چند کلمه درباره طومار کارگران براى تعیین حداقل دستمزد

حامدخاکى

(در حاشیه نوشته محمود صالحى در این رابطه و جوابیه جمیل محمدى)

مساله دستمزدها و مبارزه بر سر افزایش آنها یکى از مسائل مهم و گرهى است که متاسفانه در ایران به یک جدال هر روزه با صاحب کار و دولت تبدیل شده و ظاهرا کارگر براى هر یک لقمه نانش باید با چنگ و دندان بجنگند و به دفعات با زندان و شلاق و سرکوب عریان روبرو شود

این مساله به طور مستقیم و بلاواسطه به تمام وجوه زندگى کارگران ربط دارد و به همین جهت هم است که اهمیت ویژه اى دارد

من اینجا قصد ندارم به این مساله به طور عام و کلى بپردازم

  • بلکه تنها همانطور که از تیتر نوشته پیداست مى خواهم در حاشیه نوشته محمود صالحى و جوابیه جمیل محمدى به نکته مهمى مستتر در این مباحث بپردازم

محمود صالحى در نوشته اش در رابطه با  تلاشهاى اخیر بخشى از طبقه کارگر ایران براى افزایش دستمزد، نکته مهمى را طرح مى کند که به نظر من به طور بسیار جدى باید از طرف فعالین کارگرى مورد تامل و تعمق قرار گیرد

به نظر من اتخاذ روشها و سنتهاى مبارزاتى آن نکته مهمى است که پلمیک اخیر این دوستان به یاد ما مى آورند و لزوم تامل و دقت در این زمینه را یادآورى مى کنند• 

 


استنباط من از نوشته محمود  این است که نه خواست دستمزد بلکه روش کنونى مبارزه براى آن از جانب محمود مورد نقد است

  • نقد محمودصالحى به محدود ماندن مبارزه در چهار چوب امضاء و طومار است، در واقع نقد سنت و خط و مشى اى در مبارزه کارگرى است که به نظر من سیطره آن مى تواند جنبش کارگرى را به تمامى اخته کند این سنت و خط مشىاى است که در بهترین حالت به کاریکاتورى از الگوهاى سوسیال دمکراسى تبدیل مىشود و اگر با آن به طور جدى و هشیارانه مقابله نشود تمام جنبش کارگرى را در چهارچوب مورد قبول بورژوازى حبس مى کند، حیطه مبارزه کارگران را محدود به اقدامات فرمالى مى کند که تنها در بهترین حالت دنیاى مجازى انترنت، سایتها و مدیاى بدون مستمع حاشیه را پر مى کند و بس

سنتى که تلاش دارد کارگر همیشه دست به عصا و محتاط باشد و از چهارچوبهاى تعیین شده توسط دوئل و قوانین بورژوایى پا فراتر نگذارد، سنتى که کارگر را از  مبارزه جدى و سرنوشت ساز برحذر مى دارد و تنها خود و اطرافیان را با این سرگرم مى کند که گویا در نظر دارد کارى از پیش ببرد

من ابدا فکر نمى کنم که اتحادیه آزاد کارگران، سندیکاى اتوبوسرانان خط واحد و هیچ کدام از دیگر دست اندرکاران طومار اخیر متعلق به این سنت هستند

  • و اساسا به نظر من مساله برسر طومار درحال جریان و یکى دو مورد طومار و امضاء نیست، بلکه بر سر این است که آیا به اقدامات دیگرى فکر کرده ایم؟ آن درجه از آمادگى و رشد را داریم که به انحاء دیگر اراده و خواست خود را به صاحبان سرمایه تحمیل کنیم؟ یا به همین به اصطلاح غرولندها بسنده مى کنیم؟ چرا که همانطور که محمود اشاره مى کند بعید به نظر مى رسد امضاء کردن طومار بتواند کارفرما و دولت را تسلیم خواست کارگران کند به همین جهت باید کاملا برایمان روشن باشد که مبارزه و اقدامات اعتراضى تنها به این نوع تحرکات محدود نماند

 
جمع آورى امضاء و طومار و ارسال اعتراضات به کارفرما و دولت به خودى خود نه تنها بد نیست بلکه مفید هم هست اما به این شرط که میدان مبارزه به این محدود نماند و این طومارها و اعتراض نامه ها بتواند محملى براى جمع کردن بیشتر کارگران و متشکل شدن کارگران باشد

  • اگر این طومارها پله اى براى رسیدن به پله هاى دیگر نباشد به تنهایى کارى صورت نمى دهد

 نکته اى که محمود به آن به درستى اشاره مى کند این است که مدتهاست این نوع فعالیتها از طرف کارگران صورت مى گیرد بدون آنکه توانسته باشد به اهرم اعمال اراده و اعمال قدرت کارگران تبدیل شده باشد و بتواند دولت و کارفرما را ناچار به پذیرش خواست کارگران کند و بدتر آنکه انگار ما نمى خواهیم قدمهاى بعدى را برداریم، طومار و نامه اعتراضى همانطور که گفتم امکان خوبى براى ایجاد یک نوع همبستگى و سازمانیابى است اما آیا این قرار است خودش به هدف اصلى تبدیل شود؟ انگار وسیله دارد جاى هدف را مى گیرد

در جوابیه جمیل آمده که به جزپارسال و به همت اتحادیه آزاد کارگران جایى دیگر و  موردى دیگر از این اقدامات صورت نگرفته است

  • لازم مى دانم اشاره کنم که اتفاقا از این اقدمات قبلا هم صورت گرفته که متاسفانه هیچ کدام باعث تحقق خواست مورد نظرهم نشده از آن جمله : طومار اعتراضى کارگران با خواست حداقل دستمزد ۴۵۰۰۰۰ تومان در سال ۱۳۸۴ ( طومار اسفند ۸۳) و همین طومار پارسال که مورد اشاره خود جمیل هم هست و یا طومار دوسال پیش بر سر این طومارها چه آمد؟ کدام یک از آنها در تعیین حداقل دستمزد تاثیرى گذاشت؟ تا چند سال دیگر باید هرساله یک طومار اعتراضى بدون تاثیر تهیه کنیم؟ این بحث نان شب و مایحتاج اولیه کارگر است چندسال دیگر گرسنگى و فلاکت و دلخوش کردن به طومار؟ بالاخره این جنبش باید مراحل بلوغ خود را طى کند و زمانى این مرحله کنونى را پشت سر بگذارد و قوى تر ظاهر شود

لازم به ذکر است که از این نوع اقدامات در موارد دیگرهم به کرات صورت گرفته است

  • در واقع این تاکتیک نه ابداع اتحادیه آزاد کارگران است و نه متاسفانه تا به حال باعث رسیدن به مطالبه مورد خواست شده است

 این یک اقدام مبارزاتى است که صد البته در مواردى و در مراحلى از مبارزه مى تواند در یک سنت و خط مشى مبارزاتى مفید و با ارزش باشد  درهمانحال که  مى تواند دریک سنت و خط مشى دیگر بسیار توهم بر انگیز و فلج کننده

همانطور که در بالا هم اشاره کردم اگر فعالین کارگرى و رهبران کارگرى به این اقدامات به دید امکانى براى متشکل شدن، تبادل افکار و سازماندهى بیشتر و کاراتر مبارزه روزمره خود نگاه کنند و به تبع آن به اقدامات و تحرکات دیگر نیز بیاندیشند این نوع اقدامات مفید است

  • منتها اگر طومار و امضاء اول وآخر اقدام هر ساله مان باشد به طور قطع هم در تعیین شرایط کار و میزان دستمزدها بى تاثیرخواهیم بود و هم امیدوارى توده کارگران به مبارزه را زائل خواهیم کرد

اگر طبقه کارگر جایگاه تاکتیک اتخاذ شده توسط خود درهر قدم از مبارزه را به درستى نداند و درک درستى از ضرورت اتخاذ آن نداشته باشد، هر مانعى سرراه مى تواند بسیار بیش آن آنچه باید و شاید باعث تضعیف نیروى این طبقه شود

تصور درست از کارى که مى خواهیم بکنیم و جایگاه تاکتیک اتخاذ شده در روند مبارزه وتوقع واقع بینانه از تحرکاتمان براى فعالین و رهبران کارگرى بسیار ضرورى است و به نظر من اوضاع کنونى، شرایطى که کارگران در آن به سر مى برند، تجربه سالهاى گذشته و••• حکم مى کنند که فعالین کارگرى در فکر اقدامات کاراترى باشند، اقداماتى که دولت را ناچار به پذیرش خواست کارگران کند• بسنده کردن به طومار و نامه اعتراضى مى تواند این جنبش را فلج کند•