علیه ترور و تروریزم

علیه ترور و تروریزم

آکام بسیم

افشا شدن طرح ترور چند تن از رهبران حزب کمونیسم کارگری بار دیگر بحث بر سر روند آینده مبارزه سیاسی در کردستان را به میان آورده است. بنا به گزارشات مختلف که بر روی سوشیال مدیا انعکاس وسیعی داشته است، دفتر سیاسی سازمان زحمتکشان در سال ۲۰۰۵ دستور ترور چند تن از رهبران حزب کمونیست کارگری را به فردی (خراسانی) داده اند که ایشان از این امر سر باز زده است.

سابقه این سازمان در حمله به اردوگاه کومه له در کردستان عراق در سال های پس از انشعاب و درگیری ها و سرکوب درونی در جریان انشعابات امکان صحت این سخنان را بیشتر و بیشتر می کند. جدا از درستی یا نادرستی اضهارات “خراسانی”، یک امر روشن است و آن هم این است که این سازمان دچار بحران های گریبانگیر درونی است. جدایی دو شاخه از این سازمان و چند شاخه از دو شاخه زحمتکشان و به هم پیوستن دوباره آن ها آینه گویایی از بحران ناسیونالیسم کرد است. این وقایع حاکی از بی افقی سیاسی و بن بست استراتژیک سازمان مربوطه است.

سال ها دل به اصلاح طلبان حکومتی خوش کردند. این در حالی بود که دوم خردادی ها هیچی برای آن های در چنته نداشتند. دل به حمله نظامی آمریکا به ایران بعد از عراق خوش کردند، آن هم بر باد رفت. به پابوس جنبش سبز و میرحسین موسوی و منتظری رفتند*. این خواب هم بر نقش بر آب شد. همین بن بست استراتژیک و بی باوری به نیروی توده ها، آنان را به چنین روزی رسانده است.  آشکار شدن این توطئه در این شرایط به شدت یافتن اختلافات داخلی درونی این حزب برمی گردد. قبلا هم عمر ایلخانی زاده توطئه سازمان زحمتکشان برای تسخیر اردوگاه کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران افشا کرده بود**. آن هم زمانی که اختلافاتشون به سطح انشعاب کشید. این امر مصداق این ضرب المثل است: زمانی که گاری به سربالایی می رسد اسب ها همدیگر را گاز میگیرند. چنین امری از بی افقی سیاسی و بن بست استراتژیک آن ها نشات می گیرد و تنها آینه بحران های درونی ای می تواند باشد که این سازمان بعد از انشعاب از کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با آن دست به گریبان بوده استاست.

دامن زدن به فضای ترور و تروریسم در کردستان تنها به مبارزه برحق مردم کردستان علیه جمهوری اسلامی صدمه می زند. آزادی بدون قید و شرط سیاسی و آزادی عقیده پیش شرط هرگونه جامعه انسانی جهان امروز است. بدون آزادی بیان و عقید جامعه کردستان به منجلابی تبدیل خواهد شد که ما نمونه هایش را در عراق، سوریه، ایران، عربستان، ترکیه و دیگر کشورهای جهان سوم شاهدش هستیم.

در چند سال پیش نیز شاهد رویگردانی بدنه این سازمان از تشکیلاتش بوده ایم. ما شاهد این فجایع در کردستان عراق، ترکیه و حتی ایران بوده ایم. ناسیونالیسم کرد ظرفیت آن را دارد که فضای سیاسی جامعه را متشنج کند. آن ها بنا به ماهیت طبقاتی شان به به تغییر قدرت از بالا اعتقاد دارند. به هر دری می زنند تا در قدرت سیاسی شریک شوند. در چنین شرایطی کمونیست ها تنها نیروی پیگیر سیاسی هستند که می توانند آزادی بدون قید و شرط سیاسی متحقق کنند.

دشمنی ناسیونالیسم کرد با کمونیست ها در کردستان تاریخ دور و درازی دارد. زیاده خواهی حزب دموکرات در کردستان و عدم پایبندی این حزب به اصل “آزادی بی قید و شرط سیاسی و عقیده” جنگ ویرانگری را به کومه له تحمیل کرد. تجربه اخیر به اصطلاح “بهار عربی” در منطقه نشان می هد که اگر زمانی توده های مردم در میدان مبارزه حضور یابند، مبارزه شان حداقل با کمترین هزینه به پیش می رود. اما زمانی که میلیشیای نظامی قدرت را به دست می گیرند و توده های مردم از میدان مبارزه دور می شوند، دریای خون راه می افتد. سوریه، عراق و لیبی نمونه های بارز چنین تجربه ای هستند.

در کردستان ایران نیز ما دارای تجارب گران بهایی هستیم. تا زمانی که مردم کردستان در صحنه سیاسی حضور داشتند، حزب دموکرات نتوانست هیچ گونه جنگی را بر دیگر نیروهای سیاسی تحمیل کند. زمانی که حزب دموکرات پایگاه پیکار در مهاباد را به گلوله بست، توده های مردم این شهر به میدان آمدند و انزجار خود را از این حرکت ابراز داشتند. زمانی که جمهوری اسلامی یورش آورد و جامعه کردستان را میلیتاریزه نمود، حزب دموکرات جنگی خونین را به کومه له تحمیل نمود که به قیمت جان صدها فرزند کارگر و زحمتکش تمام شد.

خطر دیگری که در این میان فضای سیاسی کردستان را تهدید می کند، معرکه گیری و چاقوکشی شعبان بی مخ هایی است که رهبران سیاسی این جریان برای رسیدن به اهداف شان به کار می گیرند. بنا به گفته فرد مربوطه “بهرام رضایی” که کارنامه سیاهی در حمله به اردوگاه کومه له دارد، یکی از آمران وی برای عملی کردن طرح ترور رهبران حزب کمونیست کارگری بوده است. لمپنیسم سیاسی از این ظرفیت برخوردار است که به ابزار دست رهبران بی پرنسیپ احزاب ناسیونالیست بدل شود.

در چنین شرایطی هوشیاری توده های مردم کردستان و حضور آن ها به شیوه های ممکن (در شرایط سیاسی موجود) تنها ضامن خنثی کردن اقدامات تحریک آمیز جریانات ماجراجویی است که دست به هر حربه غیر انسانی می زنند تا در قدرت سیاسی شریک شوند. وظیفه کمونیست ها پیگیری به ثمر رساندن خواست “آزادای بدون قید و شرط سیاسی” است. تازه در این شرایط ما می توانیم دست اندرکار بنیاد نهادن پایه های جامعه ای انسانی باشیم. تنها با هوشیاری سیاسی می توانیم دست لمپنیسم سیاسی را از فعالین کمونیست کوتاه کنیم.

منابع

*برای اطلاعات بیشتر متن اطلاعیه “عبدالله مهتدی” به مناسبت مرگ منتظری بخوانید.

**  برای اطلاعات بیشتر به مقاله عمر ایلخانی زاده تحت عنوان “چەند راستییەکی حاشاهەڵنەگر، مەسڵەحەت نەپارێزییەکی پێویست و بەمەسڵەحەت” در نشریه حزب متبوع نمائید.