سالی که گذشت!

سالی که گذشت!
رفقا و دوستان عزیز!
پیشاپیش به مناسبت فرا رسیدن سال ٢٠١٩ صمیمانه به همگی شماها تبریک گفته و برایتان بهترینها را آرزومندم. سالی که گذشت طبق روال و نظم و فرمولاسیون سرمایه داری و مشحون و پر از ظلم و ستم و نابرابری اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و آزادی در جهانی گذشت. سالی مملو از جنگ و خونریزی و تحمیل مشقت بارترین ستم بر توده کارگران و زحمتکشان و قشر و طبقات پائین جامعه بشری. سالی که فیلیستر و فناتیک های اسلامی در سایه اهداف پلید و دون مایه و ساپورت اربابان سرمایه بیشترین مشاغبه و اعمال پلشت و قتل و عام را نسبت به مردم زحمتکش منطقه خاورمیانه روا داشتند.
با گذشت زمان و سال ، طبقه سرمایه دار جهانی بیش از پیش مسلح تر، حریص تر و مونارشی تر، رانتخوار تر و درندانه تر از سال قبل نمودار گشته و موجب تخریب کلیه دست آوردهای جامعه بشری می گردند. طبق گزارش مشترک شرکت مشاورتی PwC و بانک UBS سوئیس سال گذشته سال ٢٠١٧ ثروت میلیاردرهای جهان با بیشترین افزایش خود در تاریخ روبرو شده است و در همین سال ٢٠١٨ تعداد ٢١۵٨میلیاردر زن و مرد سرمایه خود را به بیش از یک میلیارد دولار رسانده اند و بر اساس این آمار در واقع هر یک از این میلیاردرها به طور متوسط ۴ میلیارد و ١٠٠ میلیون یورو در اختیار دارند که کلا به رقمی بالغ بر ٩ تریلیون دولار رسیده است.
حال از میزان و ارقام میلیاردر و میلیونرهای دیگر می گذریم ، اما باید دانست که تمرکز این همه سرمایه و دولار در دست یک مشت انگل و مفتخور جامعه مستقیما به میزان افزایش روزافزون و افتادن میلیون ها انسان به زیر خط فقر و فقر کامل گره خورده است. یعنی ثروت و سرمایه نزد عده ای در کشور و ممالکی زمانی سیر سعودی و افزایش پیدا میکند که در مقابل آن صدها هزار انسان دیگر کاملا بیکار و بی خانمان میگردند. تمرکز ثروت جمع قلیلی از انسانها درست نقطه مقابل نابرابری و بی عدالتی اجتماعی قرار دارد.
در خود همان آمریکا و طبق اسناد و آمار سازمان ملل متحد که در وب سایت “یورگن مکزین ” به تاریخ ۴ فوریه ٢٠١٨ آمده که ٩٨ میلیون انسان در کشورهای آمریکای شمالی چون مکزیک، آمریکا و کانادا در فقر کامل به سر می برند و آمار فقر در جوانان آمریکایی بالاترین میزان را تشکیل می دهد. همچنین بالاترین آمار زندانیان جهان در آمریکاست. با این حال پایگاه نیوزویک نیز با استناد به مرکز آمار آمریکا (Census Bureau) می‌افزاید: بنا به تازه‌ترین آمارها هم‌اکنون نزدیک به ۴۱ میلیون نفر از مردم آمریکا در فقر مطلق زندگی می‌کنند. در حالیکه دولت کثیف و توسعه طلب آمریکا همین امسال فقط بودجه نظامی خود را تا ٨٠٠ میلیارد دولار افزایش داد.
در ایران هم طبق یک عضو کمیسون اقتصادی مجلس ٨٠ در صد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و دستیار حسن روحانی هشدار داده است که “همگی در کشتی ای نشسته ایم و اگر این کشتی غرق شود، همه ضرر می کنند.” تقی رستم وندی رئیس سازمان امور اجتماعی ایران در باره معیار خط فقر گفت که ١٠ تا ١٢ میلیون انسان در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. حسین راغفر اقتصاددان نهادگرا در ایران دو سال پیش جمعیت زیر خط فقر نسبی را ۳۰ میلیون نفر و جمعیت زیر خط فقر مطلق را ۱۲ میلیون نفر برآورد کرده است. این هم در حالیست که دولت واپسگرا و فوق ارتجاعی ایران سالانه ده ها میلیارد دولار را فقط خرج گروه های تروریست اسلامی تندرو و وحشی در سوریه، یمن، لبنان، فلسطین و عراق میکند.
طبق اداره مرکزی آمار افغانستان ، بیش از ۵۴ در صد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و آمار بیکاری از ٢٢ در صد به ٢۴ افزایش پیدا کرده است. و طبق آمار سازمان ملل ١٣ میلیون انسان در افغانستان امنیت غذایی ندارند و گرسنه اند.
طبق موسسه ملی آمار ایتالیا، ایستات ، در سال ٢٠١٧ بیشتر از پنج میلیون نفر از شهروندان ایتالیا در فقر کامل زندگی کرده اند و رشد فقر در یک سال اخیر نزدیک به ۶ در صد افزایش پیدا کرده است.
طبق گزارش ایرنا مرکز پژوهش و اطلاع رسانی اقتصادی یمن از کل جمعیت ٢٧ میلیونی یمن تقریبا ٢٣ میلیون آن با فقر و گرسنگی کامل و بیکاری زندگی میکنند.
“ژنگ ونکایی” معاون خارجه چین در امور کاهش فقر با آماری ٨٢ میلیون انسان که در چین زیر خط فقر زندگی میکنند اعتراف کرد. روزنامه گلوبال تایمز روز چهارشنبه با انتشار سخنان این مقام چینی اعلام کرد که این تعداد علاوه بر درآمد پایین و کمتر از یک دلار در روز، از شرایط نامناسبی هم برخوردارند. با توجه به آمار بانک سوئیسی UBS چین در رأس بیشترین تعداد میلیاردرهای جهان قرار دارد. در صورتیکه چین دومین قدرت اقتصادی جهان به شمار می آید و هر هفته دو نفر از سرمایه داران چینی به میلیاردر ارتقاء می یابند.
طبق سرویس فدرال آمار دولتی روسیه در سال ٢٠١٧ حدود نزدیک به ١٨ میلیون نفر از مردم روسیه زیر خط فقر زندگی میکردند که امسال این تعداد ٢٠٠ هزار نفر کاهش پیدا کرده است.
به گزارش پارس تودی ، پایگاه خبری “العربی الجدید” به قلم ” علاء البحار” روز سه شنبه ٢٧/١٢/٢٠١٩ نوشته، گر چه عربستان بزرگترین تولید کننده نفت جهان است به صورت تعمدی آمار دقیقی در خصوص فقر انتشار نمی دهند، اما طبق گزارش های غیر رسمی از جمعیت ٢١ میلیونی عربستان میزان فقر بین ١۵ تا ٢۵ در صد کل جمعیت عربستان است. این هم در حالیست که دولت کثیف اسلامی سعودیه سالانه میلیاردها دولار را فقط خرج ساختن مساجد و مکان های تروریستی اسلامی در اروپا و جهان میکند.
اگر خلاصه کنم باید گفت که اولا: در تمام بقیه کشورهای جهان آمار و ارقام فقرا و گرسنگان و بیکاران ده ها برابر بیشتر از میزان این چند کشور است که من نام برده ام. ثانیا: تعداد انسانهای که زیر خط فقر و در فقر کامل و گرسنگی در این دنیای وارونه به سر می برند در تمام کشورهای جهان از میلیاردهای انسان می گذرد، در صورتیکه تکنیک و توسعه ماشین آلات کشاورزی، دامداری و ترابری و حمل و نقل و غیره هم اکنون در جهان در اوج و نقطه تکامل نهایی خود قرار دارد و می توان که با همین ماشین آلات صدها برابر احتیاجات زیستی کل جمعیت کنونی جهان را تولید کرد و انسانی گرسنه و فقیر را در این جهان باقی نگذاشت. اما این ماهیت و سرشت جهان سرمایه داری است که به خاطر یک مشت انگل و عیاش ثروتمند این وضعیت مشقت بار را به زور سرنیزه و اسلحه و ارتش و پلیس به میلیاردها انسان دیگر تحمیل کرده است. اما این سیستم و مکانیزم نمی تواند ابدی و ازلی باشد. مبارزه انسان برای زندگی بهتر و شایسته تری در تمام ادوار مختلف پیدایش انسان همیشه موجود بوده و هم اکنون و به شیوه های مختلف ادامه دارد.
مبارزه جامعه بشری برای آزادی و رفاهیات ایستا نیست ، بلکه همچو جویباری در تمام لحظات و شبانه روز بطور مستمر و دائمی در جریان است. “بقول مارکس ، تولد جامعه نو از بطن جامعه کهن و اشکال گذار از این یکی به دیگری بسان جریانی در عرصه تاریخ طبیعی است.” ما همیشه شاهد مبارزه دائمی و لاینقطع طبقه کارگران در عرصه های مختلف تولیدی علیه صاحبان ماشین آلات و سرماایه داران بوده و هستیم. از طرفی هم می توان افزایش مبارزه روشنفکران ، زنان، جوانان و اقشار مختلف اجتماعی علیه بیکاری، فقر و تنگدستی و بی مسکنی و جنگ و اعدام و نابرابری اجتماعی را به روشنی و در ابعاد جهانی مشاهده کرد.
در دنیای امروز شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی و شداید و سختی های زندگی میان انسانها آنقدر مشهود و عیان است که تمام جامعه بشری را به ستوه آورده است. خواه ناخواه و علی الاصول و طبق روال و روند تاریخ این بلبشو و سیستم و شیوه حکمرانی این مولتی میلیاردرها باید بتدریج جای خود را به سیستمی اجتماعی، هارمونی و مشعشع که بتواند به کار مزدی پایان دهد و به ستم انسان بر انسان مهر بطلان بکشد و جور و ستم طبقاتی ، ملی و نژادی را بگور بسپارد بدهد. این چنین سیستم و حکمرانی می تواند سوسیالیسم باشد. سوسیالیزمی که در رأس آن کارگران پیشرو و کمونیست قرار دارند و با بکار گیری دیکتاتوری پرولتاریا به سرکوب مقاومت ارتش و پلیس و تمام دستگاه های مخوف و مدافع میلیاردرها می پردازد تا بتواند گام به گام به بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و به خود بیگانگی میان انسانها خاتمه داده و جامعه ای نوین که در آن به شکوفایی خلاقیت انسان ها نهایت توجه مبذول می شود را بر قرار سازد.
اینکار شدنی است و فقط به کمی زمان و وقت احتیاج است که مردم در تداوم و پروسه حکومت خود به آن “عادت” کنند. زیرا هزاران سال است که ما را عادت داده اند که قبول کنیم باید برده و برده داری باشد ، فئودال و ملاء و شیخ از طرفی و رعیت و بیگاری و عبودیت کاملا برحق است و باید باشد، صدها سال است که به ما آموخته اند و از گهواره در مغز ما فرو کرده اند که ثروتمند و فقیر کار و خواست خداست و باید باشد، کار مزدی و فروختن نیروی کار در ازای لقمه ای نان بخور و نمیر مسئله ای قانونی و شرعی است. صدها سال است که کشیشان، ملایان و آخوندها در مسجد، کلیسا و امکان مذهبی و دینی برای توجیه ثروت اندوزی عده ای کتاب های انجیل و تورات و قرآن را به هزاران شیوه برای ما تفسیر و تعبیر می کنند که ما باید به این زندگی برده وار و پر از اجحاف و نابرابر مقنع و راضی باشیم و در صورت سر پیچی ما را به سوزاندن و عذاب سخت در دنیای خیالی دیگر می ترسانند و یا در همین دنیا بنام کمونیست و اخلالگر و نوکر بیگانه به دار می آویزند و تبلیغ و ترویچ هزاران ترفند و جزم اندیشی نامنتاهی دیگر.
اکنون که به عملکرد و افکار تمام اقشار و مردم امروزی در جهان نگاه میکنید بجز عده بسیار قلیل و کمی در یکایک آنها میتوان این عادات و تفکرات پوچ و واهی را مشاهده نمود. کلیه احزاب و سازمان و تشکلات متلون و رنگاو رنگ سرمایه داری در جهان از این افکار و عادت تغذیه می کنند. حتی در میان احزاب چپ و کمونیست هم این افکار و عادات هننوز نه تنها از بین نرفته بلکه کاملا متداول و موجود و به حیات سیاسی خود ادامه می دهد. زیرا ترک این عادات دیرینه کار سهل و ساده ای نیست. خطرناکترین دشمن سوسیالیسم همین عادات کهنی است که تمام ادیان و مکاتب دینی و حکومتی هزاران سال است که کوهی دولار و پاوند را در راه آن صرف کرده اند تا بتوانند آنرا به عادات و فرهنگ مردم تبدیل کنند و در اینکار هم موفق شده اند. به همین خاطر است که برای استقرار و استحکام نظام سوسیالیست قبل از هر خط و ربطی باید کارگران پیشرو و آگاه همراه با حزبشان کاملا خود را از تمام این عادات کهن و هزاران ساله بتکانند و پس از استقرار حکومت و دولت تا زوال آن باید سر سختانه و پیگیرانه با دروس و آموزشهای آگاهگرانه مردم را هم روشن و آگاه کنند.
اگر چه یکی از علل شکست انقلاب اکتبر ١٩١٧ روسیه بخشی اقتصادی بود و حکومت شوراها نتوانست بعد از مرگ لنین به پیاده کردن یک اقتصاد سوسیالیستی ادامه دهد، اما مهمتر از آن به نظر من موفق نبودن حکومت در بخش روشنگری و زدودن همان عادات و بینش و افکاری ارتجاعی و کهنی بود که تا آنزمان و بطور عام در مردم و کارگران و بطور خاص در خود حزب کمونیست شوروی موجودیت داشت. نمی شود که با افکار و بینش بورژوایی و مذهبی به جنگ سرمایه داری و فناتیک مذهبی رفت ، زیرا این افکار و دید و بینش خود آنهاست . در خاتمه امید است که سال ٢٠١٩ سال گسترش مبارزات کارگری و اقشار مختلف جامعه به سوی در هم شکستن دولت سرمایه داری اسلامی در ایران و رشد و پیوند جنبش کارگری در همه نقاط دنیا و نموداری از سوسیالیسم باشیم.

عـــزت دارابی
١٠ دی ١٣٩٧