در وا نشد‎ / نوید اخگر

در وا نشد‎

هر چه بر این در زدم در وا نشد

کلبه احزان ما آن کلبهء دل وا نشد

رفته بود و ساز آهنگی نداشت

مرغ دل پر بسته بود و بال و پر ها وا نشد

قصهء شیرین و خسرو وامق و عذرای ما

بارها آوازه شد اما دلی غوغا نشد

مرغ دل چون پر کشید و رفت از آبادیم

لاشخور در شهر پیدا شد گره ها وا نشد

مذهب و دین رسول و خون و غم جاری شهر

ننگ و نفرت بر شمایان شد ولی در وا نشد

غارت و دزدی و جنگ و سالها آوارگی

نکبت اسلام بود و فکر ما زیبا نشد

دسته ای شیخ و آخوند دسته ای همکیش آن

آن مکلای مسلمان مرهمی بر ما نشد

آتش اخگر میان جان کشور روز و شب

ننگ ما دین بود و این زندان بجز با زور دلها وا نشد

نوید اخگر

۳۰ زانویه سال ۲۰۱۹ میلادی سوئد استکهلم