انقلاب سرخ ضرورت فوری و بنیادی دارد!

انقلاب سرخ ضرورت فوری و بنیادی دارد!

چنین انقلابی ممکن ترین رخدادی است که زندان ها در هم می کوبد و به رهایی جامعه منجر می شود!

حمید قربانی- ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸

کارگران و زحمتکشان در ایران باید بدین درک مجهز گردند و یا برسند، که این حاکمیت یا دولت نیست که اوضاع استثماری و خفقانی موجود اقتصادی – سیاسی- فرهنگی – اجتماعی یعنی در یک کلام سیستم اقتصادی جامعه را می آفریند، بلکه این سیستم اجتماعی است که برای تداوم خود به حاکمیت و دولت در معنی دقیق کلمه یعنی دیکتاتوری طبقه ی حاکمه در جوامع طبقاتی را موجودیت می دهد.

بنا براین، مبارزه جاری آن وقت به یک مبارزه ی واقعی طبقاتی – سیاسی یعنی مبارزه ای که دولت را به مثابه ی دستگاه طبقاتی – دیکتاتوری طبقه حاکم و در عصرما، و در سطح جهانی و کشوری یعنی دیکتاتوری طبقه ی سرمایه دار مورد تعرض قرار می دهد و قادر می گردد آلترناتیو یعنی دولت طبقه ی محکوم – طبقه ی کارگر را پرورش دهد و شرایط را برای درهم شکستن دولت طبقه ی استثمار و ایجاد دولت نوین یعنی دیکتاتوری طبقاتی انقلابی پرولتاریا- کارگران مسلح و مجتمع در شوراهایشان را مساعد نماید که از پوسته ی مبارزه ضد رژیمی گذشته و خود ریشه یعنی سیستم موجود را مورد تعرض قرار دهد. البته، با وجود دستگاه دولت طبقاتی طبقه ی سرمایه دار که نیروهای سرکوب جسمانی و مغزی کارگران و زحمتکشان را مانند دسته های سازمان یافته نظامی و مسلح به سلاح آتشین که شامل ارتش، سپاه پاسداران، دستگاه مخوف امنیتی یعنی پلیس سیاسی- اطلاعاتی و امنیتی و زندان و دادگستری طبقاتی و دستگاه ایدئولوژیک که شامل مذهب و دم و دستگاه آن مانند مساجد و امام و اما زاده های سیار و غیر سیار آن، رادیو و تلویزیون یعنی کل مدیای رسمی، مفسرین و اتاق های فکر و همین هنزمندان دولتی و همچنین ایدئولوژی های دیگر یعنی ناسیونالیسم یا ملت گرایی که کوشش می کند سرمایه داران و کارگران را در کنار یکدیگر قرار دهد، دموکراسی گرایی که دولت را از حالت طبقاتی بودنش خلاص می کند و به حاکمیت مردم بر مردم تبدیل می کند و پارلمانتاریسم که مجالس را از دستگاه رسمیت بخشیدن به استثمار طبقاتی و تداوم و افزایش دادن آن به قانونگذار برای نظام بخشیدن به زندگی کارگران و زحمتکشان مبدل می کند و غیره، این کار یعنی آگاهی یافتن کارگران و زحمتکشان به اینکه سیستم اجتماعی اصل و اساس است و دولت و حاکمیت برای نگه دار آن هستند و نه برعکس! بخودی خود انجام نمی گیرد و نمی تواند انجام گیرد و نیازمند است که کارگران هم از وسایل و وسیله ای سیاسی و مبارزاتی برخوردار باشند که در رأس این وسایل حزب سیاسی ای قرار می گیرد و یا دارد که اساسا توسط آگاهان طبقه ی کارگر و فرزندان آگاه و روشنفکرشان که شامل دانشجویان و هنرمدان و نویسندگان متعلق به خانواده های کارگری و بطور مخفی و غیر علنی موجودیت می یابد و با شرکت در مبارزات جاری و با قبول هزینه های کوچک و بزرگ مثل اخراج از محل کار، زندانی و شکنجه کردن و حتی اعدام به اشکال مختلف، کشتن در محل کار، در خیابان و حتی تصادف های ساختگی، به رگبار بستن در خیابان و در تظاهرات و متینگ ها و اعدام و تیر باران کردن زندانیان سیاسی و حتی در نام قاتل و مواد مخدر فروش و غیره از آن جمله اند، چنین حزبی می تواند در سطح طبقه و زحمتکشان توده ای گشته و به سازمان آماده کننده ی کارگران برای پیشبرد یک مبارزه ی طبقاتی سیاسی آگاهانه یعنی برای درهم شکستن دولت موجود به عنوان دستگاه طبقاتی- سرکوبگر طبقه ی سرمایه دار اساسا علیه طبقه ی کارگر و ایجاد دولت نوین تبدیل کرده و آنرا تا پیروزی یعنی پیروزی جنگ طبقاتی- انقلاب قهری کمونیستی کارگران، مبدل گردد. برای ایجاد جامعه ی بدون استثمار طبقاتی که متکی بر مالکیت اجتماعی – تمامی آحاد جامعه بر همه چیز و مهمتر و اساسی تر بر وسایل تولید و نیز تولید انسانی که لایق ساختن و زیستن در چنین جامعه ای است، انقلاب کردن یعنی ایجاد تغییر بنیادی در تمامی روابط موجود که با موجودیت دولت کنونی که این همه نیروی مسلح و غیر مسلح برای جلوگیری از پیروزی آن در اختیار دارد که عنوان چماق سرمایه داران بر سر کارگران، عنوان واقعی آنست، نمی تواند انقلابی مسلحانه نباشد، لازم و ضروری است و برای پیروزی چنین انقلابی در مرحله اول طبقه ی کارگر، نیازمند سازمان یا سازمان های توده ای طبقاتی از قبیل اتحادیه ها و سندیکاها و در مرحله بالاتر شورا که سازمان دولتی طبقه ی کارگراست و مخصوصل و مخصوصا حزب سیاسی ومتفاوت با احزاب موجود که این آخری یعنی حزب سیاسی – مخفی- حزب کارگران آگاه از همه اساسی و مهمتر است که بدون آن، صحبت از پیروزی انقلاب قهری کمونیستی و دولت شورایی کارگران مسلح – دیکتاتوری طبقه ی کارگر و رسیدن به یک جامعه ی انسانی کمونیستی غیر ممکن است. سلول ها، هسته ها و کمیته های مخفی و سرخ برای موجودیت دادن به چنین حزبی از ضروریات فوری کنونی مبارزه ی طبقه ی کارگر هستند تا بتواند خود را به صورت یک طبقه در مقابل طبقه ی استثمار سرمایه دار و دولتش طرح کند و زحمتکشان را به پیوستن به صف خود فراخواند!

پیروزی انقلاب قهری کمونیستی و ساختن جامعه ای بدون زندان و بویژه زندانی سیاسی و اسارتگاه هنرمندان، چه در زندان و یا بیرون آن، ضروری و فوری و ممکن است و اما با حزب کارگران آگاه و نه بدون آن. طبقه ی کارگر در سطح جهان و بویژه در ایران ، متأسفانه در شرایط حاضر فاقد چنین حزبی است و باید آنرا بسازد- موجودیت دهد- اگر خواهان رهایی است! کوشش دیگر انسان ها یعنی باور مندان به رهایی طبقه ی کارگر بدست خویش که ضامن رهایی جامعه بشری می باشد،وقتی مثمر ثمر است که در این جهت باشد و نه غیر از آن! انقلاب قهری هم ممکن و هم ضرورت فوری دارد، رفقا! برای شکستن درب زندانها و نابودی جامعه ای که برای نگه داری خود به جلاد نیازمند است.

این را شما در این شعر از فرخی یزدی، کسی که دهانش با کاغذ کتاب های اشعارش دوختند و در زندان بوسیله تزریق آمپول هوا به قتل رساندند، درست مثل شاهرخ زمانی ها که خفه اش کردند، می توانید ببینید: توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

کشمکش را بر سر فقر و غنا باید نمود

در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای

این دو صف را کاملا از هم جدا باید نمود

این بنای کهنه پوسیده ویران گشته است

جای آن با طرح نو از نو بنا باید نمود

تا مگر عدل و تساوی در بشر مجری شود

انقلابی سخت در دنیا بپا باید نمود

مسکنت را محو باید کرد بین شیخ و شاب

معدلت را شامل شاه و گدا باید نمود

از حصیر شیخ آید دمبدم بوی ریا

چاره آن باریا و بوریا باید نمود

فرخی بی ترک جان گفتن در این ره پا منه

زانکه در اول قدم جان را فدا باید نمود

فرخی یزدی

لینک نامه ای از زندان – خطاب به هنرمندان دولتی- مجید اسدی

https://plus.google.com/u/0/+OFPPI/posts/gVHv3sX2hVQ