درخواست ِ یک مارکسیست از آقای بهرام رحمانی

درخواست ِ یک مارکسیست از آقای بهرام رحمانی

بهرام رحمانی در مقاله ی «زنده باد جنبش ِ شورایی در ایران» می نویسد: «تا دیروز بسیاری از فعالین و نیروهای سیاسی که خود را چپ، سوسیالیست و کمونیست می نامیدند در مقابل ِ نیروهایی که جنبش ِ شورایی و تشکیل ِ شوراها راتبلیغ می کردند ایستاده و به شدت مخالفت می کردند.».
جناب ِ رحمانی! تا همین امروز تمام ِ حزب ها و سازمان هایی که خود را چپ، سوسیالیست و کمونیست می نامند و ازجمله حزب ِ شما که خود را حزب ِ کمونیست ِ ایران می نامد، به هیچ یک از نقدهای من بر لنین و لنینیسم شان که از نظرگاه ِمارکسیستی و ماتریالیسم ِ تاریخی مطرح شده اعتنا نکرده و پاسخی به این نقدها نداده اند. از این رو، من به شما آقای رحمانی به عنوان ِ یک عضو ِ حزب ِ کمونیست ِ ایران اولن توصیه می کنم اگر می خواهید « واعظ ِ غیر متعظ» نباشید مقاله ی من با عنوان ِ« از نا آگاهی استبداد بر می خیزد» که مشخصن در پیوند با مساله ی شوراهای کارگری و دموکراسی ِ شورایی است و هم اکنون در صفحه نخست ِ این سایت در دست رس است را بخوانید و اگر پاسخی دارید به آن بدهید. خصوصن که در نقد ِ لنینیسم و « دموکراسی شورایی ِ » ادعایی ِ حزب ِ شما هم هست. ثانیین، دست به نقد به این چند پرسش که در ارتباط ِ تنگاتنگ نه تنها با جنبش ِ کارگری و شورایی بلکه با کل ِ جامعه ی آبستن ِ تحولات ایران است و تا کنون بارها مطرح شده اما پاسخی دریافت نکرده پاسخ دهید. پاسخ به پرسش هایی که اگر هم تاکنون کسی مطرح نکرده دلالت بر بی اهمیتی ِ سوآل ندارد بلکه نتیجه ی استبداد ِ فکری ِ فرقه گرایانی است که عادت به پاسخگویی به هیچ نقد و نظر ِ مخالفی ندارند.
پرسش ِ یکم: تا آنجا که من می دانم سال ها- شاید نزدیک به سی سال- است آقای ابراهیم علیزاده رییس و رهبر ِ حزبی است که شما هم در سلسله مراتب ِ عمودی ِ از بالا به پایین ِ آن یک عضو برجسته و البته نه هیچ گاه در مقام و جایگاه ِ رهبری ِ آن بوده اید. بفرمایید چرا تا زمانی که این مرد یعنی آقای علیزاده زنده است او و نه هیچ مرد ِ دیگری، و مهم تر از این، چرا تا کنون نه تنها درحزب ِ شما بلکه از زمان ِ لنین و در تمام ِ احزاب ِ لنینی- بلشویکی هیچ زنی به رهبری ِ چنین احزابی برگزیده نشده، و با کدام دلیل ِ عقلانی وتئوریک ِ مجاب کننده برای پرولتاریا و مارکسیست ها و حتا بورژوازی، رهبری در تشکیلات های لنینی و از جمله حزب ِ« کمونیست» ِ شما مادام العمری و درانحصار ِ مردان است. آیا آقای علیزاده چه امتیاز ِ برجسته و برتری ِ خاصی بر دیگر اعضا و خصوصن زنان ِ رده بالای حزب دارد که آنها ندارند؟
آیا در جنبش ِ شورایی که شما تبلیغ می کنید و قاعدتن سازوکارهای حزبی تان باید الگوی سازمانی و مناسباتی ِ آن باشد برای زنان جایگاهی در نظر گرفته شده ، و اگر در آن جایگاهی برای زنان هست همچون حزب تان فقط جنبه ی صوری وتبلیغاتی دارد و زنان درآن به عنوان ِ پرکننده ی صندلی های خالی ِ اجتماعات و میتینگ ها و کناردستی ِ مردان منتظرالحکومه نیستند؟ و اگر چنین است که ازصدسال ِ قبل تا کنون در تمام ِ احزاب ِ بلشویک بوده، پس چه تفاوتی میان ِ تفکر و حکومت ِ مورد ِ نظر ِ شما با تفکر ِ« رجال قوامون علی النسا»( مردان بر زنان حق ِ ریاست دارند) درحاکمیت ِ آخوندی است؟
جناب ِ رحمانی! بیایید اول جنبش و دموکراسی شورایی را از درون ِ حزب ِ خودتان آغاز کنید و در معرض ِ آگاهی و داوری ِ عمومی بگذارید تا الگویی بشوید برای دیگر جنبش ها و سازمان های سیاسی و کارگری. به این معنا که نخستین تشکیلات لنینی باشید که به زنان حق ِ رهبری می دهد و رهبری را از انحصار ِ مردان در می آورد. بعد هم رهبری را واقعن شورایی کنید و سالی یک نفر زن یا مرد را با یک عنوان ِ صوری و تشریفاتی به رهبری ِ خودتان برگزینید مانند آنچه هم اکنون در سوییس وجود دارد، به گونه ای که یک رهبر ِ مادام العمر بر تشکیلات ریاست و اعمال ِ فعال مایشایی نکند. اگر چنین کردید آنگاه می توانید ادعا کنید که چنانچه به قدرت ِ سیاسی دست یافتید- هدفی که در چشم انداز ِ فعالیت ِ سیاسی و حزبی ِ شماست- رهبری ِ مادام العمر ِ یک مرد بر دیگرمردان و زنان را در جامعه نیز اعمال نخواهید کرد. خلاصه کنم: برای آنکه مردسالاری ِ رایج و نهادینه شده در حزبیت ِ لنینی- بلشویکی را که به زن نگاهی صرفن ابزاری برای تظاهر نمودن به برابری ِ زن و مرد دارد کنار بگذارید و برابری ِ واقعی را در تمام ِ کرد و کارها و ارکان ِ حزبی دخالت دهید، اولن سلسله مراتب عمودی ِ شبه مذهبی را از جایگاه و مناسبات ِ حزبی حذف کنید، ثانیین با رویکردی افقی و همترازنگر به موجودی ِ انسانی ِ حزب بدون ِ توجه به جنسیت ِ اعضا از همین حالا و باحسن ِ نیت ِ تمام و احترام به آقای علیزاده به عنوان ِ یک فعال ِ سیاسی و حزبی، ایشان را از رهبری ِ حزب خلع و یک زن را به عنوان ِ آغازی برای تغییر درنگرش ِ تاکنونی به تشکیلات ِ گروهی و حزبی به رهبری برگزینید. تا سر ِ فرصت با تجدید نظر ِ بنیادین در فعالیت ِ سیاسی ِ گروهی و علنی یا رهبری را کللن حذف کنید یا هرسال یک مرد یا زن ِ داوطلب را به رهبری ِ موقت بر گزینید تا کسی به ریاست و فعال مایشائی عادت نکند. همین یک عمل ِ حقیقتن جهشی و انقلابی را که در عین ِ حال ساده ترین و ابتدایی ترین شکل ِ یک سازو کار ِ جمعی و شورایی است به عنوان ِ نمونه انجام دهید، رهبری ِ کارگران ِ ایران پیش کش تان!