برخورد دولت عراق به مجاهدین،کومله و حزب دمکرات، احزاب سوسیالیستی و چپ در چه کادری قابل تبیین است؟

نوید اخگر

Nawid_Akhgar@hotmail.com

زمینه تاریخی حمایت غرب از رژیم جمهوری اسلامی در کشتار و حذف اپوزیسیون بر چه مبنائی استوار بود؟

در دهه های گذشته همراه با ادعا و اعلام سیاست استحاله رفسنجانی و نیز گفتگوی تمدنهای خاتمی و موازی با سیاست گفتگوی انتقادی و گفتگوی سازنده غرب با رژیم جمهوری اسلامی تیغ آهخته ای در خفا با تائید سیاستگذاران غربی به راحتی گلوی اپوزیسیون ایرانی را میبرید.

نمایندگانی از نیروهای چپ نظیر غلام کشاورز و نیز رهبران و اعضای سازمانهای سیاسی نظیر دکتر قاسملو، دکتر شاپور بختیار، نمایندگانی از شورای ملی مقاومت و مجاهدین نظیر حسین نقدی ،دکتر کاظم رجوی و حتی نمایندگانی از مشروطه و سلطنت طلبان و حتی هنرمندانی نظیر فریدون فرخزاد را نیز به راحتی آنهم در خارج کشور سلاخی میکردند و در داخل ایران برای تروریست هائی نظیر انیس نقاش ها در هنگام ورود و پس از قتل های فجیعی که در خارج کشور مرتکب گشته بودند فرش سرخ پهن میکردند و نمایندگان جامعه غرب و رهبران فرانسه ادعا میکردند که برای حفظ منافع ملی خویش به آزادی تروریست ها اقدام نموده اند، حتی تروریست های شناخته شده ای نظیر قاتلین دکتر شرفکندی که قبلا در سوئد و توسط پلیس مخفی سوئد آنهم در هنگام جرم دستگیر میشدند با هواپیمای روز بعد به ایران عودت داده میشدند و پس از چند هفته برای کشتن شرفکندی و یارانش مجددا به آلمان از طرف وزارت اطلاعات اعزام میگشتند.

در عوض من و ما بعنوان نویسندگان سکولار و آزادیخواه در همین استکهلم در بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ به جرم انجام تظاهرات بر علیه مامورین وزارت اطلاعات و سعید امامی ها سالیان مورد محاکمه رسمی دولت سوئد قرار میگرفتم و حکم اخراجمان از انجمن قلم رسما بما ابلاغ میگشت و از انواع تعرضات سیاسی و اقتصادی نیز مصون نبودیم.

سیاست گذاران غرب با اجرای این اجحافات تاریخی و کوبیدن اپوزیسیون رادیکال مایل بودند برشد نیروئی در درون رژیم جمهوری اسلامی کمک کنند که آن نیرو به نوبه خود همچون گورباچف بتواند نظام ولایت فقیهی را با اجرای پروژه هائی نظیر پرسترویکا و گلاسنوس در هم بشکند و بنیادگرائی اسلامی و اسلام سیاسی را که برای بدست آوردن بمب اتم و خلیفه گری جهانی و علم کردن آقا امام زمان از درون چاه جمکران دندان تیز کرده و خیز برداشته بود همچون غولی در آمده از چراغ جادو مجددا آنرا بدرون همان چراغ تاریخی فرو کنند و با اکسیر خون و شکنجه و سنگسار و دست و پا بریدن و ترور و آفرینش تابلو هائی تاریخی نظیر ۱۱ سپتامبر مجددا او را به خوابی تاریخی فرو برند.

نتایج تاریخی این سیاست چه بود؟

الف:

گسترش تروریزم در افغانستان، سرنگونی صدام و تقدیم عراق به رژیم جمهوری اسلامی و گشودن راه کربلا برای رسیدن به قدس و غزه برای جمهوری اسلامی به نیت نابودی یهودیان و حذف اسرائیل از روی نقشه جهان،گسترش بنیاد گرائی در لبنان با ایجاد ارتش های مجهز و تدارکات نظامی لازم برای ایجاد جنگ و درگیریهای نظامی رو در رو با اسرائیل بعنوان دشمن تاریخی اسلام عزیز! که تا بحال دو پرده از این سناریو با ضدیت های آنچنانی و " شایان توجه" بر علیه صهیونیست های خونخوار! در سطح جهانی در جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه به انجام رسیده است.

ب:

دستیابی به بمب اتم و موشکهای بالستیک بعنوان تهدید بالقوه کشور های منطقه و جهان

پ:

کودتا در غزه و بروی کار آوردن حماس با دلار های نفتی ایران و خرج ها و بذل و بخشش های میلیاردی برای جلب حمایت فلسطینیان فقیر و محروم از جمهوری اسلامی و همسایه شدن با یهودیانی که فردا میبایست یا توسط بمب اتم نابود گردند و یا توسط جنگهای فرسایشی و موشکهای گراد ساخت ایران(یا به گفته کارشناسان و حامیان جمهوری اسلامی توسط موشکهای دست ساز! ) به آب دریا ریخته شوند.

دال:

گسترش تروریزم و بنیاد گرائی در کشور های مستعد آمریکای جنوبی و آفریقا و آسیای مرکزی، رسوخ روز افزون در فرهنگ سکولار و بسط چادر و چاقچور اسلامی در کشور های غربی از نروژ تا انگلیس و آلمان و سوئد و کانادا با سرمایه گذاریهای عظیم میلیاردی و خرید شهر ها توسط مسلمانان حامی رژیم در پوش مهاجرین مسلمان و تغیر در حتی سیستم قضائی و پلیسی کشور ها و تحمیل حجاب بر مامورین پلیس کشور های سکولار غربی و ده ها نتیجه مخرج دیگر که شمارش همه آنها در ید قدرت این مقوله و مقاله نیست همه از نتایج این سیاست گذاری غرب با رژیم جمهوری اسلامی بوده و هست.

بحران اقتصادی امروز و تاثیرات آن بر سیاست های جهانی پس از روی کار آمدن پرزیدنت اوباما  چگونه است؟

با توجه به اینکه غرب خطر امنیتی- اتمی رژیم جمهوری اسلامی را در بیخ گوش خود حس میکند و با توجه به فشار بحران اقتصادی که بر شانه هایش حمل میشود و مایل است کمترین هزینه را بر دوش این اقتصاد استوار کند شاهد نمونه های بارز گسترش بنیادگرائی اسلامی و اسلام سیاسی در منطقه و جهان است و تهدیدات آیت الله علی خامنه ای و دستوراتش در ملاقات حضوریش با پرزیدنت طالبانی در اینکه امریکائی ها از عراق بیرون بروند و مجاهدین از آن کشور اخراج بشوند از دید هیچ کس پوشیده نبوده برخورد دولت عراق به هر نیروئی که در صدی از رادیکالیسم را در خود و در مقابل جمهوری اسلامی حفظ کند و مایل به نشان دادن گرایشات رفرمیستی و حرکات رفرندامی از انواع مختلفش و تن دادن به نشست با رژیم و فعالیت زیر سلطه سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات نباشد مفهوم است.