آلترناتیو جامعه کنونی و نیروی اجتماعی پیش برنده ی اساسی آن؟ +مبنای تاریخ انسان از نظرطبقات مختلف اجتماعی، متفاوت می تواند باشد!

آلترناتیو جامعه کنونی و نیروی اجتماعی پیش برنده ی اساسی آن؟

حمید قربانی- سی ام دسامبر ۲۰۱۸

« بدون انقلاب قهرى، تعویض دولت بورژوایى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى(دیکتاتوری پرولتاریا- من) و بعبارت دیگر نابودى هر گونه دولتى جز از راه “زوال” از راه دیگرى امکان پذیر نیست.»، لنین- دولت و انقلاب.

بدون در هم شکستن دولت های کنونی، بدون مرگ – زوال دولت، رهایی جامعه غیرممکن است و در نهایت نابودی و نیستی جامعه، امری اجتناب ناپذیر است. کارگر و کسی که ادامه مبارزه طبقاتی را تا جنگ طبقاتی و پیروزی انقلاب قهری پرولتاریا و ایجاد دولت پرولتاریا به عنوان آخرین دولت جوامع طبقاتی که به محو طبقات و خود کارگر به عنوان یک طبقه ی ویژه می شود را، قبول نداشته باشد، کارگر و انسان کمونیست، کارگر انقلابی، کسی که برای رهایی خود و جامعه ی انسانی می کوشد، نیست و محکوم به زندگی برده وار در جامعه ی استثمارگر و مرگزای کنونی است

کارگران فقط شما به عنوان یک طبقه ی اجتماعی قادر به پایان دادن به این وحشت دائمی « سرمایه داری وحشت همیشگی است. لنین »هستید و نه هیچ نیروی دیگر موجود و ناموجود مثل مزخرفاتی به نام دین و مذهب که امروزه هنوز انسان های صدها میلیونی تولد فرزندش را سرآغاز تاریخ خویش می انگارند. انسان واقعا از خود بیگانه شده است. رفقا ی کارگر و دوستان عزیز به خود آئید و از باور هاب ابا و اجدادی دوری کنید و خود را پاک کنید و گر نه بوسیله همین سیستم جهان گستر اجتماعی موجود، نابود می شوید! شما نیروی جامعه ی آلترناتیو یعنی کمونیسم هستید. کمونیسم حرکت طبقه ی کارگر برای محو شرایط اجتماعی موجود است. کارل مارکس و انگلس. ایدئولوژی آلمانی سال ۱۸۴۵٫

https://www.facebook.com/RebelHQ/videos/224382125151595/?notif_id=1546282229508531&notif_t=live_video

+++

مبنای تاریخ انسان از نظرطبقات مختلف اجتماعی، متفاوت می تواند باشد!
حمید قربانی سال ۲۰۲۹
من به این درک رسیده ام هیچ چیز موجود، جز ذات همه چیزها یعنی ماده، جاویدان نیست، همه چیز در حال تحول دائمی و زنده شدن و مردن است! فقط باید ذهنی فعال برای پذیرش این تولد و مرگ همیشگی برای همه چیزها داشت!
بنا براین، من به عنوان یک انسان باورمند به اینکه که خدا را انسان آفرید و نه برعکس، انسان را خدا آفریده باشد و نیز باورمند به اینکه همه چیز آفریده شده، روزی می میرد و خدا به عنوان یک خرافه ی ذهنی، برایش مرده است و براین اساس باور دارد که پس خدایی موجود نبوده و نیست تا توانسته باشد، انسانی را خلق کند، از این تاریخ به بعد تصمیم گرفته ام، که نوشته هایم را به جای تاریخ های تا کنونی با تاریخ شروع  یک واقع تاریخی – اجتماعی – قیام سوم بردگان –  مشهور به قیام اسپارتاکوس –  اسپارتاکوسیان –  بر علیه برده داران رومی و دولت برده داران در روم قدیم، تاریخ نگاری کنم.
در این جا همه ی انسان های باورمند به ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی و بویژه متعلقین و باورمندان به رسالت تاریخی طبقه ی کارگر زن و مرد  را که تغییر بنیادی شرایط موجود اجتماعی است، فراخوان می دهم که تغییرهمه چیز موجود را پی در پی و مداوم دانسته، همه چیز را در حال هست و نیست شدن دیده، بنا براین، زنده شدن و مردن همه چیز را به رسمیت به شناسند، تسلیم  دُگم های ارتجاعی موجود نشده که طبقات حاکمه برای ادامه ی حاکمیت شان لازم و ضروری دانسته، آنها را در ذهن ما، استثمار شده گان چون واقعیت جاودان جا انداخته اند، بر ضد آنچه که هست برخیزند و سیستم اجتماعی موجود را ازبنیاد تغییردهند تا رها شوند که البته، این زیر و رو شدن جامعه ی موجود، محتاج به پیروزی انقلاب قهری کمونیستی – جهانی- آخرین طبقه ی تولید کننده درجامعه ی طبقاتی – جامعه ی سرمایه داری –  خود از محرومترین طبقات جامعه ی طبقاتی کنونی – طبقه ی کارگر – است!
تذکر: این نوشته می تواند تغییر نماید.
حمید قربانی ۲۰۲۹