اتحادیه آزاد کارگران ایران، فراخوان برای شکستن اعتصاب هفت تپه، درسهائی که باید گرفت

اتحادیه آزاد کارگران ایران، فراخوان برای شکستن اعتصاب هفت تپه، درسهائی که باید گرفت

مقدمه:

اعتصاب کارگران قهرمان هفت تپه و حماسه پیوستن کارگران صنایع فولاد اهواز ، جهانی شدن پیام اینها ، موج دستگیریها و شکنجه ها و قهرمانیهای کارگرانی مثل اسماعیل بخشی یک برگ بسیار مهم در جنبش برای پایان نظام کثیف سرمایه داریست.

این اعتصابات و اعتراضات هنوز ادامه دارد.هنوز زمین خوزستان زیر پای اعتراضات کارگری می لرزد.هنوز رژیم اسلامی سراسیمه در حال دستگیری شکنجه و سرکوب است.طبیعتا این اعتصابات نمی تواند در منطقه محدود بماند و بطور بی نهایتی ادامه یابد.همانطور که در مقاله ام توضیح دادم بدون سراسری شدن این جنبش امکان تداوم آن نیست(۱)

اما سوال اینست که چه دینامیزمهائی لازمست تا اون معضل اساسی که سازماندهی سراسری است چگونه بوجود آید؟ چگونه بین سازمانهای منطقه ای ارتباط برقرار شود ؟ روند اعتماد  در شرایط سخت امنیتی چگونه شکل گیرد؟

اعتصاب هفت تپه افت و خیزهائی داشته و هنوز خواستهای اعتصاب پاسخ نگرفته بجز دستگیری سرکوب و فریبکاری و خط سازی امنیتی اطلاعاتی.

رهبر کارگران هفت تپه (اسماعیل بخشی) را بدن و روان خورد شده به خانه فرستاده اند و ارتباط او با محیطش را قطع کرده اند . خطوز متفاوت و متضاد کارگری (نه لزوما از سوی حکومت) هم الان در حال جداسازی کارگران هستند و تفرقه و جدائی درون صفوف کارگران بهترین ابزار شکست اعتصاب است.

در فضای درگیری اعتصابیون هفت تپه با حکومت اسلامی اما ، حضور گرایشات مختلف کارگری و فرمولندیهای متفاوت انها نیز عوج گرفت و مسئله ساز شد. از دید من طبیعی هم بود و هست.

اختلاف گرایشات کارگری واقعیست و نباید منکرش شد یا حتی طرفی را به نهادهای رژیم چسباند.در زمانی که نظرات رضا رخشان یا منصور اسانلو را نقد می کردم روی این تاکیید داشتم(۲) که در ضمن برسمیت شناختن تفاوتها باید بطور علنی و شفاف جلوی جامعه این نظرات به مناظره گذاشته شوند و نقد شوند و جامعه بتواند قضاوت کند کدامها درست هستند و چرا؟

گرایشات متنوع راست و چپ در مرز جنبش کارگری متوقف نمی شوند بلکه به درون این جنبش هم کشیده می شوند.روند مبارزه طبقاتی حکم می کند و لذا طبیعی است برخی گرایشات کارگری فقط بدنبال مقداری حقوق بیشتر در “حد صنفی” بمانند

یا بخشی جنبش کارگری خودش را به جناحی از رژیم به سبک توده ایها اویزان کند و خواهان برگرداندن مالکیت به حکومت اسلامی شود از دست سرمایه دارهای خصوصی! اینها طبیعی است باشند و طبیعتا بخشی اگاهتر از طبقه کارگر بفهمد که اساس داستان اینها نیست بلکه اصل نظام سرمایه داریست.اینهم طبیعی است. اما اختلافات فقط اینها نیست!

در جریان اعتصابات اخیر خوزستان ما شاهد نوع دیگری از اختلافات بودیم که من اینجا سعی می کنم بازش کنم:

(۱)سابقه جعفر عظیم زاده و اتحاد ازاد کارگران ایران:

ضمن اینکه به جعفر عظیم زاده احترام دارم ، معتقدم خطی که او دنبال می کند نادرست است.در جریان اعتصابات خوزستان این خط نادرست عمل کرده و بجای تقویت انچه روی زمین هست به جدائی و تفرقه و شکست اعتصابات کمک کرده.

از دید من نقد بر جعفر عظیم زاده باید نقدی سیاسی باشد و بر اساس حمله شخصی به او استوار نباشد.همانطور که نقد به اسانلو یا نقد به رضا رخشان را نقدی سیاسی و جدی اعلام کردم و لجن پراکنی به اینها را متمدنانه نمی دانم.

خلاصه سابقه اتحاد ازاد کارگران ایران را اینجا می اورم:

“اتحادیه آزاد کارگران ایران در فروردین ۱۳۸۷ ، با پیشنهاد جعفر عظیم زاده رسمیت یافت. سابقه قبلی این اتحادیه می رسد به اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار که در سال ۱۳۸۵ تشکیل شده بود و خود این تشکل ادامه کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری بود که سال ۱۳۸۳ تاسیس شد. اقای جعفر عظیم زاده از بناینگذاران این کمیته هم بوده.

در سایتها آمده که تشکلهای مورد رهبری جعفر عظیم زاده :” در اعتصابات مختلف کارگری از جمله اعتصابات کارگران لاستیک البرز، پتروشیمی‌های ماه‌شهر، نساجی کردستان، کارخانه شاهو، ریسندگی پرریس، کارخانجات صنایع فلزی شماره ۱ و ۲، ایران خودرو، سایپا، کارخانه فرش غرب بافت، شرکت واحد تهران، پروفیل ساوه، نورد و لوله صفا، عسلویه دوشادوش کارگران این مراکز برای تحقق خواست‌های آنها  دخیل بوده است”

همانطور که خواننده می بیند جعفر عظیم زاده یک رهبر شناخته شده کارگری در ایرانست، برای مبارزات خود تاوان داده و زندان دیده و شکنجه دیده و توانسته در فضای بسیار خشن پلیسی ایران کمکی باشد به جنبش کارگری ایران. اینها را فرض می گیرم .

(۲)نظریه سازماندهی فرامنطقه ای و بالا سر جنبش کارگری:

 

وقتی دقیق به سخنان جعفر عظیم زاده گوش می کنیم(۳) می بینیم که ایشان و همکارانشان در اتحادیه ازاد کارگری برای خود رسالتی قائل هستند که بخودی خود عیبی هم نیست! اینها معتقد هستند که در شرایط دیکتاتوری یک نهاد سراسری باید باشد تا جنبشهای منطقه ای را رهبری کند! خط بدهد! بقول ایشان “مشورت بدهد”!

اما این سازماندهی سراسری چگونه تامین می شود؟ ظاهرا جعفر عظیم زاده مگوید “از طریق انتشار اخبار”! بعد مشورت می دهیم! اما ایا اینها می شود سازماندهی سراسری؟

جعفر عظیم زاده در مصاحبه اخیرش که رسما فراخوان به پایان اعتصاب را حمایت می کند مقداری بیشتر هم می گوید! اجازه بدهید ببینیم چه حرفهای دیگری می گوید:

(۳)حرفهای عجیب تر جعفر عظیم زاده با زبان خودش(۳)

ابتدا از خوانندگان می خواهم دقیق به دقاعیه جعفر عظیم زاده از فراخوان به پایان اعتصاب گوش کنند. شاید من اشتباه فهمیدم!

ایشان این عرایض را فرمودند:

اول: “این اعتصابات خوزستان را قبلا داشتیم در دهه ۸۰ فقط اون دوره مدیا نبود”

دوم:”سندیکای هفت تپه وجود ندارد..برخی اعضایش هم که کنار کارفرما هستند”

سوم:”در کدام کارخانه کارگر اعتصابی خودش پایان اعتصاب را اعلام می کند…ما در بیانیه خودمان پایان اعتصاب را اعلام کردیم”

چهار:”اعتصاب بچه بازی نیست! اعتصاب نمی تواند ادامه یابد !”

اولا: جعفر عظیم زاده در ادعاهای بالا دارد یک خط فکری را نمایندگی می کند. همانطور که می دانیم سندیکای هفت تپه بعد اعتصاب شکنی جعفر عظیم زاده رسما اطلاعیه داد و اعلام کرد که خیر! اعتصاب ادامه دارد!

دوما:این دشمنی و اتهام زنی جعفر عظیم زاده با سندیکای هفت تپه و انکار وجود سندیکا و اعلام وابستگی فعالین سندیکا به کارفرما به چه معنیست؟ چرا جعفر عظیم زاده با انکار نهاد کارگری متطقه ای دارد “مشورت” می دهد؟

سوما: آیا کیفیت اعتصابات اخیر خوزستان همانیست که در سالهای ۸۰ اتفاق افتاده؟ ایا جعفر عظیم زاده منکر رادیکالیزه شدن و چپ شدن جنبش کارگریست؟ منکر قدرتگیری خواست لغو مالکیت است ؟ چه سو.دی می برد جعفر عظیم زاده در توسری زدن به جنبش هفت تپه؟

چهار: چرا جعفر عظیم زاده مدعی است که کارگرانی که مخالف چایان اعتصاب هستند بچه بازی می کنند و اعتصاب باید یکی دو ماهه پایان یابد؟ چون ایشان می خواهد؟

اگر ایشان واقعا داشته به کارگران هفت تپه مشورت می داده چرا بقول خودش نیمی از کارگران حداقل مخالف پایان اعتصاب مانده اند؟ با چه مکانیزمی ایشان مدعی است که اونها بچه بازی می کنند ایشان بالغ است؟

نتیجه : چگونه می شود سازماندهی سراسری جنبش کارگری سازمان یابد؟

اینکه تفکری بخواهد از بالا جنبش کارگری ایران را رهبری کند  از دید من نتیجه اش همین می شود که جعفر عظیم زاده دارد نشان می دهد.این متدی اشتباه است صرف نظر از انگیزه اش.

جنبش کارگری در ایران از بالا نمی تواند سازمان یابد.باید مسیر سازماندهی سراسری از راه همپیوندی سازمانهای منطقه ای بگذرد

جعفر عظیم زاده اب در هاون می کوبد.با انکار با تحقیر جنبشهای منطقه ای نمی شود بجائی رسید.با پوشش خبری دادن به جنبش کارگری نمی شود رهبری را بدست گرفت اگر می شد اون چپ خارج کشوری تا بحال بجائی می رسید!

جعفر عظیم زاده بفرض صداقت کامل راه بیراهه می رود.

چنبش کارگری در خوزستان صرف نظر از اینکه اعتصابش چقدر طول بکشد چقدر موفق شود خودش فعالین خودش را دارد.باید به نهادهایش تکیه کرد و انها را در سازماندهی کمک کرد.اینها اقا بالاسر و پیر دیر نمی خواهند!خودشان بالغند رفیق راه می خواهند!

منابع بیشتر:

(۱)ناتوانی در تداوم اعتصابات کارگری و شکست پذیری حنبش مطالباتی کارگری(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=70985

(۲)  رضا رخشان، منصور اسانلو، بلخش کارگری نهضت کوروش کبیر(ُسعید صالحی نیا ۲۰۱۶)

http://monazere-siasi.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%A2%D9%A0%D9%A1%D9%A6/954-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88-%D8%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%87%D8%B6%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1

 

(۳)مصاحبه جعفر عظیم زاده با رادیو پیام در توجیه فراخوان اتحادیه ازاد به پایان اعتصاب نیشکر هفت تپه!

http://radiopayam.ca/%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%D9%87%D9%81/?fbclid=IwAR3qRqDrY9B4yEdKY3VqEUGsLIJ3cu_a-lH2uk_JcaSdRR-_c3OSVPWTy5g

(۳)(

(