در دفاع از یک تاریخ

۲۶ بهمن روز کومه له مناسبتی را پیش آورد تا باردیگر تاریخ چهل ساله این جریان را مرور کنیم. کومه له یک جریان اجتماعی است و بایستی به مثابه یک پدیده اجتماعی مورد تحلیل قرار گیرد. یک پدیده اجتماعی بدون اشکال نمی تواند به پیش رود، تفاوت در این است که از اشکالات و اشتباهات برای مبارزه امروز درس بگیریم. روند فکری هر جریان اجتماعی از این مسیر عبور می کند و تکامل می یابد. بنا به موقعیت کومه له در جنبش کردستان و جنبش کمونیستی، این جریان از گوشه ها و نقطه نگاه های گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد. گهگاهی از طرف راست و گهگاهی از طرف چپ جامعه مورد نقد و انتقاد قرار می گیرد. این امر نشان از سرزندگی و موقعیت کومه له در جامعه دارد.

سرنوشت کومه له به مثابه جریانی که تاریخا ستون مستحکم حزب کمونیست ایران بوده و هست، به درست به حزب کمونیست ایران نسبت داده می شود. تشکیل حزب کمونیست ایران افق سیاسی و نظری کومه له را گام به گام روشن تر نمود، تشکیل حزب کمونیست ایران، کومه له را از پوپولیسم سیاسی و نظری (دنباله روی از توده ها) به حزب پیشاهنگ توده ها مبدل نمود. اما این تاثیرات دوطرفه بوده است. کومه له نیز در مقابل پایه اجتماعی به کمونیسم ایران بخشید، ، کمونیسم ایران را از یک فرقه و جریان فکری به یک روند اجتماعی تبدیل کرد.

گاهی از طرف به اصطلاح چپ مورد انتقاد قرار می گیریم که گویا کومه له مائوئیست بوده است. این جریانات کومه له را به دلیل اینکه در این شرایط مبارزه مسلحانه را در دستور کار خود قرار نمی دهد، به مبارزه اکونومیستی متهم می کنند. این درست است که کومه له دیرزمانی تحت تاثیر افکار مائوئیستی بود، اما این امر تنها به کومه له محدود نمی شد. بیشتر احزاب چپ در دهه چهل و پنجاه یا تحت تاثیر افکار چریکی مائو و چه گوارا بودند یا شوری. درک این مطلب در شرایط تاریخی مشخصی میسر است که کومه له و جریانات چپ در آن قرار داشتند. این بخش از چپ فراموش می کند که در آن زمان نیز و قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران، کومه له به شکلی منتقدانه به تجربه “سوسیالیسم موجود” می نگریست. برای درک این امر می توانید به سخنرانی رفیق فواد در سال ۵۸ یا ۵۷ (تاریخ دقیق را به یاد ندارم) در مهاباد گوش دهید. در آنجا رفیق فواد انتقادات خود را به شکلی که در آن زمان قابل درک بود، علنا اعلام می کند. بنابراین کومه له دارای فکر و منش انقلابی بود. همین منش و غریزه انقلابی کومه له را به سازمانی تبدیل نمود که پایگاه اجتماعی اش تا کنون پابرجاست. وگرنه زیاد بودند سازمان هایی که تظاهرات های صدها هزار نفری در تهران به راه می انداختند (حزب توده و چریک های فدایی خلق) و ما سرنوشت تراژیک آن ها را در پابوسی خمینی و رژیم تازه به دوران رسیده دیدیم و امروز احزابی بی ریشه بیش نیستند. کاک فواد یکی از کسانی بود که در کنگره اول کومه له جامعه کردستان را جامعه ای سرمایه داری تحلیل کرد و در مقابل کسانی که آن را هنوز فئودالی تلقی می نمودند و بر نظریه مائوئیستی تکیه می کردند، نظریه تازه ای را مطرح نمود. بنابر این زمینه های فکری و سیاسی تشکیل حزب کمونیست ایران به مدتها قبل از تشکیل حزب برمی گردد. این تصویر ابتدایی تفکر رهبران حزب کمونیست ایران بود که در روند تکاملی خود به تشکیل حزب کمونیست ایران منجر شد. به بیانی دیگر، بنیاد فکری و سیاسی کومه له سبب شد که رهبران آن برای تشکیل حزب کمونیست ایران گام بردارد و در نهایت آن را نیز متحقق کرد.

برخلاف نظر بعضی از منتقدان منصور حکمت اکونومیست نبود. منصور حکمت را بایستی بمانند هر رهبر سیاسی دیگری تاریخا تحلیل نمود، همانطور که لنین پلخانف و کائوتسکی را بدین گونه تحلیل کرد. منصور حکمت درس های انقلاب ۵۷ ایران را تیوریزه کرد. تفاوت رفیق فواد مصطفی سلطانی و منصور حکمت به این امر برمی گردد که رفیق فواد از رهبران عملی جنبش کمونیستی بود و رفیق منصور حکمت تئوریسین آن بود. متاسفانه مرگ رفیق فواد به وی اجازه نداد تا نظاره گر تحقق اصولی باشد که در مهاباد مطرح کرد. لیکن تاثیرات سیاست و فکر انقلابی وی بعد از سال ها نیز بر صفوف کومه له حاکم بوده و هنوز هم هست. ما ایدالیست نیستم و نمی توانیم پیشگویی کنیم که کاک فواد دقیقا چه سیاستی را درپیش می گرفت. اما می توانیم به راحتی از اصول فکری حاکم بر سخنرانی ها و نوشته هایش شکل خام رویدادهای بعدی را که شرایط تاریخی و مرگ به وی اجازه تکامل آن را نداد، ببینیم. مضافا اینکه اکثریت قریب به اتفاق رهبران کومه له در آن زمان بر ضرورت تشکیل حزب تاکید کردند و برای تشکیل آن تلاش و جانفشانی نمودند. رفیق دکتر جعفر شفیعی و صدیق کمانگر از نمونه های این انسان های برجسته و کمونیستی بودند که برای تشکیل و تحزب یابی جانفشانی نمودند. اگر امروز کسانی پیدا شده اند و توبه نامه خود را از این دوران امضا کرده اند، به گرایش فکری و تعلق سیاسی امروز آن ها برمی گردد. آن ها بدین شیوه در تلاش اند تاریخ را تحریف کنند تا بر این اساس سیاست های امروزشان را در پیش ببرند که ۱۸۰ درجه در مقابل پرنسیپ های تاکنونی کومه له است.

از این طرف انتقاد می شود که گویا عقب نشینی کومه له از مبارزه مسلحانه به نظرات منصور حکمت برمی گشت. واقعیت این است که منصور حکمت چندین سال به امر مبارزه مسلحانه در کردستان خدمت نمود. این گونه منتقدان منصور حکمت دلایل عینی پدیده اجتماعی مورد نظر را از یاد می برند و به دلایل ذهنی و من درآوردی خودشان می چسپند. بعد از پایان جنگ ایران و عراق موانع عینی و عملی زیادی سر راه مبارزه مسلحانه پیدا شد. کومه له در طول جنگ ایران و عراق همواره در صدد بود خود را از این جنگ ارتجاعی دور نگه دارد. کما اینکه برای نیل به این هدف تلفات و قربانی های زیادی نیز متحمل شد. دوما! اوضاع اجتماعی و سیاسی در کردستان اولویت های دیگری را در فعالیت مبارزاتی کومه له در کردستان قرار داد. رادیکال بودن و کمونیست بودن به صرف مبارزه مسلحانه برمی گردد. مبارزه سیاسی تنها یک شیوه و ظرف مبارزه است و یک انقلابی کمونیست این ظرف را برای تقویت مبارزه توده ای و طبقاتی طبقه کارگر به کار می گیرد. کافی است به فعالیت های مسلحانه احزاب ناسیونالیست و ماجراجو در کردستان در چند سال اخیر نگاهی بیاندازید. سوال این است که به غیر از ضرر و زیان به مبارزه برحق مردم کردستان چه خدمتی به آن کرده اند؟ آن ها با فرستادن یک یا دو تیم به کردستان نه تنها هیچ تاثیری در توازن قوای موجود ایفا نمی کنند، بلکه برعکس دست رژیم را در سرکوب مردم کردستان باز می گذارند. درک این مطلب سخت نیست اگر نگاهی به رویدادهای چند سال اخیر در کردستان بیاندازیم.

این طیف از منتقدین منصور حکمت را به اکونومیسم متهم می سازند. چون وی بر ضرورت تاکید بر مبارزه علنی تاکید کرده بود. بر همگان روشن است که مبارزه طبقاتی شیوه های گوناگونی به خود می گیرد. این امر را نیز ما اختراع نکردیم، بلکه خود از مبارزه عینی و موجود در جامعه نشات می گیرد. مدت ها قبل از ما بلشویک ها از این شکل از مبارزه بهترین استفاده را کردند، بدون این که در بلوک اکونومیستی قرار گیرند. در این مورد “چه باید کرد” لنین درس های فراوانی برای مبارزه امروز کمونیست ها دارد. این به اصطلاح “چپ” ها فراموش می کنند که اگر لنین خرده کار و اپورتونیسم راست را تقبیح می کرد، “تروریست” ها (نه به معنای منفی و امروزی کلمه، بلکه جریاناتی مانند اس آرها که مبارزه مسلحانه را تنها را سرنگونی رژیم تزاری می دانستند) مورد انتقاد شدید قرار می داد و بر ضرورت تقویت مبارزه توده ای در کارگاه ها و کارخانه ها تاکید می کرد. تنها شرط لنین برای پیشبرد مبارزات اقتصادی گره زدن این مبارزات به مبارزه سوسیالیستی حزب پیشاهنگ بود. تلفیق کار علنی و مخفی یکی از شیوه های مبارزه کمونیستی تاکنون بوده و هست. احزابی که نتوانند کار علنی و مخفی را با هم تلفیق کنند، از یکی از شیوه های مبارزه طبقه کارگر محروم می شوند. مگر لنین در همان جا یادآور نمی شود که در زیر استبدادی ترین دولت ها شیوه هایی از کار علنی ممکن است. مگر سوسیال دمکرات های  آلمان را بدین دلیل ستایش نمی کند که از آزادی های سیاسی موجود استفاده جستند. مگر همین بولشویک ها از کار علنی بهره نجستند و حتی در پارلمان دوما شرکت نکردند.

اگر امروز ما بر دست آوردهای کمونیستی چند دهه گذشته می بالیم، این امر تنها در نتیجه جانفشانی و تلاش خستگی ناپذیر رهبران کمونیست این جریان بدست آمده است. تاریخ به ما نشان می دهد که هر جا رهبران کومه له از این پرنسیب ها پشت کرده اند، به مبارزه طبقاتی توده های کارگر و زحمتکش نیز پشت کرده اند. اگر امروز جریانات موسوم به “زحمتکشان” به آمریکا، اصلاح طلبان حکومتی و سلطنت طلبان امید بسته اند، به این امر برمی گردد که آن ها به مبارزه سوسیالیستی و انقلابی در کردستان پشت کرده اند. پرنسیپ های کمونیستی کومه له محصول مبارزه خستگی ناپذیر رهبرانی همچون فواد مصطفی سلطانی، منصور حکمت و دیگر رهبران آنزمان کومه له و حزب کمونیست ایران است. این سنت را بایستی با چنگ و دندان از اصول سازشکارانه و بورژوایی حفظ نمود.

جا دارد در ۲۶ بهمن سالروز علنی شدن کومه له جا دارد بار دیگر بر سیاست های رادیکال و کمونیستی کومه له تاکید کنیم. تنها ضامن تقویت کومه له به مثابه یک جریان سوسیالیستی در جنبش کردستان، تحکیم حزب کمونیست ایران در سطح سراسری است. حزب کمونیست ایران و کومه له دو بخش جدایی ناپذیر یک جنبش سیاسی و اجتماعی واحد هستند. پایداری کومه له بر آرمان های سوسیالیستی و کمونیستی بنیانگذاران آن، تا کنون در سیاست ها و جهت گیری های رادیکال و کمونیستی کومه له انعکاس یافته است. با شکل گیری حزب کمونیست ایران این سیاست ها تکامل پیدا کرد. سلامت سیاسی کومه له تاریخا در این مسیر میسر شده است. بر همین اساس جا دارد امروز و در ۲۶ بهمن سالروز علنی شدن کومه له گفته تاریخی رفیق کبیر “فواد مصطفی سلطانی” و صدیق کمانگر یادآور شویم: “روزیکه خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع می کند روز رستاخیز زحمتکشان را نوید مید و آن روز روز آب شدن برف های ستم است. رفقا! خورشید را بجنبانید.!” (فواد مصطفی سلطانی ۱۳۵۸) “رفقای کارگر این حزب شماست، فتحش کنید!” (صدیق کمانگر، ۱۳۶۸)