چی بودیم، چی شدیم – جمعبندی یک تجریه

چی بودیم، چی شدیم – جمعبندی یک تجریه

دو روز پیش دولت اولترا راست “داگ فورد” در استان اونتاریوی کانادا یکی از اعضای پارلمانیش را به این دلیل که او در یک اظهار نظر علنی بصورت ضمنی به والدین فرزندانی که دچار آتیسم هستند توهین کرده بود، برای همیشه از سمتش معلق کرد. امروزه روز دو اصل برای سیاسی کارهای حرفه ایِ دم و دستگاه دولتیِ لیبرالیسم غربی جا افتاده است: اول اینکه باید در سیاست پوست کلفت باشید و دوم اینکه حق ندارید به کسی حمله شخصی کنید. اگر مرتکب چنین خطائی شدید انتظار این است که بلافاصله عذر خواهی کنید. در غیر اینصورت حزب متبوعتان شما را از سمتتان برکنار یا از حزبش اخراج میکند. این استاندارد کارِ سیاسی بورژوائی در غرب حتی توسط حزب اولترا راست اونتاریو رعایت میشود.

چه در غرب و چه در ایران استانداردهائی که حرمت انسانی را برسمیت شناخته و رعایت کنند نتیجه دستاوردهای مبارزاتی کارگران است که حال بصورت قانون یا عرف درکل جامعه متداول شده اند. طبیعی است که ما انتظاری از یک حداقل استاندارد از نژاد پرست آریائی و سلطنت طلب و قوم پرست و ناسیونالیستهای رنگارنگ در احترام به انسانها نداریم. کمترین برخورد آنها به منتقد سیاسی تهدید کردن جان او است.

همزمان و بلافاصله پس از انقلاب ۵۷ یعنی همزمان با همیاری عمومی در سطح جامعه و بالا رفتن سطح احترام متقابل در کل جامعه، استانداردهای سیاست در طیف سوسیالیستی ایران توسط آنچه که به حزب کمونیست کارگری ایران(حککا) منتهی شد مرتب بالا میرفت. از مطالعه مستقیم مارکس و کاربرد متد مارکس در تحیلهای سیاسی گرفته تا فاصله گرفتن از سنتهای رایج و ریشه دواندۀ اسلامی در چپ. اینکه هویت شخصی فعالین سوسیالیست برسمیت شناخته شود، پای مقالات امضا بگذارند و استقلال فکری اعضا ترغیب شود. اینکه اطاعت و پیروی کور از بالا مذموم شناخته شود و اینکه حرمت انسانها تحت هیچ عنوانی زیر پا گذاشته نشود.

آن روزها کجا و امروز کجا! حککا هنوز هم استاندارد ساز است، منتهی با یک تفاوت “کوچک”: حککای امروز با یک تغییر جهت ۱۸۰ درجه ای استانداردها را تنزل میدهد. نه صرفا در سطح محتوای مباحث سیاسی و تئوریک بلکه در سطح فرم و ظاهر نیز استانداردها سقوط کرده است. پیروی از رهبر تشویق میشود، سوت حمله شخصی به منتقد سیاسی توسط رهبری زده میشود، بی حرمتی به انسان توجیه میشود.

سوسیالیستها، خصوصا کسانیکه با سنت کمونیسم کارگری رشد کرده اند، لازم نیست به این استاندارد نازل — که در زیر نمونه هائی از آن را ملاحظه میکنید– تن دهند. مضمون سیاسی چنین نُرمی را باید جداگانه زیر ذره بین برد. علی الحساب لازم است زیر پا گذاشتن حرمت انسانها از طریق حملات شخصی، که نازل تر از استاندارد حزب دست راستی کنسرواتیو اونتاریو در برخورد به دیگران است، تقبیح شود.

ضمیمه: نقل قولهای زیر بجز آخرین مورد، تماما در عکس العمل به نقدهائی بیان شده است که اخیرا توسط تعدای از منفردین یا متحزبین گرایش کمونیسم کارگری از جمله نگارنده، جمشید هادیان وسیاوش دانشور به سخنرانی حمید تقوائی تحت عنوان “ایران به کجا میرود؟” در فضای مجازی منتشر شده بودند. حتی حامیان نقدهای فوق از جمله آذر ماجدی مورد حمله لفظی و شخصی مدافعین حککا قرار گرفتند.

۞۞۞

حمید تقوائی: این جماعت که ضدیت با حزب کمونیست کارگری به هویتشان تبدیل شده [است]

حمیدِ سایه خطاب به سیاوش دانشور: «تو و آذر[ماجدی] و خیلی از رفقایی که از حزب کمونیست کارگری جدا شده اند مشکل لایک پیدا کرده اند. هرچند وقت یکبار لایک بدنتون کم میشه و شروع میکنید به حزب و مخصوصا حمید چند تا فحش نثار میکنید».

نسان نودینیان: نوشته حمید سایه توهین نیست. شما اگر اینها را ننویسید شغلی برایتان نمیماند. جواب نوشته آقای سیاوش دانشور همین است که حمید سایه نوشته نه کم نه زیاد!

شاهو پیرخضرائیان: متاسفانه چنین است که گفتی نسان عزیز.

هژار علیپور: کار و پیشه تان شده تعرض و لجن پراکنی به حزب. طیف انگشت شماری که جز عقده گشایی چیز دیگری برای بازار گرمی و مطرح شدن در انبان ندارند.

سعید مدانلو: نیاز به مراجعه به پزشک روانکاو و ترمیم روحی روانی [دارند]

ایرج آبشار: مشکل ۴ـ۵ تاشون بی برو برگرد مشکل روانی است.

: پدیده صالحی نیا و حمید قربانی دارد شیوع پیدا می کند

سیروان قادری: عده ای فقط نق زده اند، نه توانسته اند در جایی متشکل شوند و نه توان ایجاد تشکل داشته اند

: در فیسبوک مثل ترولها به احزاب کمونیست گیر می دهند

بابک یزدی: زنده باد نق زن ها. آنهایی که افتخار می کنند که به هیج‌حزب و گروهی وابسته نیستند! از افتخارات شاه ساخته و خمینی و طرفدارانش ادامه داده

مجید فرجیان: هر از چند گاه تعدادی مدعی میشوند و به فکر می افتند که کسی هستند و یا باید سعی کنند لابد کسی شوند هم سلفیهایشان نتنها سرشان به سنگ خورد بلکه آب رفتند,بخار شدند, و خودشان رو منزوی کردند و در بهترین حالت نوشتن زندگینامه شون

بابک یزدی: اکثر دوستانی که نقد می کنند و یا به نظر من غر می زنند افرادی هستند که خود کم‌کار ترین و بی عملترین این عرصه بوده اند

حمید سایه: این احساس قوی مورد توجه قرار گرفتن خیلی مواقع جلوی دید منطقی را میگیرد

منصور ترکاشوند:

۱٫ این رسم فرصت طلبانه را کی به شما منتقل کرده است ؟ این رسم تخریبی کیهان شریعتمداری است

۲٫ این اسمش نقد نیست،صرفا تخلیه ای عقده‌های بیمقدار شخصیست

۳٫ …بجای تلاش برای تخریب حزب کمونیست کارگری کمی جسور[باشید]

۴٫ اما چون مثلا نقدهای دوستان صرفا از سر نفرت و فاقد هر نوع صداقت و حقیقت است، پایین پستهایشان میشود ماوای دشمنان بی مقدار

۵٫ برداشتهای شما پر از نفرت از کمونیزم بطور کلیست ،برای خودتان خوب است بدرد جامعه نمی خورد.

۶٫ چقدر شبیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی موضع می گیرید؟

حمید تقوائی در جواب شکوه جمشید هادیان از توهین ها (تابستان قبل): «وقتی در جلسه می گویی حزب دارد بطرف یک سازش طبقاتی با بورژوازی می رود باید انتظار این چیزها را هم داشته باشی! رفقا از حزب شان دفاع می کنند.»