تشکر و قدردانى و چند کلمه به یاد برادر عزیزم

کریم خضرى

روز جمعه گذشته، ۶ مارس ۲۰۰۹ در کمال ناباوری قلب بزرگ و مهربان یکی از عزیزترینهای زندگیم از تپش افتاد و برای همیشه از میان ما رفت. سکته قلبی، برادر و رفیق عزیزم علی خضری را از من گرفت و من دیگر هیچگاه صدای گرم و مهربانش را نخواهم شنید .

 برادر، رفیق و معلم عزیز و گرانقدرم را ، کسی که بدون او بهترین و زیباترین خاطرات زندگیم رنگ خواهند باخت را برای همیشه از دست دادم ،و امروز هرگاه منظره ای ، رویدادی ،سخنی ، لبخندی و هر ان چیزی که خاطره ای از او را برایم زنده کند، با همه تلاشی که میکنم از بازگشت و مرور ان خاطره هر چند که میدانم حداقل انجا میتوانم ببینمش،در کنارش بنشینم، با هم قدم بزنیم،و حتی لمسش کنم باز عاجزم ، تنهایی توان بازگشت به هیچ گوشه ای از گذشته مشترکمان را ندارم .

علی عزیزم یک سال از من بزرگتر بود و در طول ۴۷ سال گذشته به هر گوشه ای از زندگیم که سرک میکشم جای پایی از او بر قسمتی از ان نقش بسته . کنار امدن با واقعیت تلخ و زمخت رفتن همیشگی علی برایم چنان دردناک است که حتی نمیتوانم به ان فکر کنم، باورم نمیشود به این سرعت و اینچنین غیر منتظره یکی از گرانبهاترین یادگارهای مادرم را از دست داده باشم، باورم نمیشود که همبازی مهربان دوران کودکیم را ، رفیق قابل اعتماد دوران جوانیم و استاد و معلم عزیزم را برای همیشه از دست داده باشم!. رودخانه زندگی اما راه خودش را می رود ، انهم بی توجه به خواست ، ارزو ، احساس ، عواطف و رویاهای ما .

من علی عزیزم را برای همیشه از دست داده ام و طی چند روز گذشته دردناکترین ایام زندگیم را تجربه کرده ام .با این وجود اگر حجم زیاد نامه های پر از احساس ، تماسهای تلفنی بیشمار و حضور گرم و صمیمانه رفقا و دوستان عزیزی که برایشان مقدور بود را کم داشتم ، این چند روز را نمیدانم چگونه میتوانستم سپری کنم؟!.

بدین وسیله از همه دوستان و اشنایان عزیزی که طی این مدت با ابراز همدردی هایشان ، درد جانکاه از دست دادن رفیق و برادر عزیزم ”علی خضری” را برایمان قابل تحمل تر کردند صمیمانه قدردانی میکنم. زنده باشید و ارزوی بهترینهایم نثار تک تک شما عزیزانی که طی این مدت از هر طریقی که برایتان ممکن بوده با من و خوانواده ام در تماس بوده اید.