برخیز ( شعر )

نیما انصاری

تقدیم به طبقه کارگر که برای برقراری یک دنیای ازاد وبرابر مبارزه می کند.
                                    

غروب سرد وتاریک و روشن است
دهان خونین صدها کار خانه باز میشود
غمگین بی میل سوتی بلند میکشد
و انسانهای خسته را به بیرون تف میکند
از خیل خسته پیکران رودی روان می شود
کلبه های کوچک در انتظارند
از زحمت این چند ساله فرسوده و غمگینند

کارگر برخیز فرزند گرسنه تو سر بر پایین است

کارگربرخیزراه سرخ ما راه سرخ رفیق ژوبین است

 راهی که پایانش به سوسیالیسم است

برخیز ای کارگر برخیز

۱۲/۳/۲۰۰۹