رویدادهای سیاسی هفته

رویدادهای سیاسی هفته

۱- فرانسه ی ”جلیقه زردها“

۲- اجلاس جی ۲۰ و باریکادبندی جهانی علیه سرمایه داری

۳- سلاخی مردم یمن پشت درهای بسته

فواد عبداللهی

۱- جنبش اعتراضی موسوم به ”جلیقه زردها“ که از سه هفته پیش به صورت سراسری در فرانسه آغاز شد اکنون دیگر رنگ و بوی ”شورش محرومین“ به خود گرفته است. در پاریس از ”اپرا“ تا خیابان ”فوش“ و از آنجا تا بلوار ”اوسمان“ صحنه نبردهای خیابانی معترضان و نیروهای ضد شورش دولت فرانسه است. این جنبش که ابتدا در اعتراض به وضع مالیات بر سوخت های فسیلی و افزایش قیمت بنزین و گازوییل شکل گرفت اینک دامنه ای گسترده تر به خود گرفته و همبستگی و پشتیبانی شمار بیشتری از مردم فرانسه را با خود همراه کرده است. فرانسه امروز در تب اعتراض میلیونها کارگر و انسان شریف علیه سیاست ریاضت اقتصادی میسوزد. هم اکنون هیت حاکمه فرانسه در پس موج اعتراضات کنونی ”خطر“ عبور محرومین و طبقه کارگر فرانسه از آخرین گزینه دمکراسی پارلمانی یعنی جناب ماکرون را میبینند. بی خود نیست که ایشان، این جنبش را ”نامشروع“ و عامل ”آشوب و بر هم زدن نظم“ خوانده است. جناب وزیر نیز بعد از گز و نیم گز کردن در بخش خبری تلویزیون فرانسه یادآور شده است که ”عده ای تنها برای غارت، دزدی، مجروح کردن و حتی کشتن“ به خیابان آمده اند.

و برای حاکمان، هیچ چیز بدیهی تر از این نیست که قهر محرومان را فورا جنایی اعلام کنند.

اما کار به این سادگی ها هم نیست؛ میدیا و رسانه های اصلی فرانسه از این جنبش به عنوان کابوس طبقه حاکم اسم میبرند. این جنبش آنچنان همه گیر و از پشتیبانی وسیع مردم فرانسه برخوردار است که کمتر رسانه رسمی شهامت دفاع مستقیم از دولت را بخود میدهد. مانیپولاسیون ایدولوژیک فعلا به کناری رفته است. واقعیت جامعه فرانسه در حال زبانه کشیدن است. سرنوشت اکثریت مردم و طبقه کارگر در خطه ای که مهد بزرگترین انقلابات و تحولات تاریخ بشری بوده نه در پارلمان رقم میخورد و نه در ساختارهای سنتی نظام حاکم. جدال واقعی را نه در نزاع های پارلمانی این و آن جناح بورژوازی، بلکه در خیابانها، کارخانه ها و محلات کار و زیست مردم باید جستجو کرد. جنبش ”جلیقه زردها“ سوت آغاز این جدال است. سوت مرگ آخرین گزینه دمکراسی پارلمانی یعنی جناب ماکرون، سوت پایان نگاه به بالا و رها کردن سرنوشت جامعه به دست نظام سرمایه داری و زنگ تعرض پایین علیه بالا را به صدا درآورده است. شبح کموناردها بر فراز فرانسه در گشت و گذار است.

۲- اجلاس جی ۲۰ با میزبانی آرژانتین برگزار شد و تمام شد. نه فکری بحال بی غذایی و بی دارویی میلیونها انسان کره خاکی شد؛ نه از شمار گرسنگان و محرومین جهان کاسته شد؛ نه جنگها، سرکوبهای سیاسی، اعدامها، شکنجه ها، محدودیت ها و ممنوعیت ها کم شد؛ نه علیه رشد ناسیونالیسم و راسیسم و مذهب سدی بسته شد و نه …

این اجلاس پاسخی به معضلات گرهی میلیاردها انسان کره خاکی ندارد. این اجلاس قرار است نشان دهد که چگونه میتوان اوضاع را بیشتر کش داد. چگونه میتوان بحران و بن بست نظام سرمایه داری را با تشدید استثمار طبقه کارگر جبران کرد. چگونه میتوان از بیکاری بیشتر کارگران سود بیشتری به جیب زد. چگونه میتوان دولت و قانون و پلیس و ارتش و زندان را بیشتر به خدمت گرفت تا صدای هر معترضی را در گلو خفه کرد. هویت این اجلاس و دول مربوطه نیازی به افشاگری ندارند. امروز روشن شده که هر چکه آزادى و انسانیت و عدالت در جامعه به دامنه اعتراض و قدرت کارگر و سازمان کارگرى در برابر بنگاههاى سرمایه دارى و احزاب و دولتهاى وابسته به آنها گره خورده است. این انتظار از سازمانهاى کارگرى که مخالف استثمار و استبداد باشند، مخالف فقر و نابرابری و تبعیض باشند، خواهان رفاه اجتماعى باشند و غیره، به انتظار طبیعى مردم تبدیل شده است. کارگر با آزادى و رفاه و بورژوا با تبعیض و چپاول بیش از پیش تداعی شده. بورژوازی و پرولتاریا علنا در مقابل هم ایستاده اند. باریکادبندی طبقاتی در جهان امروز و ایجاد صفی متحد، آگاه و قدرتمند در مقابل سرمایه داری و دولت های آن وظیفه ما کمونیستها در دل اوضاع جاری است. جهان در حال تغییر است. روزها و لحظه های سرنوشت ساز و هیجان انگیزی در پیش است. اجلاس جی ۲۰ نشان داد که بندهای این نظام شل تر از آن است که در مقابل هجوم متحزب کمونیستها و طبقه کارگر متشکل یک روز هم دوام آورد.

۳- کشتار بی رحمانه مردم یمن توسط ائتلاف عربستان و حوثی های هم جبهه ایران پایانی ندارد. تاکنون بیش از سه میلیون نفر از یمن متواری شده، ده ها هزار نفر کشته و بنابه گزارش ”صندوق نجات کودکان“، ۸۵ هزار کودک یمنی جان خود را در اثر سوء تغذیه و بیماری از دست داده اند. و این سلاخی در یک بی اعتنایی مطلق جهانی دارد صورت میگیرد!! شرم آور است که چگونه میدیای بی شرافت بورژوازی روز روشن و در مقابل چشم جهانیان، سکوت پیشه کرده است.

جنگ در یمن نه فقط با کشتار و آوارگی بلکه با تخریب و امحاء بخش عظیمی از ثروت اجتماعی کشور فقیر یمن توام بوده است. طرفین این جنگ برای تقسیم رهبری در منطقه خاورمیانه به جان مردم محروم و بی دفاع یمن و خاورمیانه افتاده اند. اینها جز زور نظامى علیه مردم راه دیگرى ندارند. هدف تقسیم قلمرو است و خود جنگ بیش از نتیجه آن به تامین این هدف خدمت میکند. توحش و عدم پایبندى به معیارهاى انسانى و حقوقى جزء عوارض جنگهاى این دوره نیست، که جزء لازم و ذاتى آنست.

توقف فوری جنگ و بمباران و قتل عام مردم بیدفاع یمن، پایان گرفتن دخالت قدرتهای منطقه ای و بیرون رفتن نیروهای نظامی حکومتی و تروریست های متفرقه از محل زندگی مردم، خواست مردم متمدن و انساندوست در اقصی نقاط جهان است.

اگر سلاخی انسانها و براه انداختن جنگ هاى نیابتی در قرن ۲۱ پاسخ دول مرتجع عربستان و ایران براى حل بحران ذاتی نظامشان است، پاسخ طبقه کارگر تنها یک انقلاب کارگری و کمونیستی برای برچیدن این مرتجعین است.