به پیش در راه

به پیش در راه

به پیش برای جلب نظر اکثریت عظیم مردم ایران به راه کارگران ،به راه دمکراسی و اداره ی شورایی
صد سال مبارزه طبقه کارگر برای پیاده کردن برنامه سیاسی اش که همان سوسیالیسم است  امروز تبلور خود را در اعتصابات و اعتراضات عمومی کارگران و هر چه بیشتر در شعار های جنبش ها ی توده ای دیده می شود.

صد سال مبارزه ی طبقه کارگر ایران با خاستگاه های متفاوت ملی ومذهبی ود ینی، در صفی متحد با تمام سختی ها و بغرنجی ها دارد  بار ور می شود . در عین حال جهشی است  تاریخی در جنبش چپ وکمونیست ایران که چنانچه یکی شود و از فرقه گرایی دست بردارد بی شک امکان می یابد که بعنوان بدیلی کارگری در صحنه سیاسی کنونی که براندازی رژیم جمهوری اسلامی در دستور عملی اکثریت عظیم مردم قرار گرفته است ، به تسلط طولانی بورژوازی  ایران که چرک وخون از پنجه هایش می چکد خاتمه دهد.
در این صد سال طبقه کارگر و حامیان آن همیشه در مبارزه علیه طبقات حاکم استثمارگر بوده است. در اینجا گذرا روی سه امر سازماندهی اساسی که همچنان جزو ضرورات هستند انگشت می گذاریم :

۱ -صد سال سازماندهی سیاسی برای ایجاد حزبی از نوع بلشویکی
۲-صد سال مبارزه برای سازماندهی تشکیلات مستقل کارگری بدور از سرمایه داران وتشکیلات وابسته به سندیکا های دولتی وامپریالیستی
۳-صد سال تلاش برای ایجاد وحدتی میان توده های وسیع استثمار شده و ستمدیده  ، ایجاد اتحادی شکست نا پذ یر میان کلیه مزد بگیران و برقراری کشوری شورایی

در این صد ساله تغییرات بس بزرگی در جهان ، منطقه وایران بوجود آمده است . جنگ ها  یی بس سهمگین  بر اثر رقابت سرمایه داری وانحصارات بر پا شده ،انقلا ب هایی به پیروزی رسیده  و شکست خورده و نظام سرمایه داری همچنان به گسترش و جهان گرایی خود ادامه داده است. نتیجه این صد سال تغییر و مبارزه را می توان چنین بر آورد کرد.  :
در جبهه ی سرمایه :

 انباشت سرمایه همچنان  با استثمار بیشتر کارگران و باغارت بازهم بیشتر کشور های پیرامونی در آفریقا ،آسیا و آمریکای لاتین ادامه یافته است و امروز سرمایه مالی در راس کل نظام سرما یه  انحصاری جهانی نشسته است.

در جبهه ی کارگری :
قوانین آهنین نظام سرمایه داری همچنان در کار بوده و با هر گام تجاوزگر سرمایه ، گورکنان خود را بوجود آورده است. امروز اکثریت عظیم مردم جهان به بردگان  سرمایه در موسسات پیشرفته کار  با تنوع های گونا گون  در خدمت سیاست ها جهانی سرمایه مالی مشغول اند. تمرکز تولید از بخش شمالی کره زمین به نیمه جنوبی آن منتقل شده است اگر جنوب آسیا ،چین ،هند ،بنگلاد ش ،پاکستان ،ایران ،ترکیه ومصر را به یک کمربند متصل کارگری بشمار آوریم بزرگترین تمرکز نیروی کار بوجود آمده است .

  در این صف آرایی طبقاتی جهانی کی بر کی است وچگونه در این جهان سراسر پر ز آشوب که سرمایه داری انحصاری مالی بوجود آورده و بحران ساختاریش هر روز عمیق تر و شکننده تر می شود باید برای تغییر و به سرانجام رساندن رسالت تاریخی وانقلابی پرولتاریا کار کرد. آیا همچنان این میلیاردها انسان تولید کنند ه ، به زندگی خفت بار خود ادامه خواهند داد ؟ آیا این رقا بت گیج کننده میان قدرت ها ی بزرگ و قدرت های  نیمه بزرگ وکوچک که برای سهم بیشتر روی صحنه سیاسی منطقه ای آمده اند و بر اثر ضعف نسبی خود مجبورند در جدال های جهانی خود را به این یا ابر قدرت بچسبانند  جنگ دیگری را بر پا خواهند کرد؟

پاسخ به پرسش ها  طبعن طبقاتی است و هر طبقه ای طبق منافع ،جهانبینی ،سبک کار خود به این واقعیات پاسخ خواهد داد.
ترامپ همچنان براین باور است که نژاد سفید و  دین مسیح با فرقه اوانگلیش آن   رسالت برتری بر جهان را بر عهده دارد و سرمایه همراه  آن می تواند یک آمریکایی برای همیشه بر تر در جهان بوجود آورد و قرن بیست ویکم هم مثل قرن بیستم ، قرن آمریکا باشد. در برابر این تعرض اروپا ، روسیه وچین مقاومت می کنند.
در منطقه استراتژیکی ما هم این رقابت ها بازتابی شکننده تر داشته و ویرانی عظیمی را در سراسر منطقه بوجود آورده است.خامنه ای ، اردوغان وسلمان هم که مدعی  صاحبان تاریخ امپراتوری های دوران باستان وقرون وسطایی اند این روزها  خلیفه گری بر جهان پهناور اسلامی را طلب می کنند  و خیزش سرمایه  داری تازه پا گرفته  کشور های خود را در زیر پوشش ا سلامی  به جلو می رانند و ما شاهد سیاست های ارتجاعی قرون وسطایی داخلی این حاکمان هستیم و تجاوزگری در بیرون مرزهایشان. عملکردی که  توده های وسیع مردم علیه شان شورانده و در ایران  بطور آشکار آنرا مشاهده می کنیم.از دید طبقاتی و از منافعی طبقه کارگر چون نیک بنگری اوضاع تغییر یافته با تمام اینکه همان وظایف باقی مانده اند خوبست و شرایط برای تحقق آنها بهتر شده است .اوضاع خو ب است و هر روز به سود توده ها بهتر می شود. دوران تاریخی انقلابات کارگری همچنان باقی مانده است و وظیفه بشریت مترقی تحقق این رسالت طبقاتی کارگریست که نظام سراپا جنایت سرمایه را از بیخ وبن ودر سراسر جهان بر اندازد و طبق شرایط مشخص  هر کشور ،هر ملت وهرقومی دنیایی بدون ستم ،تبعیض و استثمار انسان از انسان بر پا سازد. باید بار دیگر آرما ن خواهی انقلابی را همراه با تجربه صد سال گذشته زنده کرد و علیه  نفی گرایی خرده بورژوائی سست بنیاد که با اولین مشکلات به کل جنبش پشت  و روش انحلا ل طلبی و فرد گرایی را پیشه کردند  ، قاطعانه مبارزه کرد.
در این اوضاع خوب چه باید کرد پاسخ همان است که کمونیست ها در اولین نشست حزب کمونیست ایران صد سال پیش دادند.  حزب ، تشکیلات مستقل سراسری کارگری و ایجاد وسیع ترین اتحاد توده ای

یکم

باید ایجاد یک ستاد نیرومند پیشرو پرولتاریایی را در مرکز وظایف قرارداد  آنرا با و ظایف ضروری دیگر که به این امر خدمت می کند تکمیل کرد.صد سال مبارزه ی متشکل کارگران ایران و انقلابیون سوسیالیستی وکمونیستی شرایط را برای به سرانجام رساندن چنین وظیفه ای را بس فراهم ساخته است. پرولتاریای پیشرو ایران در این صد ساله تجارب زیادی را در مبارزه با دشمنانش بدست آورده است. از لحاظ خط مشی در درونش مبارزه ایدئولوژیک لا ینقطع ادامه داشته . از لحاظ  راه وروش مبارزاتی چون با دشمنان قهار و سرکوبگری رو برو بوده، در جریان مبارزه درس آموخته است . پرولتاریای ایران از اولین طبقه ای بودند که در بیرون از اروپا حزب کمونیست خود را بوجود آوردند ،موفق شدند در همان آغاز ستون فقرات حزب را در میان کارگران بنا نهند و در اتحاد با دیگر نیرو ها اولین قدرت سیاسی شورایی را در گیلان بر پا سازند. سازمان نیرومند مخفی افسری در ارتش ایران یکی از نادرترین سازماندهی های کمونیست ها در جهان در زمان خود بوده است . در این صد سال هیچ جنبشی را نمی توان از میان نیروهای مترقی نام برد که چپ ها  در بیرونش نشسته باشند . پراکندگی نیروهای چپ وکمونیست در عین حال که یکی از ضعف های این جنبش به حساب می آید ولی حکایت از قدرت آنهم هست که با تما م سرکوب های طولانی  ،با تما م پشتیبانی های ضد کمونیستی جهانی حکومت های ایران ، با تمام انشقا ق های بزرگ در جنبش کارگری جهان  امروز ده ها حزب وسازمان چپ وکمونیستی فعالانه به اشکال مختلف در فعالیتند و فروریختن دیوار برلین بازهم چپ و کمونیست های ایران با جمعبندی  با درایت تر از گذشته به مبارزه ادامه می دهند.  بی شک با رشد مستقل جنبش کارگری و  آبدیده شدن نیروهای جوان کارگری در مبارزات عملی ،نقش خود طبقه در از بین بردن این پراکندگی ها هر روز بیشتر می شود و فعالین کارگری و پیشروان آگاه کمونیستی در جنبش کنونی کارگری بر خواهند خاست و  ایجاد زمینه های یکی شدن نیروهای پراکنده کنونی به این کمبود ومنفی جنبش پاسخ خواهند داد. در صفوف کارگران شاهرخ زمانی ها در حال بر خاستند. نوشته های  او اساس یک حرکت متشکل کننده و وحدت طلبانه است. بر همه ی تشکل های موجود که رو به طبقه کارگر ایران دارند واجب است   امر یکی شدن در حزبی واحد براساس پراتیک به روز خود طبقه کارگر ایران که شاهرخ نمونه خوبی است  هر روز بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. شاهرخ زمانی  با تمام مشکلاتی که در زندان داشته با خون خود نکات اساسی یک پلاتفرم وحدت را نوشته و جان خود را دراین راه فدا کرده است. دوران تشکیلات جبهه واحدی و ژله ای چپ وکمونیستی  به پایان رسیده است دیگر با تشکیلان موزاییکی وژله ای نمی توان به وظایف سنگین طبقاتی جاری که طبقه کارگر وتوده های وسیع مردم ایران با آن روبرو هستند به درستی پاسخ داد. کمونیست ها یکبار در سال ۵۷ بر اثر پراکندگی و اختلاف  از دشمنان طبقاتی خود ضربه خوردند واینبار باید از آن درس بگیرند و در انقلاب در حال جاری شدن متحد ن شرکت کنند. هیچ منافعی  نباید جلو این وظیفه سترگ طبقاتی را بگیرد. رشد عظیم حنبش طبقه کارگر ایران ضرورت این یکی شدن را دوچندان کرده است. در این چند ماه اخیر  ما شاهد نقش منفی برخی گرایش های سیاسی گوناگون در تشکل های چپ در مبارزات کارگری بوده ایم.

دوم

وظیفه با لا تنها با پیشبرد وظا یف ضروری دیگری است که تکمیل می شود و در عمل قابل تحقق می باشد. جنبش کارگری کنونی بستر اساسی حزب سازی وایجاد حزب یکی شده ی کمونیستی است که در کوران همین مبارزه تکامل می یابد وآبدیده می شود. کادر کمونیستی را در همین جنبش است که می توان پروراند. بنابراین بسط و توسعه جنبش کارگری ، تلاش همه جانبه برای وحدت تشکل های مستقل  کارگری وظیفه ایست در مقابل همه چپ و کمونیستها . این دریای عظیمی است که چپ وکمونیست ها باید شناکردن  را بیاموزند. بدون وجود کادر های کارگری بعنوان استخوانبندی تشکیلات کمونیستی تحت شرایط سخت کنونی ضد کمونیستی در ایران نمی توان  به بقای تشکلات سیاسی درون جنبش کارگری اطمینان یافت. بازهم ما در اینجا با آموزش های مشخص شاهرخ زمانی  روبرو هستیم که خود در پراتیک توانسته بود کارمخفی  حزب سازی را با کار علنی توده ای در تشکلات کارگری تلفیق دهد.امروز ما در ایران خوشبختانه  به دلیل پافشاری واز خود گذشتگی های فعا لان کارگری ،آ گاهی با لای آنها از بغرنجی مبارزات طبقاتی جاری و پیروی از سبک کار  طبق شرایط  کنونی  ایران و مهمتر توانایی در درک واقعی توازن قوا در صحنه مبارزه این جنبش همچنان در حال گسترش ورشد است و به منبع الهام ونیرو برای کمونیستها است.

سوم

اتحاد ،همبستگی و همسویی کلیه نیروهایی است که می توان به گرد برنامه سیاسی طبقه کارگر جمع کرد. این کار با اینکه تنها باوجود یک حزب متحد ومتشکل انقلابی پیشرو طبقه کارگر امکان پذیراست اما تجربه نشان داده است که کمونیستها در همان گام های نخستین خود باید از جهانبینی کمونیستی حرکت کنند و اصل اساسی ماتریالیسم دیالکتیکی را در سرلوحه کارقرار دهند : توده ها سازنده تاریخند.  اتحاد بزرگ و عظیم توده های وسیع مردم . امروز ما در ایران یکی از جنبش های وسیع ومتشکل توده ای با تنوع زیاد داریم. از صف محصلین تا صف معلمان ،از تشکل های شاعران و نویسندگان تا نهادهای همبستگی با زلزده زدگان ،از بازنشستگان تا بیکاران  . خیزش عظیم زنان چنان قدرت مقاومتی را بوجود آورده که همه جا زنان پیشاپیش مبارزات قرار دارند.زنان هفت تپه انسان را به یاد رشادت کارگران قیام کمون پاریس و اعتصاب زنان شیکاگو می اندازد. تود ه ها  آزادی ، نان ،کار ،اداره شورایی  و استقلال می خواهند. درست در این جبهه است که توده های عظیم مردم طبقه کارگر و حزب سیاسی آنرا در عمل محک می زند و آزمایش می کند. در اوضاع کنونی بورژوازی و خرده بورژوازی ایران انواع بدیل ها را برای کسب قدرت مطرح کرده اند و با توجه به امکانات مالی و پشتیبانی دستگاه های امنیتی کشور های امپریالیستی توده ها دقیقن نمی دانند کدام یک از این بدیل ها پس از براندازی رژیم اسلامی به سود آنها ست. هنوز بخاطر اینکه مبارزات طبقه کارگر پراکنده و اساسن روی در خواست های مشخص صنفی است نمی توان از یک مشی کارگری بعنوان بدیل سیاسی برای انقلاب کردن حرف زد. بدون رشد وتکامل جنبش کارگری و بویژه ایجاد پیوند جنبش پراکنده چپ وکمونیستی با مبارزات جاری طبقاتی و ارتقا سطح آن به سطح یک بدیل سیاسی انقلابی نمی توان به پیروزی بدیل چپ اطمینان یافت.

بر ماست یکی شویم
بر ماست تا آخر از بسط و گسترش تشکلات کارگری دفاع کنیم
برماست  برای ایجاد وسیع ترین نیروهای توده ای مبارزه کنیم

محسن رضوانی