انتقال اعتراض
(نگاهی به نقش نهاد خانواده در جریان مبارزه طبقاتی کارگران)
– نقد یک دیدگاه
بسیاری از چپها نقدهایی به نهاد خانواده دارند که متاسفانه نتیجهاش بیتوجهی نسبت به نقش مبارزاتی آن در طبقه کارگر شده است. الغای خانواده و حق وراثت، از بین رفتن استثمار والدین از کودکان، جایگزین کردن تربیت اجتماعی بجای تربیتِ خانوادگی( که خود تحت تاثیر سیستم آموزشی حاکم است) و نفی مناسباتِ پولی حاکم در خانواده و…. اینها همه جای خود را دارد، اما باید بدانیم که در چارچوب جامعه طبقاتی و طی یک صبح تا شب این تغییرات ایجاد نخواهند شد. کنش سیاسی برای گسست ریشهای از هرگونه مناسبات سنتی در عرصه مالکیت و اجتماعی باید نهایتاً نسبت به شرایط مشخص در جامعه مشخص صورت بگیرد. خصوصاً در جوامعی که سنتهای کهنه قویتر هستند باید هوشمندانهتر عمل کرد. اما در هر صورت خانواده کارگری خود یک واحد کارگری است. در نتیجه محلهی کارگری هم جزئی از سازمان تولیدی و اجتماعی طبقه کارگر است. اشتباه است فکر کنیم کارگر تنها در محیط کار کارگر است.
این طیف چپ اکونومیست، هرچه بیشتر موقعیت اجتماعی طبقه کارگر را نادیده میگیرند و فقط روی موقعیت اقتصادی یا فقط محیط کار کارگر تاکید میکنند. خرده بورژوا قادر به درک این واقعیت نیست که اولاً زندگی روزمره و مبارزه طبقاتی پرولتاریا در هم تنیده است و ثانیاً هر دو این وجه یعنی زندگی و مبارزه آن سازمانیافته است. روحیه و مبارزه طبقه کارگر واقعیت سازمانیافتگی تولید صنعتی را منعکس میکند. طبقه کارگر با سازمان، روحیهی سازمانی و اشتراک در عمل سازمان یافته متولد میشود. مبارزه طبقاتی کارگر برای دفاع از دستمزد، ساعت کار، شرایط کار، شرایط زیستِ خانواده است، که در پروسهی دائمی کلنجار با بورژوازی، مدیریت، سر کارگر و غیره بهم بافته میشود. کارگر صنعتی در هیچ لحظه از زندگی کاریاش تنها و به حال خود رها شده نیست. کارگر در محل زیستش غذا میخورد، استراحت میکند و نسل آینده کارگران را متولد و بزرگ میکند تا ارتش همیشه آماده به کار برای استثمار سرمایه تضمین شود. هر روز برای کارگر با جدال و مبارزه و مقاومت شروع میشود. یکی میخواهد از حقوقش بزند، یکی میخواهد اخراجش کند، یکی میخواهد بیمهاش را بزند یا بالا بکشد، یکی ریتم و ساعتِ کارش را بالا میبرد، یکی دستمزدش را نمیدهد و غیره. اما باید تاکید کرد که طبقه کارگر تنها از طریق تعمیم تجربه روزمرهاش امکان دستیابی به تئوری مارکسیستی را ندارد. یعنی اعتراض اتوماتیک طبقه کارگر بطور خودبخودی به این تئوری نمیرسد.
– یک مسئله از دو نگاه
اسماعیل بخشی: ممکن است من نتوانم کاملترین پاسخ را در رابطه با این موضوع بدهم. واجب میدانم که متخصصین این مسائل هم روی این مسائل کار کنند. در طبقه کارگر اعتراض نسبت به شرایط موجود اول درون خانواده آغاز میشود. جوششی که درون انسان به وجود میآید درون خانواده به زبان اعتراض بدل میشود و بین اعضای خانواده بر سر شرایط موجود بحث و گفتگو میشود. سپس جوشش بزرگتری در درون کارگر که نان آور خانواده است به وجود میآید. فرق ندارد این نان آور مرد باشد یا زن. این رنجها و نابرابری در محیط زیست و محیط کار کارگر هم باعث میشود اعتراض بدل به یک امر روزمره در میان کارگران بشود. در نتیجه کارگر مجبور میشود این اعتراض را از درون خانواده به بیرون و در میدان جامعه به صورت علنی فریاد بزند. در این پروسه خانواده نقش مهمی را در عملکرد کارگر میتواند بازی کند. زیرا نهایتاً این خانوادههای کارگران هم هستند که معترض اند و در طبقهای هستند که هیچ چیز ندارد.
میثم آل مهدی: رابطه طبقه کارگر با طبقه سرمایهدار یک ارتباط اقتصادی-اجتماعی است. ورود آگاهی طبقاتی در خانواده میتواند این ارتباط اقتصادی-اجتماعی را تغییر دهد و خانواده کارگر را به خودکفایی برساند. خانوادهها میتوانند نزدیک هم بشوند و معنای حقیقی مبارزه را بفهمند. مثلاً زنانی که خیاطی بلد هستند به بقیه زنان آموزش بدهند و کم کم میشود از طریق این ارتباط میان خانوادهها آگاهی طبقاتی را هم بالا برد. ما امروز در گروه ملی میبینیم که زنان نقش کمرنگی در اعتراضات و اعتصابات کارگری دارند. دلیل این مشکل عدم وجود امنیت است. و یا شاید هنوز زنان به آگاهی کافی نرسیدند. من میگویم زنی که ادعای برابریطلبی میکند، نباید خودش را از مردان جدا کند و باید این مبارزه را با هم ادامه دهند. ما باید روی سطح آگاهی زنان بسیار کار کنیم . زیرا اگر زنان وارد اعتراض بر سر مطالبات کارگران بشوند، میتوان خانواده ها را به کل وارد جریان مبارزه علنی و متشکل طبقه کارگر کرد. و با ورود اعضای خانواده میشود بدیلهای اقتصادی-اجتماعی را عملی کرد. امیدوارم تمام دوستانی که این مسائل برایشان مهم است روی این مسئله بیشتر فکر کنند و بیشتر بنویسند.