شمشیر داموکلس رهبران حزب کومله بر بالای سر فراکسیون آن

نادر احمدی

اخیرأ کمیته مرکزی مادام العمر حزب کمونیست ایران ( کومله آقای علیزاده ) بیانیه ای با نام: (اطلاعیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران درمورد جمع موسوم به "فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له") را منتشر کرد ه است که مرا بر آن داشت تا برای دفاع از آزادی بیان  به یک جمعبندی و انعکاس تضییقات اعمال شده توسط قدرت مداران حزب حکا بر علیه "فراکسیون فعالیت به نام کومله" و سمپاتهای آن بپردازم با این امید که بتوانم در مقابله با فرهنگ خودمحوری رهبران گروههای تمامیت خواه چپ کمکی کرده باشم.

اولین نکته ای که خود را در این ماجرا برجسته می کند این است که خودمحوری یک مرض فرهنگی مختص دولت جمهوری اسلامی نیست بلکه تمام گروههای چپ و از جمله حزب کومله به این آفت فرهنگی مبتلا هستند! و آنان نمی خواهند یاد بگیرند تا اختلافات فکری را به تضاد آشتی ناپذیر تبدیل نکنند! و از  تفاوت فکری برای ارتقا، سطح کیفیت آگاهی سیاسی و ایدئولژیک خود بهره ببرند! بلکه بجای جاری بودن یک پرسه بحث دینامیک رفیقانه در درون تشکیلاتی مانند کومله، هر کدام از این تشکیلاتهای مارکسیست- لنینیست مانند سکتهای مذهبی در درون خود دارای چند زیرمجموعه سکت رقیب می باشند که هر کدام از آنان نیز بطور مجزا دارای یک مرجع تقلید اختصاصی و کیش شخصیت منحصر به خود می باشند!  بدینترتیب رهبری تشکیلات حزبی مانند کومله برای هواداران این حزب تصمیم گیری می کند و اجازه نمی دهد تا آنان با شنیدن نظرات موافق و مخالف برای خود تصمیم بگیرند؟ رابطه فرد و تشکیلات در یک چنین تشکیلاتی، رابطه مرید و مرجع است و تشکیلات از عضو خود اطاعت بی چون و چرا  و سرسپردگی مطلق را طلب می کند! با وجود این رهبری حزب کومله در بیانیه پر از تضاد خود مدعی دمکراسی است و چنین می نویسد:(تریبون های حزبی همواره برای انتشار دیدگاهها و نظراتشان بر روی آنها گشوده بوده است …. پلنوم  با توجه به وظیفه ای که در زمینه حفظ انسجام تشکیلاتی و  تامین وحدت عمل حزب و کومه‌له بر عهده داشت پس از بررسی جوانب مختلف مسئله این فراکسیون را برسمیت نشناخت ودر مقابل این حق را مطابق اساسنامه حزب برای این رفقا برسمیت شناخت که آنان می تواننداز طریق نشریات و دیگر رسانه های حزبی، هم تشکیلات و هم جامعه را از نقطه نظرات خود آگاه نمایند و بدین ترتیب از آن رفقا خواست بعنوان یک اقلیت سازمانی به کمک چنین ابزارهایی که در دسترس خواهند داشت به تشریح دیدگاههای خود نه تنها در درون تشکیلات بلکه در سطح عمومی هم بپردازند…. متاسفانه آنها از این امکان مساعد تا هنگام برگزاری کنگره سیزدهم کومه‌له بهره چندانی نگرفتند .. ) اما در چند سطر بعد با ابراز نارضایتی از طرح و تبلیغ دیدگاههای فراکسیون در تشکیلات، شکایت می شود که: ( .. و به سازمان دادن و تاسیس یک تشکیلات در درون تشکیلات حزب اقدام نمودند و عملا تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومه‌له را به پایگاهی برای پیشبرد پروژه های سیاسی و تشکیلاتی خود در بیرون از تشکیلات تبدیل کردند…. رهبری این حزب مجاز نیست و نمیتواند در مقابل تلاشهای انحلال گرانه‌ای که سنت های انقلابی و پیشرو و ادامه‌کاری آن را با مخاطره روبرو می سازد، مماشات جویانه رفتار کند، بلکه بایستی بموقع و با صراحت و تعهد به انجام وظایفی که به وی سپرده شده است، از موجودیت آن، هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ تشکیلاتی، دفاع کند. … ) بدین سان مرکزیت حاکم بر حزب کومله به تعریف و تمجید از خودش می پردازد و از یاد می برد که بروز فراکسیون و انشعابات قبلی نتیجه سیاستهای آنان است و در حالیکه فراکسیون را به " تلاشهای انحلال گرانه‌"  متهم می کند اما خود را مدافع سنت های انقلابی و پیشرو جا می زند! ( هیچکس نمی گوید که دوغ من ترش است!)

متأسفانه اکثریت حزب کومله که کمیته مرکزی سخنگو ی آنان است بجای برقراری یک رابطه رفیقانه و سوسیالیستی با  دگراندیشان، با سو، استفاده از قدرت و توسل به  چماق بوروکراسی بورژوایی- حزبی بدنبال " حفظ انسجام تشکیلاتی و  تامین وحدت عمل حزب و کومه‌له " است! و هیچ تلاش واقعی از خود بروز نمی دهد تا به دیدگاههای "فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له" توجه کند و عواملی را که باعث ایجاد این فراکسیون شده است را برطرف کند! و با آنان مانند دشمن رفتار می کند!

حال ببینیم که "فراکسیون فعالیت به نام کومله" در این مورد چه می گوید. این فراکسیون در بیانیه به نام: (نگاه‌ ما به‌ کنگره‌ ١٣ ( فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له))به تاریخ‏۱۸‏/۰۸‏/۲۰۰۸ چنین نوشت: (مقدمتا گفته‌ باشیم که‌ این کنگره‌ همانند کنگره‌های پیشین بر طبق روالی آماده‌ و تدارک دیده‌ شد که‌ همواره‌ مورد نظر و انتظار رهبری بوده‌ است: کنگره‌ای روتین، با گزارشی که‌ تنها در ابتدای شروع کنگره‌ در اختیار نمایندگان و شرکت کننده‌گان قرار گرفت. … آماده‌سازیهای انتخاباتی برای کنگره‌ در این دوره‌ نیز بر همان روال و بر اساس همان تمهیداتی به‌ پیش برده‌ شد، که‌ با خاطر جمعی تک صدا کردن و یکدست شدن کنگره‌ از آن بدست آید، که‌ اینبار نیز مقصود مورد نظر با موفقیت حاصل گردید….. برای این کنگره تدارک چگونگی پیشبرد بحثها و جوسازی­های لازم، از پیش توسط سازمان دهندگان آن کاملا انجام پذیرفته بود. تعدادی از اعضای فراکسیون در مورد گزارش سیاسی اظهار نظرهائی کردند که‌ بعضا مورد تأیید نیز قرار گرفت. تنها بحثی که بعدا وارد دستور کار کنگره شد، موضوع فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له بود که‌ در گزارش کتبی ارائه شده به کنگره از آن ذکری به میان نیآمده بود…..)

در بیانیه دیگری به نام:" ( در دفاع از آزادى بیان و عقیده و هر نوع تسویه سیاسی و تشکیلاتی محکوم است!) که به تاریخ (۰۷،۰۸،۲۰۰۸) از طرف " هیئت هماهنگى فعالین طیف کومه له" منتشر شد چنین آمد: " بر طبق اخبار رسیده و بر اساس اطلاعیه خبری فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له که اخیرأ منتشر شده است، از جانب رهبری حزب کمونیست ایران (حکا) یک سری اقدامات برای کنار گذاشتن اعضاء و هواداران این فراکسیون و همچنین افرادى که مخالف عملکردهاى نادرست رهبرى این تشکیلات هستند وطور دیگرى مى اندیشند, به اجراء گذاشته شده است.
روشن است که چنین اقداماتی در جهت محدود ساختن هر نوع اظهار نظر آزاد در درون تشکیلات حکا می‌باشد. رهبری این تشکیلات بدنبال برخوردهای هیستریک و پرخاشگرانه همانند همیشه ابزار و اهرمهای تشکیلاتی خود را بکار گرفته تا هر نوع آزادی اندیشه وفکر را در نطفه خفه کند. این اقدامات قبل از هر چیز نهایت عجز و ناتوانی این جریان را در برخورد به منتقدین خود نشان داده و تنگ نظری  و سراسیمگی رهبری تشکیلات را آشکار می‌سازد…."

در بیانیه دیگری به نام: "برخورد غیر دموکراتیک وضد آزادى رهبرى حزب کمونیست ایران" که از طرف ( جمعى از فعالین کومله در شهر سلیمانیه و حومه) منتشر شده است چنین نوشته شده است: (برخورد غیر دموکراتیک وضد  ازادی رهبری حزب کمونیست ایران در برابر  رفیق عبد الله  خوش پیام را محکوم میکنیم.) 
در مدت چند روز گذشته ما جمعی از فعالین کومله و فعالین کارگری در شهر سلیمانیه و حومه به مناسبت ۲۶ بهمن روز کومله پیامی را روی سایتهای اینترنتی پخش کردیم. به دنبال این پیام ، رهبری حزب کمونیست تمام تلاشهای خود را بکار گرفت تا با تهدید و احضار کردن و قطع کردن حقوق ماهیانه و غیره…. امضاء کنندگان پیام را وادار به پس گرفتن امضایشان کند.
  به دنبال  این کار روز پنج شنبه ۱۹/۲/۲۰۰۹ رفیق عبدالله خوش پیام معروف به" ابوبکر نانوا" از چهره های محبوب و قدیمی جنبش کارگری سقز و پیشمرگ چند ساله کومله که چندین بار در زمان رژیم شاهنشاهی  و رژیم جمهوری اسلامی بخاطر فعالیتهای کارگری زندانی شده  از طرف نمایندگی حزب کمونیست ایران در شهر سلیمانیه احضار شده و به اطلاع ایشان رسانده اند که از این  به بعد هیچ گونه حقوقی به ایشان تعلق نخواهد گرفت  و به ایشان تدکرداده اند که بخاطر امضایش حق امد و رفت به هیچ کدام از مقرهای انها را ندارد و در ادامه اعضای ان حزب با نهایت بی احترامی ایشان  را از مقر بیرو ن رانده اند.
 این چنین  برخوردی با رفیق عبدالله ضد ازادی بیان است و نه تنها با سنت و اخلاق انقلابی کومله مغایر است بلکه با هر نوع اخلاق و فرهنگ سیاسی پیشرو،  بیگانه است.  واضح است که این اولین برخورد غیر انقلابی  رهبری مذبور علیه مخالفین و منتقدان داخلی خود نیست بلکه این چنین  برخوردهایی   با مخالفین  صدها بار تکرار شده  و به امری رایج در این حزب تبدیل شده است.
 به عنوان مثال: ما فعالین کومله  در شهر سلیمانیه و حومه تک به تک ما هر کدام با نوعی با چنین برخوردی مواجه گشته ایم.
چنیین بر خوردی  علیه پناهندگان سیاسی  و مبارزین کومله ، نشان میدهد که ان حزب و رهبریش نسبت به مبارزین قدیمی کومله و جنبش کارگری و ارمانهای انقلابی کومله بی تفاوت شده و برای حفظ منافع شخصی عده ای معدود و  با زیر پا گذاشتن پرنسیب های کومله  و برای بد نام کردن و نابودی کومله درتلاشند.
رهبری حزب کمونیست ایران  با سوء استفاده از وضعیت نابسامان زندگی ما پناهندگان سیاسی ، تلاش میکنند با این نوع حرکات، سیاست خفقان و سرکوب خود را ان طور که در اوردوگاهش حاکم است در بیرون از تشکیلاتش نیز حاکم نماید برای اینکه وضعیت درون حزبیش را پنهان نماید.به همین خاطر ما ( فعالین کومله در سلیمانیه) این برخورد غیر انقلابی  رهبری حزب کمونیست را محکوم نموده و امیدواریم احزاب وسازمانها و شخصیت های چپ و ازادیخواه این  چنین برخورد پولیسی رهبری حزب  کمونیست را محکوم نموده، و در برابر  ان موضعگیری نمایند.)

در اطلاعیه دیگری که "فراکسیون فعالیت به نام کومله" به تاریخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۸ منتشر کرد نوشته شده است که: ( اخیرأ رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومله در جلسه گفت و شنود با اعضا، و پیشمرگان کومله … اقدامات جدیدی را بر علیه "فراکسیون فعالیت به نام کومله" به قرار زیر ابلاغ نموده و اظهار داشته اند که نام و عنوان این فراکسیون به هیچ وجه از جانب تشکیلات رسمیت ندارد و بنا بر این:

•۱-      هر عضوی که از فراکسیون دفاع کند یا نوشته ای به دفاع از آن منتشر کند، خلع عضویت خواهد شد.

•۲-      اگر رهبری تشکیلات تشخیص دهد که پیشمرگی تمایلات فکری بسیوی فراکسیون فوق الذکر دارد، ا بنوعی سمپاتی و حمایتی از فراکسیون بنماید، از تشک
یلات اخراج خواهد شد.

•۳-      هر داوطلب پیشمرگ که تمایلات یا سمپاتی به فراکسیون داشته باشد بلافاصله از آموزشگاه نیروی پیشمرگان اخراج خواهد شد…….. )

با خواندن این تهدیدات انسان به یاد بیانیۀ حکومت نظامی می افتد. براستی این است مقدمه تشکیل حکومت سوسیالیستی که حزب کومله بشارت آن را به ما می دهد؟ و چرا این حزب و قلم بدستان حرفه ای آن به جای پاسخگوئی مشخص به این اتهامات سنگین به داستان سرائی تئوریک می پردازند؟

اینجا هدف من دفاع از "فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له" نیست زیرا من شناخت کافی از این فراکسیون را ندارم بلکه هدف من دفاع از آزادی بیان است که در احزاب مارکسیست وجود ندارد. اما نکته جالب این است که دوستان عضو فراکسیون کومله هنوز ماهیت رهبری حزب کومله را نشناخته اند و از آن توقع برخورد دمکراتیک را دارند!؟ گوئی این دوستان بعد از سالها همکاری با یک چنین تشکیلات قدرت طلب هنوز نمی دانند که کومله عاشق دیکتاتوری  به اصطلاح پرلتاریائی است ( دیکتاتوری الیگارشی حاکم).دوستان "فراکسیون کومله"گوئی هنوز نمی دانند که در مارکسیسمی که کومله به آن معنقد است آزادی فعالیت حزبی وجود ندارد، حکومت مارکسیستی تک حزبی است، رهبری حزب مادام العمر است و جای مخالفان در زندان و اردوگاه کار اجباری است و این اصول در تمام کشورهایی که مارکسیستها به حکومت رسیده اند اجرا شده اند! رهبری حزب کومله  صرفنظر از اینکه برای دفاع از خود چه توجیهاتی دست و پا می کند اما در اصول مارکسیسم که حزب کومله خود را به آن متعهد می داند دمکراسی و آزادی بیان یک مفهوم بورژوائی است که با اصول مارکسیستی در تضاد است! البته کومله به عنوان یک حزب عاشق "قدرت سیاسی" مانند تمام احزاب مشابه در حالی که از وعده های سرخرمنی مانند "حکومت شورائی" و …. صحبت می کند که در عملکرد کنونی آن هیچ اثری از این وعده ها نیست! در بین احزاب غربی و بورژوایی اگر یک حزب در رقابت انتخاباتی شکست بخورد، تمامی کادر رهبری آن حزب کناره گیری می کند و جای خود را به افراد جدید می دهد، اما در احزاب مارکسیس- لنینیست مانند کومله رهبری مادام العمر و موروثی است و بعد از این همه شکست و افتضاح سیاسی، گروه رهبری کومله خود را به گذشته این جریان آویزان کرده است و طوری رفتار می کنند که گوئی هیچ اتفاقی نیافتاده است. رهبری حزب کومله شمشیر داموکلس به اصطلاح پرلتاریا را بر بالای سر فراکسیون آویزان نگاه داشته است و با دروغ پراکنی مانند دولتهای حاکم  شرایط را بتدریج طوری آماده می کند تا در فرصت مناسب به موجودیت آن خاتمه بدهد!

آقای صلاح مازوجی که به الیگارشی حاکم در حزب کومله تعلق دارد در نفی نظرت فراکسیون چنین می نویسد: (این رفقا با بیان اینکه سوسیالیسم مورد نظر حزب کمونیست و کومه له در "خوشبینانه ترین حالت جز یک سرمایه داری دولتی بنام سوسیالیسم با یک طبقه تازه به دوران رسیده حزبی در راس آن بنام طبقه کارگر و یک نظام تک حزبی مختنق کننده توده ها چیز دیگری ببار نخواهد آورد")

او در جای دیگری چنین می نویسد: ( … کومه له به مسئله قدرت سیاسی برخورد پاسیفیستی نمی کند. اگر میخواهیم کومه له نقش تعیین کننده ای در حاکمیت سیاسی کردستان ایفا کند و افق سوسیالیسم را به روی جامعه بگشاید، باید صد چندان تلاش کنیم که کومه له به بخش جدایی ناپذیری از جنبش طبقه کارگر تبدیل شود، باید بیشترین نفود را در میان زحمتکشان و اقشار تهیدست جامعه به دست آورد و اقشار دیگر اجتماعی را نیز به مسئولانه بودن و کارساز بودن سیاستهایش متقاعد کند. باید هزاران فعال و پیشرو کارگری، زنان و مردان آزاده، کومه له را در حکومت شورائی نمایندگی کنند…. )

همانطور که می بینیم آقای مازوجی بطور واضح نظر فراکسیون را تأیید کرده است و اقرار کرده است که برای او همه چیز از کانال کومله و دستگاه بوروکراسی قدرت طلب آن می گذرد. در اینجا ظرفیت و امکانات کومله ابزاری برای قدرت گیری کارگران و مردم نیست بلکه کارگران و مردم ابزار به قدرت رساندن رهبران قدرت طلب کومله می باشند! و از نظر اینان قدرتگیری کومله یعنی قدرتگیری کارگران!! با نگاهی به عملکرد تا کنونی کومله و تلاش تمامی انشعابیون از آن برای نفی هویت کاذب این حزب، بخوبی واضح می شود که تا چه حد آموزش سوسیالیستی در این تشکیلات وجود ندارد و ادعاها و شعارهای آقای مازوجی دیگر رنگ باخته است و در نزد مردم کرد خریداری ندارد. لازم نیست که آقای مازوجی زیاد زحمت بکشد و تلاش کند تا (...افق سوسیالیسم را به روی جامعه بگشاید…) بلکه لازم است که ایشان جشمانش را باز کند و ببیند که چرا درنتیجه حاکمیت او و دوستانش هر روز تنفر از سوسیالیسم  در درون کومله رشد بیشتری پیدا می کند و انشعابیونی مانند کومله زحمتکشان، دست به دامن آمریکا می شوند! و با حزب دمکرات و فدائیان اکثریت وحدت عمل پیدا می کنند! آقای صلاح مازوجی و دیگر بوروکراتهای رهبری حزب کومله مانند دیگر احزاب مارکسیست به همان اندازه ادعای سوسیالیست بودن آنان باورکردنی است که ادعاهای احزاب بورژوایی در مورد دمکراسی و آزادی بیان باورکردنی است! اگر پراتیک، معیار درست شناخت باشد، پراتیک سیاسی- اج