درباره ونزوئلا

«کمبود اسکناسها بسیاری از کارگران را مجبور به صرف وقت زیاد در ایستگاههای کاری و صندوق های نقدی برای برداشت مبلغ لازم برای پرداخت هزینه حمل و نقل می کند. صاحبان اتوبوس هایی که در خطوط منظم فعالیت می کنند، خواستار افزایش قیمت کرایه می شوند تا قیمت های گران قطعات یدکی، لاستیک ها، روغن موتور و غیره را پوشش دهند… بخش بزرگی از کشور، از جمله کاراکاس، اکنون دچار کمبود سیستماتیک آب است و بعضی از مناطق تنها یک یا دو بار در هفته و در بعضی موارد هر ۱۰ روز یک بار آب به خانه شان میرسد. خاموش شدن برق نیز مکرر است و در مکان هایی مانند مارشایبو به اعتراضات خیابانی منجر شده است زیرا مردم نمی توانند حرارت و خراب شدن غذا را در فریزر و یخچال خود تحمل کنند… تورم نجومی نیز به آرامی کل اقتصاد را متوقف می کند. بسیاری از کارگران هنوز در کارخانه هایی کار می کنند که در آن هیچ چیز تولید نمی شود. گاهی اوقات به کار می روند فقط برای نگه داشتن درآمد، اما فقط برای چند ساعت. پس از آن بقیه روز بدنبال تهیه مواد غذایی و یا شاید انجام چند معامله در بازار سیاه به منظور تکمیل دستمزد خود میروند تا باین طریق بتوانند به خانواده های خود غذا برسانند.» ژوئیه ۲۰۱۸ [۱]

اینکه ما دولت مادورو و سوسیال دمکراسی چاوزکه به بولیواریسم منتسب میشود را به نقد بکشیم و رابطه اش را با ایران محکوم کنیم یک امر معتبر و اینکه ما راجع به تنش های اخیر که سر از آخور دخالتگریهای دولتهای قلدر جهان در میاورد موضع بگیریم یک امر دیگر است. ما در جنگ اول خلیج – حمله آمریکا به عراق– بدرست معضل را زیر ذره بین بردن صدام ندانستیم بخاطر اینکه حمله آمریکا در آن جنگ ربطی به چگونگی حاکمیت صدام نداشت. موضوع آن حمله حل و فصل یک مسئله جهانی بود. همین امروز هم اگر جمهوری اسلامی حامی دولت مادورو نشده بود ما شاید حساسیت کمتری نسبت به وقایع جاری ونزوئلا نشان میدادیم. اختلافات پرو چاوزیها و پرو غربی ها در ونزوئلا موضوع جدیدی نیست که ما درست همین امروز بفکر تحلیل جنبش های سیاسی در ونزوئلا افتاده باشیم. ما نمیتوانیم کاسه داغتر از آش باشیم. وقتی ژورنالیست لیبرال غربی [۲] هم یک رابطه طراحی و هماهنگ شده بین اعلام ریاست جمهوری کسی که هیچکس نمیشناسدش (خوان گوایدو) و اعلام حمایتهای گروه لیما (با سردستگی دولتهای دست راستی برزیل، آرژانتین، پرو و حمایت کامل دولت کانادا) و دول آمریکا و سپس آلمان و انگلیس و فرانسه از او‌ کشف میکند، ما چکاره هستیم که این طرح را توطئه نخوانیم؟

گروه لیما[۳] ائتلاف دولتهای دست راستی و اساسا آمریکای لاتینی است که هدف خودش را مقابله با مادورو تعیین کرده است. این ائتلاف ۱۳ کشوره که در اوت ۲۰۱۷ تشکیل شد با ابتکار دولتهای دست راستی آمریکای لاتین باضافه کانادا و با حمایت آمریکا بوجود آمد. هدف سیاسی اینها بنظر من پاک کردن چپ در همان قالب سوسیال دمکراسی از آمریکای لاتین است. مشعل ضدیت با ریاضت اقتصادی، که متاسفانه سوسیال دمکراتها رویش سوار شده اند، قرار است پائین کشیده شود. دولتهای غربی در کمپین مشابهی علیه دولت سیریزا — که امروز حامی مادورو است– در اروپا توانستند چنان زهر چشمی از این “سوسیال دمکراتهای نو” بگیرند که کل جنبش ضد ریاضت اقتصادی در اروپا را بخانه فرستادند. نه تنها هیچ معجزه ای از دولت سیریزا ندیدیم که دولتش را در جلوی چشم جهان مطیع سیاستهای دست راستی خودشان کردند. اطاعت سیریزا بحدی رسید که از هر دولت کنسرواتیوی در یونان دست راستی تر عمل کرد. رفتاری که آب سرد را بروی جنبش ضد ریاضت اقتصادی ریخت و تمام تلاشها برای قدرت گیری از کانال این نحله از سوسیال دمکراسی در اروپا (مشخصا اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و ایرلند) بایگانی شد.[۴]

مشکل ونزوئلا بنظر من سوسیال دموکراسی، حال از جنس آمریکای لاتینی، است. چاوزیسم امنیت سرمایه خصوصی در ونزوئلا را بهم زد بدون اینکه سرمایه داری را بهم ریخته باشد یا اصلا زیر سوال برده باشد. از دید سرمایه، مشکل ونزوئلا در درجه اول امنیت سرمایه است، چیزی شبیه مشکل یونان پس از سر کار آمدن سیریزا. بجز معدود دولت‌های پرو روس و اخیرا ترکیه، تقریبا هیچ دولتی، هیچ صاحب سرمایه ای به حکام ونزوئلا و در نتیجه به امنیت سرمایه در آن مملکت اعتماد ندارد حتی هنگامیکه دولت چاوزیستی مامور تامین بودجه اپوزیسیون دست راستی خودش باشد یا تمام تلاشش را برای جلب حمایت از سرمایه خصوصی بکار ببندد! از دید مزد بگیر، خرده اصلاحاتی بنفع او صورت گرفت. این اصلاحات اما با کاهش قیمت نفت دود شد و به هوا رفت. سرمایه داران داخلی با اعتصاب مزمنشان در ونزوئلا چرخهای اقتصادی را عملا خوابانده اند، امری که البته جدید نیست[۴] اما شدت و حدت آن بمراتب افزایش یافته است. اصلاحات چاوز تماما به درآمد نفت گره خورده بود. از هنگامیکه قیمت نفت و در نتیجه درآمد حاصل از فروش نفت کاهش پیدا کرد دولت بجای زدن اصلاحات — که مطالبه دست راستی ها بود– و مهمتر از آن بخاطر تامین بودجه هزینۀ اعوان و انصار دولت – که در ظاهر آنرا فساد اداری مینامند اما در باطن جزء لایتجزای دولت چاوزی است– بجای کاهش قروضش پول بدون پشتوانه چاپ میکند. به تورم میافزاید، قروضش افزایش میابد و این دور باطل هر بار برای ونزوئلا گرانتر تمام میشود بطوریکه نرخ تورم به میلیون(ها) درصد رسیده است. این اقدام دولت مادورو به اقدامات موگابه در زمیبابوۂ دهه نود شباهت دارد. موگابه نیز با انتشار پول اقتصاد زیمبابوه را دچار تورمهای میلیون درصدی کرد. در هر صورت، اصلاحات در ونزوئلا عملا مرده است و زندگی روزمره برای مزدبگیر به حد ‘غیر ممکن’ رسیده است. بحران کنونی قدرت سیاسی در ونزوئلا با توجه به این دو نکته، عدم تامین امنیت لازم سرمایه توسط دولت مادورو و عدم مطلوبیت این دولت برای مزدبگیر، قابل فهم است.

چند هفته پیش دولت ترامپ اعلام کرد که آمریکا نیروهای نظامیش را از سوریه خارج میکند. صرفنظر از خرده نقهای حزب دمکرات، این تصمیم دولت ترامپ از طرف هیئت حاکمه آمریکا پذیرفته شد. اولین عکس العمل ناظران سیاسی به چنین اقدامی باز گردانده شدن موقعیت مسلط روسیه بر سوریه بود چرا که سوریه از دوره جنگ سرد حوزه نفوذ روسیه تلقی میشد. بسختی بتوان باور کرد که خروج آمریکا از سوریه بدون مذاکرات پشت پرده با روسیه بر سر تقسیم قدرت در منطقه بسرانجام رسیده باشد. آیا ونزوئلا نیز در این مذاکرات جایگاهی داشته است؟ نمیتوان با قاطعیت در اینمورد اظهار نظر کرد اما تعلق سیاسی ونزوئلا به بلوک دولتهای ضد آمریکا خواه ناخواه دولت مادورو را جذب آهنربای روسیه کرد ولی تا آنجا که به تقسیم حوزه نفوذ برمیگردد، آمریکای لاتین حوزه نفوذ غرب و خصوصا آمریکا تلقی میشود.

در جدال جاری ما با دو نوع پروپاگاندا روبرو هستیم. از سوئی بلوک پرو غرب را داریم، یعنی کسانی که یا خود مستقیما عامل سرکوب اعتراضات صلح آمیز مردم در کشور خودشان هستند یا حامی دولتهائی هستند که سیاه ترین کارنامه های سرکوب مردم را در پرونده شان دارند. اینها ادای حمایت از “حقوق بشر”، نگرانی از ناامنی در کاراکاس، کمبود آذوقه – که عمدتا حاصل عملکرد خودشان است — و ضدیت با اقتدارگرائی (authoritarian) در میاورند. این توجیهات نخ نما توان محدودی در شکل دادن به افکار عمومی دارد. این جبهه شامل گروه لیما، آمریکا و کشورهای اصلی اروپای غربی بعلاوه سازمانهای ضد امپریالیستی میشود. نفوذ این بلوک در ارتش ونزوئلا ناچیز و محدود است در غیر اینصورت بطور قطع سناریوی رئیس جمهور بازی با اعلام حمایت ارتش همراه میشد.

نهایتا هدف از جابجائی قدرت برای گروه لیما، آمریکا و غرب این است: ۱) به شکست کشاندن سوسیال دمکراسی رنگ و رو باخته در آمریکای لاتین – بعد از ونزوئلا نوبت کوبا خواهد بود – و امیدوارند که متعاقب آن کل جنبش کارگری در آمریکای لاتین به عقب رانده شود. ۲) یک دولت معتمد و با ثبات برای کارکرد بدون مانعِ سرمایه در ونزوئلا حاکم کنند. این دو اقدام لازم و ملزوم یکدیگرند.

پروپاگاندای نخ نمای بلوک مخالف، جبهه ائتلافی با روسیه، ضمن اعلام خطر حمله نظامی آمریکا امیدوار است با تحریکات ناسیونالیستی برای خود حامی بخرد. اینها با عمده جلوه دادن تحریمهای آمریکا — که قطعا یک فاکتور ثانویه در موقعیت اقتصادی امروز ونزوئلا هست اما بهیجوجه عامل تعیین کننده در اقتصاد فلج شده ونزوئلا نیست– یا با اعلام وجود فساد و ارتشا اداری – که باز جز لایتجزای حاکمیت مادورو است— مردم عاصی را دنبال نخود سیاه فرستاده، سعی دارند موقعیت جاری اقتصادی و سیاسی را موجه جلوه دهند. این بلوک امروز عملا مُبلغ پذیرش ریاضت اقتصادی، بخوان فلاکت اقتصادی تا سر حد مرگ برای مزد بگیر است. بلوک ضد آمریکائی تلاش میکند از طراحی غرب برای جابجائی قدرت در ونزوئلا دستاویزی برای سرکوب مردم بستوه آمده فراهم کند. این گرایش ضد آمریکائی امروز رو به روسیه و جمهوری اسلامی و ترکیه غش میکند، فردا به هر دولتی که به او چشمک بزند.

کارگران در موقعیت اسفبار معیشتی بسر میبرند. این وضعیت، در موارد نه چندان کمی، با شرایط قحطی در جامعه قابل مقایسه است. شرایط جاری در درجه اول حاصل تحریم سرمایه در کشوریست که روابط سرمایه داری بر آن مسلط است. یک دولت سوسیالیستی با الغا روابط سرمایه داری نه تنها میتواند نقطه پایانی به وضع جاری بزند که همزمان گام بلندی در جهت ایجاد رفاه جامعه بردارد. چاوزیستها اما سعی کردند به سرمایه داری چهره انسانی سنجاق کنند. نتیجه آن فاجعه ایست که در پیش رو داریم. ما از هر زاویه ای که به شرایط بحرانی امروز نگاه کنیم نهایتا به موانعی که سرمایه داران داخلی و حامیان غربی آن برای چرخش اقتصاد ایجاد کردند برمیخوریم. طرح براندازی دولت مادورو هیچ نشانی از بهبود وضعیت معیشتی مزدبگیر ندارد بلکه دعوائی بر سر هژمونی غرب و همچنین تلاشی برای بعقب راندن جنبش کارگری است.

در شرایط جاری، یعنی عدم حضورآلترناتیو سوسیالیستی کارگری در صحنه سیاسی ونزوئلا و در تقابل با دو بلوک بالا، بنظر منِ، اولویت موضع کارگری محکومیت جبهه پرو غرب، بدون ایجاد هیچ شکی در عدم حمایت این موضع از دولت مادورو یا سوسیال دمکراسی چاوزیسم است. این موضع میتواند مروج لغو روابط سرمایه داری بعنوان کوتاهترین و کم دردترین راه رهائی از موقعیت فلاکت بار معیشتی جاری است. اگرچه بلافاصله قابل تصور نیست، اما الغای سرمایه داری در ونزوئلای امروز از کانال براندازی انقلابی دولت مادورو بدست کارگران ممکن خواهد شد.

زیرنویس و منابع

Venezuela on the verge of a social explosion? [1]

Canada an unlikely ally of U.S. in backing Venezuela coup[2]

Lima Group [3]

[۴] کوربین را هم از همین امروز مشغول مطیع کردنش هستند و او نشان داده است که نقش خود را خوب بلد است.

Venezuela Businesses Plan a Shutdown to Protest Leftist Policies[5]