نگرانی رژیم از بی اعتنائی مردم نسبت به انتخابات!

عطا خلقی

ata.kholghi@gmail.com 

اختلافات جناح های درون رژیم و شاخه های درون جناح ها هر قدر هم بالا گیرد، همگی بر سر یک چیز و آنهم ”حفظ کلیت نظام”؛ همسو، هم رأی و متفق اند. اینها هرقدر هم زیر پای همدیگر را لق کنند و هر اندازه پرده از کثافت کاری های همدیگر بردارند، هنوز سرمایه و اسلام و میهن برای شان عزیز است و برای حفظ کیان اسلام و مام وطن که هر دو نیز از ملزومات گردش سرمایه اند، با هم اند! برادر دینی اند! هموطن اند! و سرنوشت مشترکی دارند.

نمونه های این اخوت و این هموطنی و این وفاداری مشترک به حفظ سرمایه و نظام در اظهار نظرها، موضعگیری ها، و نگرانی های تک تک آنها موج می زند.

اینها علیرغم اینکه تا چه اندازه در شیوه تصاحب قدرت سیاسی و چنگ اندازی بر اموال و ثروت جامعه با هم اختلاف داشته باشند، در ”ماندگاری و بقای این رژیم” هم خط اند و هر آن که بو ببرند که نظام و اسلام و مهمتر از هر چیز سرمایه در خطر است، به هر حیله ای دست می زنند و از هر وسیله و ابزاری بهره می گیرند تا خللی و لنگشی در گردش سرمایه بوجود نیاید.

مضحکه انتخابات یکی از این ابزارهاست که بورژوازی و نماینده حکومتی آن جمهوری اسلامی، با راه انداختن اش می خواهد هر طور که شده آراء مردم را گرو گیرد و به افکار عمومی جهان بباوراند که حکومت اله، حکومت سنگسار، حکومت شکنجه، حکومت فقر، ” حکومت مقبول و مشروع مردم ” است.

در این میان کاندیداهای این دوره انتخابات ریاست جمهوری و حامیان اسم و رسم دارشان با اینکه یکی یکی کثافت کاری های همدیگر را رو می کنند و راه به قدرت رسیدن خود را هموار می سازند، اما همگی شان از اینکه مبادا مردم درانتخابات فرمایشی شان شرکت نکنند، به وحشت افتاده اند.

اینها دریافته اند که توده های مردم بویژه اقشار تهیدست جامعه، زنان و جوانان چه نفرت عمیقی از خودشان و از نظام شان دارند، از همین روست که از ”مقام معظم رهبری” شان گرفته تا کاندیداهای اسم نوشته و اسم ننوشته، تا رئیس مجلس و امامان جماعت و روضه خوانهای دور و نزدیک کشور، تا میدیای صد در صد اصولگرا و صد در صد اصلاح طلب و شبکه های صدا و سیما بر سر هر چیزی که صحبت کنند، نقبی هم به انتخابات می زنند و به عنوان «یک فریضه اسلامی ”مردم مسلمان” را به شرکت وسیع و پر شور در انتخابات» دعوت می کنند. البته شارلاتان های امروزی ترشان برای تحریک احساسات ملی و قومی و بیداری تمایلات وطن پرستی در میان اقشار مردم، عبارات ”ملت غیور” و ”سرزمین بوعلی و حافظ و سعدی” را هم، چاشنی تکالیف ملی و شرعی واسلامی می کنند و ملتمسانه مردم را فرا می خوانند که با شرکت وسیع شان در انتخابات، این وظیفه شرعی را برای رضای خدا بجا آورند.

اینها از هر امکانی استفاده می کنند تا به قول خودشان یک انتخابات ”آبرومند و پرشور” برگزار کنند، در عین حال عمیقاً از این بیم دارند که مردم محل شان نگذارند و به غیر از خودی های شان که سر در توبره ارگان های سرکوب و ترویج خرافه دارند، با ریشخند توده های مردم مواجه شوند و هم در داخل و هم از نظر افکار عمومی بین المللی نا مشروع تر از همیشه جلوه داده شوند!

اینها برای اینکه بقول خودشان مردم را در”صحنه” نگه داشته باشند به حساب پول مردم و خزانه دولت به سفر و حضر می روند و توهم می پراکنند و می کوشند آراء مردم را مصادره کنند.

سفرهای استانی، متینگ های دانشگاهی، تبلیغات میدیایی، جنگ های زرگری، وعده های پوچ، شگردهای آخوندی، ابزارهایی هستند که بکار گرفته می شوند تا با بهره گیری از آنها آراء مردم را صاحب شوند.

کارگزاران رژیم با نگرانی زیاد همه جا اعلام کرده اند که بیش از ۵۰ ٪ مردمی که واجد شرط رأی دادن هستند رأی نمی دهند و آراء آنها را”رأی های خاموش” نامیده اند.

اصلاح طلبان روی این رأی های خاموش حساب باز کرده اند. آنها می خواهند روی امواج نفرتی که مردم از احمدی نژاد و سیاست هایش دارند سوار شوند و با وعده و وعید های ”مردم پسندی” رأی های خاموش را به نفع خود در صندوق ها ببینند.

***

یکی از شگردهای اینبار بورژوازی ایران اینست که آنهایی را که قرار است و قرار بود نامزد شوند، به کمک احزاب پشتیبان و میدیای طرفدارشان با اسم و رسم و سوابق ”درخشان” شان مطرح می شوند تا هم نظر افکار عمومی را در باره شان بسنجند و هم در یک جنگ زرگری ”من بمیرم تو بمیری” علم شان کنند و بعد از تأیید و تبلیغ چند آیت اله و آخوند نرخ شان را بالا ببرند و به مردم قالب کنند.

یکی از این چهره هایی که مدتی است پوستر هایش بر در و دیوار است، جناب میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ است که ایشان همین چند روز پیش کاندیداتوری خود را رسماً اعلام کرد.

موسوی بعد از یک بازار گرمی همه جانبه از سوی طیف اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و تأیید چند ”نامدار” حکومتی، روز سه شنبه بیستم اسفند نامزدی خود را رسماً اعلام کرد و سناریوی توافق شده بین خود و خاتمی را که خاتمی گفته بود یا ”من می آیم یا موسوی”، به پایان رسانید.

موسوی در بخشی از بیانیه اعلام نامزدیش می گوید:«اینک نه از روی خودپسندی تا ارزش‌ها و ارجمندی‌های همگنان را نادیده بگیرم، و نه از سر تجاهل تا مشکلات پیش رو را ناچیز و بضاعت اندکم را کافی از توکل به خداوند بدانم، بلکه به امید ادای وظیفه، قصد خویش را برای نامزد شدن در دورۀ دهم انتخابات ریاست جمهوری اعلام می‌نمایم.»

هم خاتمی و هم موسوی می دانند که چکار می کنند و چه وقت باید یکی شان به نفع یکی دیگرشان کنار برود و مجموع آراء اصلاح طلبان را یک کیسه کنند. این را خود اصلاح طلبان هم اذعان دارند.

سعید شریعتی عضو جبهه مشارکت گفته است که خاتمی و موسوی تا مقطع ثبت نام کاندیداها هر دو با هم حضور خواهند داشت ولی تا آن زمان قطعاً یکی از این دو انصراف خواهد داد. او می افزاید:«با تدبیری که در آقای میر حسین موس