مبارزه انقلابی و مبارزه رفرمیستی و خائنانه!

مبارزه انقلابی و مبارزه رفرمیستی و خائنانه!

حمید قربانی

در روزگار ما، که سیستم سرمایه داری، سرمایه داری امپریالیستی فاسد و پوسیده و بختک شده بر جامعه ی جهانی و بویژه بر مغز و پیکر طبقه ی کارگر تسلط یافته و سنگینی می کند مبارزه ای انقلابی است که کلیت سیستم موجود  و دولت کنونی را به مثابۀ دیکتاتوری طبقه ی سرمایه دار مورد تعرض قرار دهد و در پی در هم شکستن دولت و لغو سیستم موجود برآید در مقابل مبارزه ای سازشکارانه است که خواهان اصلاح سیستم سرمایه داری می شود و تا درجه خیانت پیش می رود که مبارزه را نه طبقاتی و برای بر انداختن طبقه ی سرمایه و خلع ید آن از مالکیت بر ابزار تولید بلکه برای از خصوصی تبدیل کردن به دولتی و یا برعلیه این سیاست و آن سیاست فلان دولت و به رسمیت شناسی این و آن سیاست بهمان دولت انجام می گیرد و کارگران را به دنبال دولت خوب، دولت کارآ، دولت بزرگ و با اتوریته، دولت دمکرات و غیره طبقه ی سرمایه دار می کشاند و دولت را طبقاتی نمی بیند و  دولت کنونی را به عنوان دستگاه دیکتاتوری طبقاتی سرمایه داران که در سطح جهانی در هم ادغام شده اند،  مورد تعرض قرار نمی دهد!

با شعارهای ارتجاعی با دولت ارتجاعی نمی توان مبارزه کرد. باید شعار های اساسی به : مرگ بر سرمایه، مرگ بر امپیریالیسم، مرگ بر جمهوری اسلامی سرمایه داری، پیروز باد قهری کمونیستی کارگران متحزب و مسلح ، زنده باد کمونیسم! تبدیل گردند تا به رهایی یعنی زندگی در یک جامعه ی بدون دولت طبقه ی جنایت کار،  طبقه ی سرکوب گر و طبقه ی استثمارگر سرمایه داری برسید! و نه چیز دیگری! دولت  بطور کلی و در جامعه ی طبقاتی دیکتاتوری طبقه ی حاکم بر علیه طبقه ی محکوم است و اصولا دولت از آنچا نشأت گرفت که در جامعه طبقات اجتماعی با منافع متضاد مادی پیدا شدند و به دولت به عنوان وسیله ای که این مبارزه را در یک چارچوب محدود کند تا به نابودی سیستم موجود و یا کل جامعه ختم نگردد و به نفع طبقه ی حاکمه باشد، را لازم داشت و به وجود آورد. کشاکش و مبارزه طبقاتی که ناشی از تضاد آشتی ناپذیر طبقات اجتماعی است، در جامعه ی طبقاتی یک پدیده ی گذرا نیست، بلکه تا نابودی این جامعه همواره موجود هست و در اشکال مختلف و حدت و شدت، صعف و قدرت کم و یا بیشتر و در کمیت و کیفیت های گوناگون انجام می گیرد و اساسا موتور جامعه انسانی رو به جلو همین مبارزه ی طبقاتی حی و حاضر بوده و است. جامعه طبقاتی به دو شکل قابل نابود شدن است، یک شکل این است که تضادهای درونی و ذاتی جامعه ی طبقاتی که در آخرین پله ی ان، جامعه کنونی – جامعه ی سرمایه داری- به حدی رشد می کنند که جامعه را از هم می پاشند که این  را امروزه در شکل جنگ های اقتصادی سیاسی، تحریم ها و در شکل حدت و شدت یافته اش، جنگ با سلاح گرم و بمب افکن، سلاح های شمیائی و غیره و نیز خرابی و ویرانی محیط زیست و خفه کردن هر نوع حرکت رادیکال می بینیم که امکان تبدیل این جنگ های ویرانگر به جنگ در سطح جهان که تا کنون در دو جنگ جهانی اول و دوم شاهد آن بوده ایم، خیلی زیاد و اساسا اجنتناب ناپذیر هستند و انفجار بمب های اتمی و هیدروژنی و کل کره زمین را به ویرانه ای تبدیل وبابودی همه موجودات زنده و موجود و از آنجمله نسل است. دومی و اما، می تواند از طریق  آگاهی وسازمان یافتن و مسلح شدن طبقه ی کارگر که نیروی اصلی تولید کننده  جامعه حاصراست و می تواند جامعه را راکد و یا به حرکت در بیاورد، تبدیل مبارزه ی طبقاتی از شکل اقتصادی آن به شکل سیاسی – نظامی یعنی جنگ بین طبقات و پیروز شدن در این جنگ که به درهم شکستن دولت کنونی و ایجاد یک دولت نوین و اساسا متفاوت با دولت های تا کنون که  دولت اقلیت جامعه بوده اند، دوما دولت حفظ ، گسترش و تعمیق مالکیت خصوصی  و بنا براین دستگاه سرکوب طبقه ی اقلیت بر علیه طبقه ی اکثریت  یا طبقه ی استثمارگر بر علیه طبقه ی استثمار شونده بوده است، به دولت اکثریت، دولت سرکوب کننده ی اقلیت بوسیله اکثریت،  دولت نابود کننده تمامی اشکال مالکیت خصوصی که امروزه خود را در مالکیت سرمایه دارانه بیان می کند به مالکیت همه آحاد جامعه و بی نیازی جامعه به دولت در کلیت خود، بنا براین مرگ تدریجی دولت و ایجاد یک جامعه ی با مالکیت بر ابزار تولیدِ اشتراکی – کمونیستی، به سیستم سرمایه داری پایان بخشیده شود که در این صورت زندگی بر روی زمین تازه بطور واقعی شکوفا می گردد، ختم گردد و انسان از جامعه طبقاتی نجات یابد.

برای اینکه چنین شود: ایجاد حزب مخفی و به پیروزی رساند انقلاب سرخ، تنها اعمالی انقلابی، رادیکال و ضروری هستند و لزومیت فوری دارند!

زیرا که دولت سرمایه داران سازمان و نیروی مسلح  مجهز و آماده دارد، شما کارگران نیز نیازمند چنین سازمانی هستید! تا قادر به مبارزه با آن شده و آنرا درهم شکنید، تنها راه و مبارزه ی واقعی – مبارزه ی طبقاتی – در زمانه ی ما، چنین مبارزه ای است!

با مبارزات تا کنونی که اکثرا مبارزاتی با سازماندهی علنی و با شعارهای رفرمیستی، سازشکارانه و دولت خواهانه هستند، اگر تا کنون به جایی رسیدید ازآین به بعد هم می رسید! البته، با تشکلاتی همچون اتحادیه آزاد، کانون مدافع حقوق کارگران و امثالهم که گاهی موقع از کسانی مثل مهدی کوهستانی نژاد یعنی مزدور و مأمور سازمان همبستگی کارگری آمریکا که بودجه آنرا پارلمان سرمایه داران و از طریق سازمان دموکراسی برای جهان که تشکیلاتی در کنار سازمان اطلاعات و امنیت آن کشور یعنی سیاست که اصولا برای نفوذ در جنبش جهانی طبقه ی کارگر موجودیت یافته است، این را در ضد انقلابی ترین و مهمترین آن در لهستان  در دهه ۱۹۸۰ و تبدیل اتحادیه همبستگی کارگران آن کشور از وسیله ی مبارزه ی با سرمایه داری هم دولتی و هم خصوصی به وسیله ای در دست سرمایه داران امپریالیست تبدیل کرد، دیدیم، حمایت می کنند و گاهی با خانه کارگری ها و شوراهای اسلامی کار تظاهرات در مقابل همین مجلس ارتجاع می گذارند و نامه نگاری و امضاء جمع می کنند، یا احزابی که اکثرا در خارج از کشور و مشغول هم نشینی با نیروهای طبقه ی سرمایه دار جهانی – دولت ها و سازمان ها  و یا اپورزیسیونی بورژوایی رژیم ایران هستندا شما کاری بیش از این نمی توانید، انجام دهید.

زیرا که برای مبارزه ی انقلابی و رادیکال تشکلات انقلابی، رادیکال، با پرنسیپ و با استراتژی درهم شکستن دولت سرمایه داران لازم است که متأسفانه کارگران نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان، از آن محروم هستند.

کارگران برای رهایی از استثمار و شکنجه شدن بوسیله دولت و طبقه ی سرمایه دار و نه ستم کار که اصلا کلمه غیر طبقاتی است، کارگران نیازمند حزب مخفی و غیر علنی، حزبی که استراتژی لغو سیستم سرمایه داری را دارد و نه  دفاع از خصوصی به دولتی و یا برعکس!
کارگر انقلابی، در زمان ما، به باور من، کارگری است که از این تشکلات علنی که کندوی زنبوران با نیش زهردار هستند، دوری می کند و با بوجود آوردن کمیته های مخفی محل کار و زندگی اش با کارگرانی از جنس خویش و فرزندان دانشجو و روشنفکرش، در پی ایجاد حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست – حزب مخفی – لنینی است تا قادر گردد که کل نیروی طبقه را سازمان داده و آگاه و آماده برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی کارگران و زحمتکشان نماید.

کارگران آگاه از هر چه سرمایه دار و نوکر دولت های سرمایه داران هستند، بیزارند و مرگشان را خواستار! و نه نامه دهنده و از آن ها خواستار رحم و مروت و آزاد کردن همکاران و هم طبقه ای های زندانی خویش! باید که سیستم سرمایه داری ( مالکیت خصوصی، مذهب، خانواده، نظم و مدیای رسمی و پارلمان و دموکراسی) و غیره طبقاتی و متعلق به طبقه سرمایه دار را نابود نمود تا رهایی یافت!

برای کارگر آگاه به منافع طبقاتی خویش، امروز دوست و دشمن فقط با ضدیت با کلیت سیستم سرمایه داری – سیستم سرمایه داری امپریالیستی و ارتجاعی و خواستار درهم شکستن دولت های سرمایه داران و جانشینی آنها با دیکتاتوری پرولتاریا- شوراهای کارگران و زحمتکشان مسلح – مشسخص می شود و نه با نامه پراکنی و تقاضای عفو و بخشش از دولت های جنایت کار سرمایه داران!

کارگران و زحمتکشان و محرومان تولید کننده همه ی چیز و محروم از همه چیزُ به جز شلاق و گرسنگی و شکنجه و مرگ : انقلاب، انقلاب، انقلاب قهری کمونیستی، تنها راه و چاره است!

 

https://www.facebook.com/saman.dory/videos/2030413777027814/