رویدادهاى سیاسى هفته

رویدادهای سیاسی هفته

انتخابات میان دوره ای در آمریکا به پایان رسید. شکاف در بالا میان احزاب اصلی و پدیده ترامپ، فرصتی بود که جامعه آمریکا بار دیگر به صدا درآید.  اینبار اما جامعه نه سر در لاک خود فرو کرد و نه بی تفاوت از کنار آن گذشت. مردم در آمریکا بیدار شدند و سیاسی تر از همیشه عرض اندام کردند. حاصل این انتخابات هرچه که بود، شکست ترامپ بود. جراحی لکه ننگی بود بر پیشانی جامعه آمریکا که تاریخا می بایست دیر یا زود با عکس العمل پایین جامعه مواجه شود. معلوم شد که حاکمیت ارتجاع در غرب بر خلاف خاورمیانه و آفریقا و سایر نقاط پرت دنیا، کوتاه مدت است. جوامع غربی جایی است که شهروندانش حداکثر رفاه و آزادی های سیاسی در یک نظام بورژوایی را زندگی و تجربه کرده اند. بشریت در غرب مفت و مجانی صاحب حق نشده است. این جامعه صاحب سنت های قوی، تجربیات غنی و امکانات عظیم است. صفی که در انتخابات میان دوره ای اخیر یک تو دهنی محکم به ترامپ زد، بعضا بر شانه های این تاریخ و تجربیات غنی ایستاده است. بر شانه های یک جنبش رادیکال، ساختارشکنانه، تعرضی، برای دخالت و جدال بر سر قدرت سیاسی و برای کسب قدرت ایستاده است. این جنبش را نمی توان به مسالمت فرا خواند. نمیتوان به ”گروه فشار“ش تبدیل کرد. این جنبشی است که سالهاست شبح آن بر فراز اروپا در گشت و گذار بوده است. مردم در آمریکا و اروپا ناچار اند ورق را برگردانند. روند تخریب جاری توسط سرمایه داری و در راس آن احزاب و سنت های دست راستی در غرب را تنها با برافراشتن پرچم سوسیالیسم و کمونیسم کارگری میتوان لگام زد.

چه کسی صاحب ”مسله فلسطین“ است؟

مقاومت مردم فلسطین در نوار غزه علیه اجحافات دولت فاشیست اسراییل کماکان ادامه دارد. اما این مقاومت و این ایستادگی تنها علیه دولت دست راستی اسراییل نیست. کارزار مردم فلسطین علیه ناسیونالیسم گندیده عربی و ارتجاع دول عرب نیز هست. دولی که سالهاست از مصایب مردم فلسطین نان خورده اند. امروز مردم فلسطین، همه جا فشار این دول فاسد عربی و مرتجع را بر سینه خود احساس می کنند. این مردم خوب فهمیده اند که تنها راه ابراز حیات و نشو نما در مبارزه علیه وضع موجود، دست رد به سینه ناسیونالیسم عرب است. فهمیده اند که معماری یک آزادی واقعی در پناه ناسیونالیسم فاسد عربی، توهم است. برای مقابله با فاشیسم دولت اسراییل، ناسیونالیسم و میهن پرستی جواب نیست. راه ستیز با تجاوز و تعرض، مذاکره و سازش در بالا نیست. درست در زمانی که ارتش جنایتکار اسراییل آلونک های مردم فلسطین را بر سرشان فرو میریزد، اینها هرکدام شان تحت نام ”حقوق ملت فلسطین“تمامی هستی و نیستی این مردم را وسیقه پیشبرد اهداف و رقابتها و تسویه حساب های مابین خود میسازند. امروز دیگر دنیای یک فلسطینی، دنیای باژگونه یک ناسیونالیست عرب نیست. مبارزه و مقاومت امروز مردم این خطه بر صلیب سیاه ناسیونالیسم عرب میخکوب نشده است. صاحبان واقعی ”مسله فلسطین“ آن مردمی اند که بر کل هستی واقعی و اجتماعی خود حساب باز کرده اند. صاحبان این ”مسله“، کماکان آنانند که ایستاده می میرند.

 
استادیوم و در هم شکستن آپارتاید جنسی!

خانم معصومه ابتکار اعلام کرد که ”وقتی به ورزشگاه آزادی میروم که بقیه هم بتوانند بروند.“

اینها که کماکان بعد از جنبش ”اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا“ هنوز دست بردار ”اصلاحات“ در حاکمیت نیستند، اینها که هنوز فکر میکنند که جمهوری اسلامی با حق زن و برابری زن و مرد منافاتی ندارد، و آقای روحانی و اصلاح طلبان و آن زمان آقای خاتمی میتوانند این حقوق را تامین کنند، اینها که فکر میکنند با گل و بته میتوان سر زنان را کلاه گذاشت، آنهم دقیقا در دورانی که به دوران بعد از خیزش های دیماه و روسری هوا کردن های وسیع زنان مشهور است، زیادی نادان اند. مطالبه ای که امروز میخواهد درب استادیوم ها را از جا برکند، از امثال خانم ابتکار و اصلاح طلبان عبور کرده است. خوب میدانند که این جنبش قابل مهار کردن در چهارچوب ”مسالمت آمیز“ نیست. امروز ایشان و جناح ایشان است که از قافله عقب مانده است. خواست لغو آپارتاید جنسی یک جنبش بلفعل و بلقوه مادی است. یک مطالبه مهم مردم ایران در مرکز ثقل سرنگونی جمهوری اسلامی است. این نسلی است که شورشی بودن دوره بلوغ خود را با پرت کردن حجاب و نرفتن زیر بار آپارتاید جنسی آغاز کرده است. این نسلی است که از فرصت بازی فوتبال تا تبدیل کردن عاشورا به کارناوال و پارتی، استفاده کرده است. این نسلی است که سران حکومت امثال خانم ابتکار بارها اقرار کرده اند که در مقابل مقاومتش در پروژه جداسازی جنسی میلیونها زن از مرد شکست خورده اند. لغو آپارتاید جنسی امر ما کمونیستها و مدافعین برابری زن و مرد است. نسل انسانهای آزادیخواه، مدرن، برابری طلب که معیار آزادیخواهیشان رفاه و شان و حرمت خود و همنوعان شان است. این خواستی است که در پی مبارزه برای آن پیروزی در زمینه های دیگر نیز قابل حصول است. تحقق خواست برابری زن و مرد باعث میشود که جنبش ما به تغییرات مهم و دگرگون کننده در موقعیت زن دست یابد و در ارتفاع بالاتری قرار بگیرد. باید جنبش ما، جنبش کمونیستی طبقه کارگر، علیه کل مظاهر ستم بر زن، قامت خود را نشان دهد. جنبشی که برابری زن  به معنی رهایی از تمام قید و بندهای عقبمانده و سنتی و رهایی از همه قوانینی است که زن را آدم حساب نمیکند. جنبشی که خواهان مذهب زدایی از جامعه است، و خواهان برابری زن و مرد است. قدرت جنبش برابری طلبی زنان در ایران در وجود رشد کمونیسمی است که برابری و رفاه و آزادی را نمایندگی میکند.