“غول جنبش کمونیسم کارگری” و نقش حزب , نگاهی به نامه ای از یک رفیق کارگر

نامه ای از یک رفیق کارگر در کارخانه پتروشیمی، به اسم نیما، بدست حزب رسیده است. این نامه در شماره پیش نشریه در بخش نامه ها بچاپ رسید و رفیق سیاوش دانشور به نکات مطروحه در آن پاسخ گفت. این نامه حائز نکات بسیار مهمی است و باید موضوع تحلیل از موقعیت کمونیسم کارگری در جامعه، تحولات سیاسی جاری، شرایط سازماندهی انقلاب کارگری و موقعیت حزب قرار گیرد؛ مسائلی که طی بیست و چند ساله گذشته موضوع مباحث مختلف و متنوع جنبش کمونیسم کارگری، بویژه منصور حکمت قرار گرفته است. رفیق نیما بشیوه مختصر و مفید انگشت روی نکات اساسی انقلاب و سازماندهی طبقه کارگر گذاشته است. در این نوشته میکوشیم بر این نکات مکث کنیم. ابتدا نامه رفیق را ملاحظه میکنید:
“با سلام به شما رفقای کمونیست خستگی ناپذیر. اوضاع پتروشیمی بشدت بد است. با کمبود مواد اولیه و حتی بخشا فرسودگی ماشینهای تولید مواجهیم. کارگران به این شرایط معترض اند و کسی دل به کار نمیدهد. کارگران اگر مجبور نباشند کاری نمیکنند. از طرفى نارضایتی از کل حکومت مشاهده میشود و از طرف دیگر ترس از آینده است که معلوم نیست به کجا میرود. فشارها زیاد شده است و نیروهای حراست را بیشتر کردند. نیروهای حراست مثل اعتصاب شکنهائی میمانند که مجبورند مزدوری کنند. دراین مرکز خیلی ها طورى به این اوباش نگاه میکنند که انگار طاعون دارند. در میان اینها کسانی پیدا میشوند که سعی میکنند با ایما و اشاره بگویند ما را از خودتان بدانید. ولی کارگران به این لباس شخصیهاى حراستى اعتمادی ندارند.
بحثهای زیادی در میان کارگران هست که مهمترین اش اینست که بعد از جمهوری اسلامی چه کسی میتواند قدرت را بگیرد و چه کسی تضمین میکند که وضعیت طبقه کارگر بهبود پیدا خواهد کرد؟ رفقا کمونیسم کارگری یک جنبش قوی هست اما هنوز این غول به خودش تکان نداده است. این تکان را باید شما بدهید. شما باید در راس باشید. شما باید آلترناتیو انقلاب آینده باشید. ما از اینکه جنبش قوی است ولی حزبش٬ حزب اتحاد کمونیسم کارگری در امر سازماندهی و امر رهبری ضعیف عمل کند٬ نگران هستیم. شما باید فراخوان بدهید. موقعیت حزب در جنبش کارگری خوب است. باید حزب اتحاد کمونیسم کارگری با اعتماد بنفس بیشتری قد علم کند. این حزب خلاف جریان است بقیه دارند حرفهای هم را تکرار میکنند. ابزارها را بیشتر کنید. ما هم تلاشمان این است رهبران عملی رادیکال سوسیالیست را هر چه بیشتر دور پرچم کمونیسم منصور حکمت گرد آوریم.”
منافع طبقه کارگر را چه کسی تضمین میکند؟
این یک سوال اساسی و پایه ای است. کارگران در طول تاریخ ابزار بقدرت رسیدن جریانات مختلف بورژوایی شده اند. جریاناتی که همه بقا و تداوم نظام سرمایه داری، که اساس آن تداوم استثمار طبقه کارگر است را تضمین کرده اند. منافع طبقه کارگر را طبقه کارگری که در کلام مارکس، “به طبقه ای برای خود” بدل شده است، طبقه کارگری که به منافع طبقاتی خود آگاه شده و بر حسب آن متشکل شده و سازمان یافته است، تامین و تضمین میکند؛ طبقه کارگری که برای واژگونی نظام سرمایه داری پا به میدان مبارزه سیاسی گذاشته است. همواره گرایشی درون طبقه کارگر وجود دارد که برای تحقق این امر تلاش میکند. این گرایش، کمونیسم کارگری است.
کمونیسم کارگری جنبشی است حول این خواست پایه ای و اساسی. جنبشی که خواهان رهایی طبقه کارگر از استثمار، تبعیض و سرکوب سرمایه دارانه است، جنبشی که خواهان نابودی مناسبات سرمایه دارانه و ساختن جامعه ای است که در آن انسان آزاد و برابر است. منافع طبقه کارگر از طریق سازماندهی یک انقلاب کارگری که نه تنها به نابودی حکومت سیاسی حاکم، بلکه کل نظام سرمایه داری کمر بسته است، تامین و تضمین میکند.
“بنیاد این نظام مالکیت خصوصى اقلیتى کوچک بر وسائل تولید در جامعه است. مادام که انسانها براى نان خوردن و براى برخوردار شدن از حداقلى از رفاه ناگزیرند براى کس دیگرى کار کنند که اختیار وسائل تولید را در دست گرفته است، مادام که تولید اجتماعى و تامین مایحتاج بشر تنها از طریق سود رسانى به مالکان انگل وسائل تولید ممکن است، صحبتى از آزادى و برابرى انسانها و از میان بردن محرومیت ها و تبعیضات نمیتواند در میان باشد. انقلاب کارگرى در اساس خود انقلابى علیه مالکیت خصوصى طبقه سرمایه دار بر وسائل تولید اجتماعى است. انقلاب کارگرى انقلابى براى برقرارى مالکیت و کنترل اشتراکى و دسته جمعى تولید کنندگان بر وسائل کار و تولید است. انقلاب کارگرى انقلابى براى محو طبقات و استثمار طبقاتى است. …”
“براى کارگر کمونیست انقلاب یعنى خیزش طبقه کارگر براى عملى کردن تمام این تحول عظیم اجتماعى. مبارزه براى آزادى، برابرى و حکومت کارگرى. اگر کارگر به میدان سیاست میاید باید براى این بیاید. باید بعنوان رهبر رهائى کل جامعه به میدان بیاید. دوران کشیده شدن کارگران بدنبال این و آن بسر رسیده است. جریان کمونیستى در درون طبقه کارگر هدف خود را این قرار داده است که کارگران را به این دورنما مجهز کند و حرکت مستقل کارگران براى کسب قدرت سیاسى و انجام انقلاب کارگرى را سازمان بدهد.” (منصور حکمت، کارگران و انقلاب)
این پاسخ کمونیسم کارگری به سوال اساسی و پایه ای نه تنها هر  کارگری که خواهان خلاصی از شرایط اسارت بار و بردگی سرمایه داری است، بلکه هر انسان آزادیخواهی است که خواهان دستیابی به جامعه ای است که در آن انسان ها آزاد و برابرند، جامعه ای فارغ از تبعیض و ستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی. راه دستیابی به چنین جامعه ای سازماندهی یک انقلاب کارگری است. نقش کمونیسم کارگری و در شرایط کنونی ایران، حزب اتحاد کمونیسم کارگری بسیار خطیر و عظیم است.
حزب و تصرف قدرت سیاسی
سازماندهی انقلاب کارگری پیش از هر چیز نیازمند وجود یک حزب قدرتمند کمونیستی کارگری است که طبقه کارگر را برای انقلاب کارگری سازمان دهد، رهبری انقلاب را بدست گیرد و در راس انقلاب قدرت سیاسی را تصاحب کند. انقلابی که ارکان نظام سرمایه داری را واژگون میکند و سوسیالیسم را بر ویرانه های آن بنیان میگذارد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای این هدف میکوشد.
در این دوره انقلابی، در شرایط ملتهب کنونی که جنبش سرنگونی مردم با شجاعت بینظیری در جنگ رو در رو با رژیم جنایتکار اسلامی قرار گرفته است، نقش حزب بسیار حساس و خطیر است. حزب میتواند و باید در دل این تحولات سیاسی، امر سازماندهی انقلاب کارگری را به پیش برد و بدین ترتیب تضمین کند که فداکاری های کارگران و مردم زحمتکش و آزادیخواه بار دیگر به هدر نمیرود؛ تضمین کند که مطالبات پایه ای مردم، خواست آزادی، برابری و رفاه همگانی متحقق میشود. این وظیفه سنگین و رسالتی است که بر دوش حزب قرار دارد. امر سازماندهی طبقه کارگر در تشکلات توده ای و حزبی یک وجه مهم از این سیاست است.
رفیق نیما در این نامه بر نکته مهمی انگشت گذاشته است که بارها توسط منصور حکمت مورد تاکید قرار گرفته بود: این واقعیت که جنبش کمونیسم کارگری در میان طبقه کارگر بسیار قوی است. این واقعیت که جنبش کمونیسم کارگری پدیده ای بسیار وسیعتر و فراتر از حزب است و حزب در رابطه با جنبش کمونیسم کارگری حکم نوک کوه یخ را دارد. اکنون که جامعه به تلاطم و تقلای علنی و آشکار افتاده است، این واقعیت را بعینه میتوان مشاهده کرد. حزب ما سه سال پیش بر اساس همین واقعیت مهم و انکار ناپذیر تشکیل شد. علیرغم ضربات سنگینی که پس از مرگ منصور حکمت بر حزب کمونیست کارگری وارد آمد و ارتعاشات آن تاثیرات منفی خود را بر جنبش کمونیسم کارگری نیز گذاشت، ما همواره بر این نکته تاکید داشتیم، که پدیده جنبش کمونیسم کارگری یک پدیده واقعی و عظیم است. اکنون این حقیقت با تمام عظمتش در مقابل ما قرار گرفته است.
اعتقاد به وسعت جنبش کمونیسم کارگری درون جامعه، تلاش برای برافراشته نگاه داشتن پرچم کمونیسم کارگری منصور حکمت و نیز مبارزه قاطع برای خنثی کردن ضربات و تاثیرات مخرب تحولات درون حزب کمونیست کارگری در سال های اخیر، نمایندگی نمودن کمونیسم افراطی رادیکال در ماه های اخیر و در قبال خیزش مردم، تلاش مستمر برای به پیش بردن خط کمونیسم کارگری در این اوضاع و افشاء و طرد جریانات ارتجاعی موقعیت حزب را درون جامعه و درون طبقه کارگر بسیار به پیش برده و قوام و استحکام بخشیده است. این شرایط به حزب امکان میدهد تا بتواند همچون حزب قدرتمند کمونیستی برای سازماندهی انقلاب کارگری در صحنه حضور داشته باشد. این واقعیت شیرین را باید پذیرفت و برای این نقش مهم و تاریخ ساز آماده شد.
هشدار رفیق نیما از این نظر باید جدی گرفته شود. کادرهای حزب باید با موقعیت جدید حزب خود را وفق دهند و برای پیشروی آماده شوند. رفقای ما درون جنبش کارگری نیز باید جایگاه جدید خود را دریابند و با جدیت و پیگیری بسیار بیشتری برای سازماندهی طبقه کارگر حرکت کنند. جلب و جذب کارگران رادیکال سوسیالیست به حزب باید با تلاشی صد چندان در راس فعالیت های رفقا قرار گیرد. سازماندهی شوراها بر اساس مجامع عمومی روتین و سازماندهی کارگران پیشرو و کمونیست در حزب شان، حزب اتحاد کمونیسم کارگری، یک امر حیاتی روز است.
حزب کاملا در موقعیت جدیدی قرار گرفته است. در اذهان کارگران کمونیست و رادیکال و جنبش کمونیسم کارگری، علی العموم، حزب نماینده راستین کمونیسم کارگری منصور حکمت محسوب میشود. توقعات و انتظارات بسیار عظیم تری از حزب طلب میشود. چشمهای جنبش کمونیسم کارگری به حزب دوخته شده است. حزب باید در تطابق با شرایط جدید آرایش متناسبی بخود بگیرد. ما میتوانیم و باید در قامت رهبر جنبش سرنگونی ظاهر شویم؛ ما باید این وظیفه و رسالت تاریخی خود را عملی کنیم. همه باید برای این دوره جدید آماده و مجهز شویم. “اینبار ما باید تضمین کنیم که طبقه کارگر بعنوان یک نیروى مستقل، زیر پرچم خود و با آرمان انقلاب کارگرى به میدان خواهد آمد. این کار عملى است. جریان کمونیستى در درون طبقه کارگر جریان قدرتمندى است.” (منصور حکمت، همان منبع.)