ناسیونالیزم کرد و مسأله زن

سیف خدایاری 

۸  مارس روز جهانی زن تاریخاً با جنبش کمونیستی و اعتراض زنان کارگر برای زندگی بهتر متولد شده است. دریکصد سالی که از این تاریخ می گذرد ،جنبش های دیگر که تحت تأثیر راد یکالیسم آزادیخواهی و برابری طلبی جنبش کمونیستی قرار گرفته اند به این تاریخ پیوسته و در تلاش بوده اند جنبش زنان را که در اساس بخشی از مبارزه طبقاتی است به شکل دلخواه خود تغییر دهند و مهر جنبش خود را بر آن بزنند.

صرفنظر از اینکه این جنبش ها چه اندازه در اهداف خود موفق بوده اند ،امروزه ۸ مارس به تمام  جریانات و گرایشات سیاسی از طرف زنان آزادیخواه و برابری طلب تحمیل شده است . اهمییت این روز بحدی است که ارتجاعی ترین جریانات سیاسی مانند جمهوری اسلامی هم از آن غافل نمانده و تحت تأثیر نیروی زنان مجبور شده است روزی را به نام زن  منتها شکل تحریف شده آن ــ روز تولد فاطمه دختر محمد و به نام روز مادرــ بپذیرد.خوشبختانه این کار جمهوری اسلامی با هوشیاری زنان کمونیست و آزادیخواه و فاصله گرفتن از ارتجاع اسلامی ،هیچگاه رسمیت نیافته و همچنان پرچم سرخ انقلابی بر تارک مبارزه زنان علیه بردگی در ۸ مارس ها می درخشد.
 ناسیونالیزم کرد هم البته از این قافله عقب نمانده و روز زن راعلیرغم تبیین ارتجاعی خود از مقوله انسان   ، در برنامه های سیاسی خود می گنجاند و می خواهد تصویر خود را از زن به جامعه نشان دهد.در ادبیات سیاسی ناسیونالیزم  کرد ،زن کرد به عنوان مادر شهیدان و فرزندان قهرمان ملت کرد باید مورد احترام باشد. از نظر آنها زنان علاوه بر بدنیا آوردن «فرزندان قهرمان  » ، در سالهای سخت مبارزه مسلحانه وظیفه مهمی در تهیه تدارکات  برای فرزندان قهرمان خود بر عهده داشته اند و مورد تقدیر هستند.این همان نگاه اسلامی ها به زنان است که از نظر آنها زن دستگاهی برای تولید مثل و وسیله ای برای فرونشاندن آتش شهوت مردان می باشد ــ  قرآن زنان را سکینه یعنی مُسکّن مردان می نامدــ با نگاهی به ادبیات سیاسی آنها این استفاده ابزاری از زن به وضوح بچشم ما آید.
        در دنیای واقعی آنها هم زن چیزی بیشتر از این بر عهده ندارد. در مبارزه مسلحانه دهه اول پس از انقلاب یکی از اصول تبلیغاتی حزب دمکرات  وناسیونالیزم کرد که ته مانده های آن هم در صفوف کومله پیدا می شد،علیه کومله و حزب کمونیست ایران بر این مبنا بود که کمونیستها به مادران و خواهران شما احترام نمی گذارند و آنها را به صفوف جنگ می برند و ناموس کرد را در معرض تعرض پاسداران قرار می دهند؛ غافل از اینکه پاسدارانی که عقده های جنسی تلنبار شده را به میدان جنگ با کمونیست ها آورده بودند ،عمدتاً از مزدوران کردزبان بودند . چون نگاه جنسی به زن تمام سلولهای مغز آنها را گرفته بود،همراهی زنان کمونیست در مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی با مردان  را نادیده می گرفتند و آن مبارزه را با تبلیغات ناموس پرستانه و هذیان گویی تخطئه می کردند.عملاً هم دیدیم که این مدافعان ناموس در برخورد با اسرا بویژه رفقای زن از هیچ پرنسیپ انسانی برخوردار نبودند و تجاوز به اسرا یکی از هدیه های ارزشمند جنگ برای آنها به حساب می آمد که نقل آن «قهرمانیها و شجاعت های فرزندان دمکرات»  را از زبان هوادرانشان بارها شنیده ایم.
        در واقع ناسیونالیسم کرد به عنوان بخش اصلی و مدافع بورژوازی کرد از اصول خود که تبیین ابزاری وجود انسانهاست عدول نمی کند.برای نظام سرمایه داری ارزش انسان در تولید  و انباشت سرمایه است و زنان که علاوه بر چرخاندن چرخهای سرمایه توسط دستان خود وظیفه بازتولید نیروی کار را با تولید مثل برعهده دارند ، باید از این لحاظ مورد توجه قرار گیرند و هر گونه ارزش نهادن به زنان از جانب نظام سرمایه داری در این راستاست.بویژه امروزه که تجارت سکس نقش بسیار عمده ای در رونق بازار جهانی سرمایه بر عهده دارد.
   گلاله شرفکندی یکی از اعضای اتحادیه زنان دمکرات کردستان در مصاحبه با رادیو ژیار دیدگاههای خود و در واقع دیدگاههای سیاسی حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد در مورد مسأله زن منعکس کرده و اظهارفضل می کند« بزرگترین سّد برای برابری خود زنان هستند ». اولین نکته ای که در این باره باید به خاطر داشت این است که برابری مانند آزادی ، دمکراسی و حقوق بشر مفاهیمی سوبژکتیواند که تنها در متن مناسبات تولیدی ــ اجتماعی انسانها می توان مورد تحلیل قرار داد و کاربست اجتماعی آن را در دنیای واقعی و ابژکتیو دید.برای نظام سرمایه داری و ناسیونالیزم کرد برابری مفهومی حقوقی است که با تغییرات جزیی در قانون و افزودن تبصره های متعدد و بدون دست بردن به مناسبات تولیدی آن را به افراد اعطا کرد، در مورد مسأله زن حداکثر تلاش آنها به برابری حقوقی و نه الزاماً عینی زنان با مردانی منجر می شود که خود آنها هم اسیر مناسبات غیر انسانی دنیای سرمایه داری و نظام طبقاتی اند.برابری زن و مرد در جامعه طبقاتی در بهترین حالت برابری در تداوم ستم طبقاتی است که برای جنبش کمونیستی هیچگاه هدف مبارزه نبوده است.  این« بانوی فرهیخته» که دارای مقام استادی در دانشگاههای ایران بوده و در چند سال اخیر ایران را ترک کرده است، لابد با وضعییت زنان در ایران آشناست  و می داند که اظهاراتش واقعییت را منعکس نمی کند . بزرگترین سد در مقابل زنان نه خود آنها هستند و نه الزاماً مردان .بزرگترین سد مناسبات و روابط غیر انسانی نظام سرمایه داری است که انسان را به یک کالا تبدیل کرده است که ارزش آن در تولید و داد وستد است. اما وارونه کردن واقعییت ها برای گلاله شرفکندی ناشی از انتخاب سیاسی سازمان متبوعش برای تصویر سازی مطلوب خود از جنبش زنان در ایران می باشد.  به بخشهایی از این مصاحبه توجه کنید و وارونگی واقعییت ها را از زبان ایشان ببینید.
 در جواب مصاحبه گر با خانم شرفکندی در مورد تناقض رفتار جمهوری اسلامی با زنان، با اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید«  دولت ایران صراحتاً اعلام کرده است که مبنای