بوسه ها از لب و از گونهء تو خورده عسل‎

بوسه ها از لب و از گونهء تو خورده عسل‎


برنگشتی که بتو حال فراوان بدهم

همچنان رقص کنان شور به سامان بدهم

مرغ پرواز تو با صبح بهاران آمد

رنگ پائیز چو زد قصه به پایان بدهم؟

سرد یخ زد به لب و گونه برگان درخت

سوز دل هم شرری بودکه بر جان درختان بدهم بوسه ها از لب و از گونهء تو خورده عسل

سهم من کو که به این حال پریشان بدهم

هر چه تیر از کف آرش زده این بابک ما

بحساب من بیدل بنویسید که بر جان فقیهان بزنم

مازیار است و فریدون غم و عشق وطنم

خشم یعقوب بجوئید که بر مردم ایران بدهم

آرزوی من و شعرم همه در یک نفس است

اخگر ار مُرد غزال غزل عشق به اینان بدهم؟

نوید اخگر

۲۷ نوامبر سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم