شیفتگان نمایش نوبل و (نادیا مُرادِ) قربانی!

شیفتگان نمایش نوبل و (نادیا مُرادِ) قربانی!
جنگ افروزان و داعش پروران، نادیا مرادِ قربانی تروریسم دینی را، روی سن برده اند تا با اهداء ’‘جایزه نوبل‘’ به وی، جنایتکاری هایشان را لای لایه ای از احساسات و عواطفی که در میان مردم برمی انگیزند پنهان کنند و در قامتی صلح اندیش و صلح پیشه و صلح گستر و حامی ’‘حقوق بشر‘’ ظاهر شوند و بر (قوم ژنوساید شده ایزدی) منت بگذارند که تا چه اندازه غمِ پدران و مادران و کودکان لت و پار گشه ایزدی و دخترکان کنیز شده این قومِ بی پشت و پناه را، دارند.
این معماران جنگ و تُجار خون، هرازگاهی نادیا مرادِ قربانی را که تمام وجودش مملو از بغض و خشم و حسرت است با چشمانی تَر پشت تریبون می نشانند تا با روایات پُراز درد و رنجش چُنان اشک مردم را درآورد که در ذهن کسی این سوال شکل نگیرد که بالاخره کی؟ و با برنامه کی؟ و در حمایت کی؟ و با تأمینات مالی و تسلیحاتی کی؟ پدر و مادر و خواهر و برادر و جد و آباد نادیا مرادهای قربانی را، نیست و نابود کرده است؟! بی شرمی این جنگ افروزان و تروریست پروران تا جایی است که نادیای غرق در کابوس را وادارند که قصه رنج آورش را با ستایش از سناریوپردازانِ مرگِ زندگی اش بپایان برساند و به آنان دست مریزاد بگوید و مشخصاً از دول غربی اسلحه ساز و اسلحه فروش و سلطان عربستان و امیر کویت و آدمکشان اقلیم کردستان عراق تمجید کند!
شیفتگان اینگونه نمایشات که بر بنگاه نوبل نامِ ’‘آکادمی نوبل‘’ نهاده اند، می پرسند: ربط بین ’‘آکادمی نوبل‘’ و داعش در چیست؟
مطمئناً از دید سطحی نگران بی ربط است، اما با نگاهی همه جانبه نگرانه می توان دریافت که:
ربطش به آن ده ها نمونه فعلاً سرّی و ناگفته ای بر می گردد که چند وقت پیش تنها یک نمونه آن از دهان خانم کلینتون پرید و گفت: ’‘ما خودمان طالبان را راه انداختیم‘’؛
ربطش به آن اطاق فکرهایی برمی گردد که صاحبان کارخانجات اسلحه سازی و استراتژیست های دولت های آمریکا و غرب و… گردهم می آیند تا برای تسکین حس و حرص غارتگرانه شان و برون رفت از بحران های دوره ای دامنگیرشان، کانون های جنگ های نیابتی را این گوشه و آن گوشه دنیا سازماندهی و راه اندازی کنند؛
ربطش به آن نشست هایی برمی گردد که ترامپ و مکرون و مرکل و… در آن حضور می یابند تا موانع توسعه کارخانجات اسلحه سازی را برچینند و معافیت مالیاتی به آنها ببخشند و بستر تحمیل هرچه بیشتر سیاست ریاضت اقتصادی را به اقشار کم درآمد، هموار سازند؛
در واقع ’‘آکادمی نوبل‘’، پرده استتار ساخته و پرداخته اَسلافِ این شیادان بمنظور اِغفال و اِغوا نمودن مردمانی بی خبر است تا درنیابند پشت این پرده خوشرنگ چه خبرهایی هست؛
آن ’‘بزرگ مرد قهرمانی‘’ که ’‘آکادمی نوبل‘’ بیاد و بنام اوست، خود از تبار همین شیادان و سَلَفِ ترامپ و مکرون و… بود و پیشه شریفش هم اسلحه سازی و سوداگری در این بازار بود.
’‘آکادمی نوبل‘’، در گرامیداشت یاد همان“ آلفرد نوبل” دینامیت ساز صاحب کارخانه توپ سازی سوئد سرهم شده است که رسالتی جز سرِ کار گذاشتن جماعتی متوهم و ظاهربین و ببازی گرفتن قربانیانی چون نادیا مرادها و آنانی که به اقتضای کار و کسب شان باید مجیزگوی ’‘آکادمی نوبل‘’ باشند، نیست!
خدایان سرمایه رندتر از آنند که ندانند چگونه باید مردم را ببازی گرفت و سرگرم نمود تا خود بتوانند با آسودگی خیال انجام کارهای اصلی شان را پی بگیرند.
آنها بلدند که چگونه بی خبران ساده اندیش را چنان سرِ کار بگذارند تا بابت تردستی هایشان و ببازی گرفتن ها و اغوا کردن هایشان، برایشان کف و سوت هم بزنند و باحترام شان هم، کلاه از سر برگیرید!
آنها در سناریوپردازی های خیره کننده، استادند و می دانند چگونه جنگ افروزی ها و غارتگری هایشان را ماهرانه کادوپیچ نمایند و بنام ’‘آکادمی” به مردم قالب کنند و این مردم نیز شیفته وار از ’‘آکادمی نوبل‘’ شان یاد کنند.
در گرامیداشت این ’‘مرد بزرگ‘’ که پیشه ’‘شریفش‘’ سوداگری در بازار اسلحه بوده است، ’‘مردان شریفتری‘’ که حرفه ای تر درکار ’‘شرافتمندانه” تولید سلاح بوده اند، دریافته اند که بدون چنین نمایشات رنگ و لعاب داری، نمی توانند تنور جنگ و بازار تولید اسلحه و سوداگری های مربوطه را آنگونه که برایشان پول سازتر باشد، سر و سامان داد. ’‘آکادمی نوبل‘’ دلرُبای مردم بی خبر و سطحی نگر، پاسخی است به این نیاز!
با چنین نمایشاتی می توان جنگ افروز را پشت پرده نمایش پنهان کرد و نادیاهای قربانی را روی صحنه بُرد و آنها را ’‘آزاد‘’ گذاشت تا ضمن بازگویی رنجنامه هایشان، مویه کنند، بگریند و بگریانند؛ اما چهار مایل آنورتر و در سالنی دیگر، قرارداد۴۰۰ میلیارد دلاری فروش اسلحه با عربستانِ کانون تولید و تکثیر داعش بسته شود تا این سیکل بچرخد و ’‘آکادمی نوبل‘’ هم، بی خاصیت نماند.
هنر بورژوازی در این است که: نه تنها می داند چگونه استثمار و جنگ و درد و مرگ و دیگر مصائب را برای قربانیانش قورت دادنی و هضم شدنی نماید، که آنها را وادار به ستایش و تمجید از اِعطاء کنندگانِ نگون بختی های خود نیز، بکند. بیچاره نادیا که هنوز نمی داند بازیگر چه سناریویی است و غافل از این است که سناریو پردازنِ تیره روزیهای دیروز و امروز و فردای خود و قومش، همانهایی هستند که طالبان و القاعده و بوکوالحرم و النصره و داعش و… را ساخته و پرداخته اند! و بیچاره آن مردمی که بر خود می بالند که نادیا مرادشان برنده ’‘جایزه صلح جهانی‘’ شده است!