“چراغ امید”

"چراغ امید"
بُغضی، فروخورده در گلو؛
نگاهی منتظر
بر میله های سرد؛
کودکی لرزان
برچهارپایه ی سقوط!
گیسوانی خونین
بر خاک و سنگ؛
گوش ها مالامال از
 شنیدن تکرار دردها

و جان ها کوفته از
 تحمل سنگینی این بار
قانون و مرهمی نیست
بر تن خسته !
من فانوسی افروختم
که تمام دارائیم بود!
ای یار، ای همراه، ای رفیق
تو نیز چراغی بیفروز
تا جهان روشن شود!
سال نو مبارک
با آرزوی رهایی انسان ها از قیود سنت های ارتجاعی، تبعیض و نابرابری
و تلاش برای ساختن دنیای بهتر
با آرزوی سالی خوش برای همه – شراره رضایی ۲۹/۱۲/۸۷

منبع : http://kanoone.blogfa.com/