برای یک شب ۴ اوت (١) دیگر (یا بیشتر)
آه! بلی، اعتراف کنیم، ماکرون ما را منقلب کرد. صدایمان را شنید. باید گفت که پرستاران گوشپاککنهایی به بزرگی تیرک تهیه کرده بودند تا مجرای گوشش به خوبی باز شود. او از وقتی رئیسجمهور شده، هر چه کرده، برای ما بوده است. ما را بسیار دوست دارد! برای همین است که (CSG(2 را بالا برد، (APL(3 را کاهش داد و عوارض بر سوخت را بیشتر کرد. ماکرون همه این کارها را برای خوشبختی ما میکند، عاشق ماست. علاقه وافرش است که او را وامیدارد تا خوار و خفیفمان کند(۴). وی میخواهد که ما از دل و جان برای پیشرفت امور مایه بگذاریم.
برای این که بدانیم ماکرون چه علاقهی بزرگی به ما دارد، همین بس که به جای یک بسته بادام زمینی هفته پیش نخستوزیر، او آمد و چهار پاکت روی میز گذاشت.
آری، درست است، هنگامی که بستههای بادام زمینی را باز میکنیم، متوّجه میشویم که تعداد زیادی پوسیدهاند یا تازه نیستند. حتی ملتفت میشویم که درون یکی از بستهها جز هوا چیزی نیست (چند شرکت حاضر میشوند پاداش آخر سال پرداخت کنند؟) در ثانی چه فرقی میکند که یک یا چهار بسته بادام زمینی داشته باشیم در حالی که میدانیم هدف بازگرداندن میمونها به قفس یا گوسپندان به آغل است؟
توّجه کردید که ماکرون چگونه آرام و با طمأنینه که یادش دادهاند، سخن گفت، بیآنکه خود را شاه نپندارد؟ او تلاش کرد تا به ما نشان دهد که تالارهای زرّین کاخ الیزه در اختیارش است. وقتی دستانش را روی میز گذاشته بود، تا آرامشی را نشان دهد، ما جزئیات کشندهای دیدیم: لوازمِ میزِ تمام طلا که زیر چراغها میدرخشیدند. اینها همه برای تحقیر ما بود. ماکرون جرأت کرد، با نشان دادن یک خروس زرّین با ما فرانسویان یاغی سخن بگوید (یا شاید یک مرغ تخم طلائی بود، پس در این صورت مخاطب پیام که بود؟) ماکرون میگوید: این من هستم که در کاخ قدرت میزیم. اگر امروز مهربانانه با شما سخن میگویم تا خشم سترگتان را فروخوابانم، شاه منم و فرمانبردار شما هستید.
روشن است که ماکرون سیاستهایش را ذرّهای تغییر نمیدهد. واضح است که او (ISF(5 را بازنمیگرداند. مبرهن است که وی از سود شرکتهای بزرگ چیزی برنمیدارد. ماکرون کاری به آلودهکنندگان بزرگ ندارد (اصلاً دیگر سخنی در باره محیط زیست نیست.) او حتی تصمیمات حداقلی برای افزایش واقعی SMIC(6) و دستمزدهای کم و حقوق بازنشستگی کوچک نمیگیرد. اگر ماکرون فقط کمک دوگانه به شرکتها را حذف کند، دستکم ۲۰ میلیارد یورو به صندوق عمومی واریز میگردد، یعنی از کاهش شارژهای آنها و (CICE(7 چشمپوشی نماید.
اما هیچ کدام از آن چه آمد ربط واقعی به معضلات ندارد. شاهک ما این را خوب میداند و آخرین ترفندش را به کار میبرد تا دریابد تا کجا میتواند ما را در سرگردانی نگه دارد. پرشمارند جلیقه زردهایی که به درستی گفتهاند که تغییر ژرفی پیش آمده است، مردم زندگیاشان را به دست گرفتهاند. آنان توانایی جمعی را تجربه کردهاند. دیگر شادمانه میدانند که این توانایی نیرومند است. مردم فهمیدند آن چه تا دیروز ناممکن جلوه میکرد، اکنون، که برخاستهاند، به بازپسگیری رهایی فراروییده است. مردم دیگر نمیخواهند سرنوشتشان را در اختیار قدرت و نهادهایی بگذارند که آنان را بیآینده میکنند.
بله، نیروی خیزش میتواند قدرت حاکم را به لرزه اندازد. قدرتمندان به رعشه افتادهاند، و چه خوب که فقط در فرانسه نیست و به کشورهای دیگر اروپا سرایت کرده یا میکند و این برای پیروزی واقعی بسیار لازم است. روند کنونی بازنخواهد ایستاد. میلیونها نفر طعم آزادی را چشیدند و حاضر نیستند مانند گذشته زندگی کنند.
شما خوب دیدید که شاه کوچک پیامی به ثروتمندان داد و از آنان خواست برای کریسمس گوشه چشمی به بینوایان فرانسه داشته باشند و به آنان صدقه بدهند و دلهایشان را شاد کنند! او به راستی در چه دنیایی زندگی میکند؟ هنوز ماری – آنتوانت از کلوچه میگوید در حالی که بیرون انقلاب آغاز شده است(۸)! حال که سخن از انقلاب است، بد نیست شب ۴ اوت دیگری فراخوانده شود. چرا که فقط چنین شبی میتواند کمی مناسب اوضاع کنونی باشد. اگر ثروتمندان و نجبای امروز میخواهند بخشی از امتیازاتشان را حفظ کنند، باید به آسانی این را بفهمند. بله، اگر ۵۰۰ بزرگترین ثروتمند فرانسه بپذیرند با در اختیار گذاشتن نیمی از داراییاشان در تلاش ملی شرکت کنند، در این صورت میتوانند کشور را از بحران عظیمی که در آن گرفتار است درآورند. شما، ای برندهایی مانند شانل، هرمس، لورهال، اُشان و لاکتالیس، میتوانید میهن را نجات دهید. آهای برنار(۹)، تو میتوانی نیمی از داراییات را واگذار کنی و ۳۶ میلیارد یورو باقیمانده را برای خودت نگه داری. اگر تو چند پله از درجهبندی فوربس را از دست بدهی (آیا واقعاً این باخت چنین دیوانهکننده است؟)، تأثیر زیادی در زندگیات خواهد داشت؟ تازه بگذریم که داراییهای ثروتمندان فرانسه در عرض یک سال گذشته ۱۷% افزایش داشتند و در طی یک دهه، سه برابر شدهاند. پس اگر نیمی از ثروتشان برداشته شود، باز داراییاشان بیش از ده سال پیش خواهد بود. مبلغ دارایی ۵۰۰ بزرگترین ثروت فرانسه برابر با ۶۵۰ میلیارد یورو است. اگر نه نصف که ۳۰۰ میلیاردش برداشت شود، با ۱۰۰ میلیارد مسئله «گذار محیط زیستی» حل میشود. صد میلیارد دیگر نیز کافیست تا تأمین اجتماعی و خدمات عمومی کوچکترین صدمهای نبینند. حتی میتوان ۵۰ میلیارد یورو به کشورهای آفریقایی کمک کرد و ۵۰ میلیارد آخر را به کاهش قروض عمومی اختصاص داد تا بار بودجههای آینده دولت کم شود. خانمها و آقایان بسیار بسیار ثروتمند، نامتان این چنین در تاریخ میماند! این چنین شما میتوانید تسونامی کنونی را متوقف کنید، وگرنه همه چیز، حتی خودتان را خواهد بُرد.
یادآوری نکتهای خالی از لطف نیست. شما ثروتمندان میبینید که آن چه در بالا آمد اصلاً انقلابی نیست. زیرا برای این که واقعاً از یک شب ۴ اوت دیگر سخن بگوییم باید از برخی امتیازات که اجازه دادهاند چنین ثروتهایی وجود داشته باشند، مانند حقوق ویژه سهامداران و اقتدارشان بر دستمزدبگیران صرف نظر کنیم. پس موضوع عبارت از کمی پس دادن برای نگه داشتن اصل است. بزرگ ثروتمندان همچنان بزرگ ثروتمند میمانند. آنان برای پر کردن شتابان جیبهایشان از سود سرشار کماکان فعال خواهند بود. افزون بر آن، ثروتمندان بزرگ به عنوان خیّران ملّت شناخته خواهند شد و از قِبَلش دارای مقبولیّت بیسابقهای خواهند شد. با این حال، هراس آن میرود که علیرغم تمام این مزیّتهای حفظ شده، در مقابل محدودیّتهای به این خُردی، ثروتمندان بزرگ پیشنهاد ما را نپذیرند. در این صورت لازم است که خیزش کنونی را تا بیانتهاترین تواناییاش به پیش راند. این خیزش از هم اکنون در اقصی نقاط فرانسه عزم و هوشمندی شگفتآوری را به نمایش گذاشته است.
میلیونها انسان اکنون تجربه میکنند که برخاسته، سرنوشتشان به دست خودشان است. این مردم فهمیدهاند که توانایی جمعیاشان بهتر از واگذاری قدرت به سیاستمداران و نهادهای نمایندگی، میتواند آنان را خودسازماندهی کند و خودشان تصمیم بگیرند چگونه میخواهند زندگی کنند. زاپاتیستهای چیاپاس که ۲۵ سال است این شیوه زندگی را تجربه میکنند، میگویند که ما میتوانیم بر خود حکومت کنیم و دیگران را فرامیخوانند که با الهام از تجربهاشان «شوراهای خودحکومتی» (یا هر نام دیگری که برمیگزینند) را تشکیل دهند. برخی دیگر تجربه کمونهای آزاد را یادآوری مینمایند که نشاندهنده زندگی جمعی با شناخت از نیازهای واقعی همگان بود و میتواند معضلات را در سطح منطقهای و ملّی مرتفع کند.
زمانی که انبوهی از جلیقه زردها میگویند دیگر حاضر نیستند مانند گذشته زندگی کنند، باید به سازماندهی جمعی با پاسخ به این پرسش بیاندیشند: چگونه میخواهیم زندگی کنیم؟ درزمان کنونی پاسخ به این پرسش از این جهت اهمیّت دارد که تمام هستی اجتماعی با اوامر پایهای به نام اقتصاد تحمیل میگردد. اقتصادی که تولیدگراییاش فقط بر اساس ابتیاع سود است، به ویژه وقتی از اَبَرشرکتهای فراملّی و بازارهای مالی سخن رفته میشود. اقتصادی که رشد بیحدش به وضوح از نیازهای واقعی و انسانی جدا شده است. این اقتصاد عامل دور جهنمی افزایش گازهای گلخانهایست که هر آن چه زنده است را به نابودی عمومی میکشد و ما را به سوی فاجعه میبرد.
مرغ تخم طلا همان فرانسه فرودستان است که دارد جان میدهد و دولت به آن با مالیات و عوارض تیر خلاص میزند. فرودستان کسانی هستند که تمام ثروت را میآفریند تا سودش به جیبهای کشیشان اعظم (CAC40 (10 سرازیر گردد. تولیدگرایی که مدام در پی انباشت سود است دارد سیّارهی ما را نابود و آن را از زندگی تهی میکند. بازدم اژدهای هفت سر کاپیتالیسم نفس کرهی زمین را به شماره انداخته است.
عزل ماکرون و تمام قدرت بالانشینان
اسقاط دستگاه دیوانهی اقتصادی که کرهی زمین را نابود میکند
زندهباد خودحکومتی مردمی
زندهباد کمونهای فرانسه و همه جا
زندهباد زندگی شایسته برای همگان با حفظ کرهی زمین
سانکریستوبال دو لاس کاساس – چیاپاس
سال ۲۵ خیزش زاپاتیست
سال ۱ خیزش جلیقه زردها
و خشمهای پرشمار رنگارنگ
۱۱ دسامبر ۲۰۱۸
نویسنده: ژروم باشه
مترجم: نادر تیف
پیوند به متن اصلی: https://lavoiedujaguar.net/Pour-une-nouvelle-nuit-du-4-aout-ou-plus
برگردان دیگری از همین متن به فارسی در تارنمای بهروز صفدری: http://www.behrouzsafdari.com/?p=2495#more-2495
پینوشتها:
همه پینوشتها از مترجم است.
۱ – انقلاب کبیر فرانسه ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ پیروز شد. مجلس مؤسسان ملی ساعت ۱۸ روز ۴ اوت ۱۷۸۹ جلسهای تشکیل داد که تا نیمهشب ادامه داشت. نتیجهی این نشست، تصویب حذف تمام امتیازات فئودالها بود. انقلاب کبیر فرانسه از این جهت تأثیر جهانی دارد که طلیعهدار پایان نظم فئودالی یا ارباب رعیتی و آغاز نظم سرمایهداریست که برای عصر خود پیشرفته محسوب میشد.
۲ – CSG یا سهمیه اجتماعی عمومیشده، عوارضیست که سال ۱۹۹۱ بر دستمزدها وضع شد و میزانش دائماً افزایش داشته و از ۱% در آن سال به حدود ۱۰% رسیده است.
۳ – APL یا کمک شخصی برای مَسکَن، یارانهایست که با شرایط ویژهای به برخی از مستأجران پرداخت میشود.
۴ – ماکرون در چند مورد توهینهای شدیدی به مردم کرد. او سال ۲۰۱۴ وزیر اقتصاد بود و در یک برنامه رادیویی گفت:«من پروندههایی مانند مرغداری GAD را بررسی میکنم. بیشتر کارگران زن و بیسواد هستند. به این کارگران میگویم که دیگر در این مرغداری آیندهای ندارند و باید خود را برای کار ۶۰ کیلومتر دورتر آماده کنند، اما گواهینامه رانندگی ندارند. چه باید کرد؟ آیا باید برای یک سال، هر ماه ۱۵۰۰ یورو حقوق بیکاری پرداخت کرد یا باید به آنان قبولاند که تحرک داشته باشند و بروند دورتر کار کنند؟»
۵ – ISF یا مالیات بر ثروتهای بزرگ سال ۱۹۸۹ تصویب شد و ماکرون آن را از ۱ ژانویه ۲۰۱۸ حذف کرد.
۶ – SMIC یا دستمزد حداقل در حال حاضر برابر با حدود ۱۱۵۰ یورو خالص در ماه است. این درحالیست که اجاره یک آپارتمان ۱۸ تا ۲۰ مترمربعی در پاریس به ۱۰۰۰ یورو نیز رسیده است. کسانی که کار پارهوقت دارند به نسبت ساعات کار، رسماً ۳۵ ساعت در هفته، کمتر از مبلغ بالا دریافت میکنند. بر اساس آمار رسمی، ۹ میلیون نفر در فرانسه زیر خط فقر زندگی میکنند.
۷ – CICE یا اعتبار مالیاتی به شرکتها برای رقابتپذیری و حفظ مشاغل که عملاً به حذف مالیات بر سودهای شرکتهای بزرگ انجامیده است.
۸ – ماری – آنتوانت واپسین ملکه فرانسه است که روز ۱۶ اکتبر ۱۷۹۳ در میدان انقلاب پاریس با گیوتین گردن زده شد. گفته میشود که او در واکنش به این که مردم نان ندارند، پاسخ داد: خوب بروند کلوچه بخورند!
۹ – مقصود Bernard Arnault، ثروتمندترین شخص فرانسه و اروپا و بر اساس درجهبندی Forbes چهارمین ثروت جهانی سال ۲۰۱۸ است.
۱۰ – CAC40 شاخص اصلی بورس پاریس است.