کوتاه در خصوص مرگ ” شاهرودی “

کوتاه در خصوص مرگ ” شاهرودی “

بی شک مرگ کسانی که سبب فلاکت و سیه روزی، و تباهی و نابودی زندگی انسان های بی شماری گشته اند، شعف زیادی به همراه دارد. در طول تاریخ بشر، مرگ و یا کشته شدن حاکمان مستبد، و جنگ افروزان و جنایتکاران _ در جوامع طبقاتی گوناگون _ همیشه با سرور و شادی ستمدیدگان همراه گردیده است. طبعاً در ایران هم چُنین است و چُنین خواهد بود.

مرگِ اَمثال خمینی، رفسنجانی، و دیگر مهره های ریز و درشتِ وابسته به جناح های مختلف رژیم بورژوا – اسلامی، هر بار توده های کارگر و زیر دستِ جامعه را عمیقاً خوشنود ساخته است. خبر مرگِ محمود هاشمی شاهرودی نیز موجب دلخوشی همگان شد. شاهرودی از شاگردان و مریدانِ محمد باقر صدر، خویی و خمینی، و از مؤسسین ” مجلس اعلای اسلامی عراق ” بود. وی به مدت ده سال در رأس قوه ی قضائیه جای گرفت و در این اواخر به ریاست ” مجمع تشخیص مصلحت نظام ” رسید. شاهرودی به عنوان یکی از مقاماتِ عالی رتبه ی رژیم سرمایه داری – استبدادی جمهوری اسلامی کارنامه ایی سیاه و مملو از جنایت علیه بشریت دارد. از اینروی، مرگ وی باید مسرت بخش باشد.

با این وجود، « مرگِ طبیعی » شاهرودی [ و شاهرودی ها ] این دشمنانِ انسانیت و قاتلان هزاران هزار انسان بی گناه که دست افشان و پای کوبان بر روی کوهی از اجساد کمونیست ها، و انسان های آزادیخواه و برابری طلب جامعه ایستاده اند؛ مرگِ طبیعی این شب پرستان که ایران را به زندان ساکنین آن مبدل ساخته اند و با سرکوب و اختناق تا کنون به ماندگاری و بقای حکومت سر تا به پا جرم و جنایت اشان تداوم بخشیده اند؛ مرگِ طبیعی این دزدان و فاسدان که طی چهار دهه ثروت و سامان کشور را تماماً به یغما برده اند؛ مرگِ طبیعی این زالوها که فقر، گرسنگی، بیکاری، تن فروشی، اعتیاد، بی خانمانی، و انواع و اقسامِ مشکلات و معضلات اجتماعی را به کارگران و زحمتکشان تحمیل نموده اند؛ و مرگِ طبیعی این مرتجعین و مستبدین ضد کارگر و ضد زن که با اِعمال تبعیض های جنسیتی، مذهبی، ملی، و… زندگی را به کام اکثریتِ شهروندان ایران تلخ کرده اند؛ علی رغم ایجاد سرور و خوشحالی در میانِ توده های ناراضی خصوصاً خانواده های داغداری که فرزندان اشان توسطِ این رژیمِ جهل و خرافه از بین رفته اند، با افسوس بزرگی همراه است. اما چرا؟ زیرا آرزوی قلبی همه ی پایمال شدگان و توده های مردم زجر کشیده ی ایران این است که با دستان خود سران و سردمداران حاکمیت را به سزای اَعمال اشان، برسانند. خواستِ باطنی کارگران و فرودستان ایران این است که با قهر انقلابی خود حساب این استثمارگران، ستمگران و خونخواران را کف دستشان بگذارند تا درس عبرت فراموش نشدنی ایی برای هم سنخ های آنان در ایران و جهان گردد. آنروز، روز شادمانی واقعی همگی ما است. روزی که همزمان با تعیین تکلیفِ نهایی با وضع موجود و بانیان و مُسببین آن، بر ویرانه های نظام سرمایه داری دنیایی نو پی میافکنیم.

۱۲/۲۷/۲۰۱۸