قصه ورمان رئالیستی ( نگاهی گذرابه اَثاربزرگ علوی ،صادق چوبک ،جلال ال احمد ، احمد محمود ، محموددولت اَبادی ، علی اشرف درویشان ، صمدبهرنگی )

بهروز شادیمقدم

ادبیات عرصه ای وسیع ازفرهنگ بشری راشامل میشودومنظورمادراینجاازادبیات رمان وقصه است .

هرمحصول ادبی شناسنامۀ طبقه ای ویک عرصۀ طبقاتی محسوب میشود وبدین معناازسیاست جدانیست . درسیاست و مقولات دیگرمیشود رای قطعی دادواحکام صادرکرد،امادرموردادبیات وشعراونویسندگان مطرح درهرجامعه ای این به راحتی ممکن نیست ومشکل این جاست که ادبیات گاهی بااحکام نمیخواند و فراترازاین مسئله هم میتواندبرود  .( منظورم از حکم هاست  ) وظرافت وپیچیدگی این مقوله درهمین است .
ادبیات درجوامع سرمایه داری و حتی قبل از اَن اَثاری به جهان عرصه کرده است . ادبیات سوسیالیستی فقط نمونۀ شوروی بعداز انقلاب راداریم . و ادبیات کارگری هنوز یک عرصۀ جانیفتاده است .
بالزاک ازبنیانگذاران رئالیسم باکمدی انسانیش و با تعلق طبقاتیش به اشرافیت و گرایش سیاسیش به سلطنت و ارتجاع توانست با اَثار بی نظیرش افشاگر اشرافیت و ارتجاع طبقۀ خود شودو در ادبیات یک دوره از تاریخ تاثیربجایی گذارد .
درعوض اَثاررئالیسم سوسیالیستی چون یدیده ای سفارشی و قرار دادی بودنتوانست تاثیرات ماندگار و تعین کننده ای درعرصۀ ادبیات جهان بوجود بیاورد . 
یکی ازعلل اصلی موفقیت سبک رئالیسم اتکایش به زمینۀ اجتماعی وواقعی ای بود که خلق اَثاررئالیستی راممکن میکرد .
برعکس رئالیسم سوسیالیستی و اَثارش متکی به چنان زمینۀ اجتماعی محکمی نبود .
قصه ورمان نویسی ایران هنوز نسبت به سابقه قصه ورمان نویسی دنیاوبه خصوص غرب ، جدیدوجوان است .
خوانندۀاین یادداشت به خاطرداشته باشد که قصدم ازاشاره به اَثاراین چندنویسنده ( بزرگ علوی ، صادق چوبک ، جلال ال احمد ، احمد محمود ، محموددولت اَبادی ، علی اشرف درویشان ، صمدبهرنگی )برجسته کردن رئالیسم درعرصۀ داستان نویسی جدیدایران درمیان خیل عظیم نویسندگان دیگراست و اهمیت مکتب وسبک رئالیسم درادبیات به عنوان سبکی هنوزمعتبرواهمیتش برای سودبردن و شناخت جامعه ای که بایدتحولی راازسربگذراند ، ضروریست .
نویسندگان مورداشاره شاخص های عرصۀ رئالیسم درایران هستند. درکناراَنهادیگر نویسندگانی چون محمدعلی جمال زاده ، صادق هدایت ، سیمین دانشور ، علی محمدافغانی، غلامحسین ساعدی ، بهرام صادقی ، منصوریاقوتی که دراَثارشان بااین سبک قصه ورمان هم سروکارداشته و نوشته اند،نیزبایدیادکرد .
این نوشته نقددیدگاههای سیاسی ونظری نویسندگان مزبور  رامدنظرنداردونمیتواندبه رگه های فکری ونظریه های انحرافی دراَثاراشاره شدۀ اَنان توجه داشته باشد . این یادداشت کلیتی ازادبیات رئالیستی رادرنظرداردوتحلیل همه جانبۀ رئالیسم درقصه ورمان ایران نوشتۀ دیگری رامیطلبد .

 
بزرگ علوی
بزرگ علوی سالهای طولانی اززندگیش درتبیعد گذراند . ابتدا باحزب توده بود و بعددلزده ازاَن حزب جدا شد .ازبنیانگذاران ادبیات جدیددرعرصۀ قصه ورمان و" چشمهایش " رابایداولین اثررئالیستی جدی درایران دانست .
چشمهایش اثری سیاسی و اجتماعی بادرونمایه ای عاطفی وعشقی زندگی مبارزی چپ و زنی ازطبقۀ اشراف راکه بوسیلۀ شخصیت اصلی داستان ( استادماکان ) به ماجرای قصه کشیده میشود ، بیان میکند . ماجرای قصه با طرح ومعمایی رازاَلود و پرکشش خواننده را تا به اَخر باخود میرد . زبان رمان جذاب و این اثر نمونۀ یک رمان واقعی در سالهای قبل از کودتای ۳۲میباشد .

 
صادق چوبک
صادق چوبک در اوان جوانی احتمالا" همچون خیل نویسندگان اَن دوره با حزب توده بوده ، در سالهای بعدباسیاست کاری نداشت . قبل از قیام بازنش به امریکا رفت و همانجادرگذشت وبنا به وصیت خودش جنازه اش سوزانده شد . چوبک را باید نویسندۀ اعماق جامعۀ ایران دانست . هیچکس چون او زندگی مردم طبقات پائین وتحتانی ترین قشرهای محروم وتوسری خور جامعه را بابیانی ساده وبدون شعار به تصویرنکشیده است .
صادق چوبک نسبت به دیگرنویسندگان کمترشناخته شده و درواقع هنوز شناخته نشده است . اورا باید قصه نویس نامیدتارمان نویس .
چوبک رامیتوان تواناترین نویسندۀ ادبیات جدید ایران دانست . به اعتبار اکثرداستان های کوتاهش . قصه هایی باارائۀتصاویرو صحنه های خشن و بیرحمانه از زندگی اَدمها وحتی زندگی حیوانات درجامعه ای هولناک و نابسامان که بمانشان میدهد .
چوبک ضمن نشان دادن واقعیات نسبت به نویسندگان قبل وبعدازخودهم یک برتری داردو اَن اینکه به عامل ذهنی و درونی قهرمانان خودنیزپرداخته و تاثیرات مخرب جامعۀ طبقاتی و زندگی دراعماق و پیامدهای اَنرابرانسانهاازنظرروحی وروانی به خواننده منتقل میکند .
رمان تنگسیراوبابیانی واقعی ونثری زیبابه زندگی بخشی ازمردم ایران که ازحمایت قانون هم برخودارنیستند ، پرداخته است .

 
جلال ال احمد
جلال ال احمدنویسنده و شخصیتی نااَرام ، شجاع و معترض ابتداباحزب توده بودودرانشعاب سال ۲۶ جداشد .مدتی باجریان سوم و خلیل ملکی بودودرسالهای اَخرزندگیش به اسلام گروید .
ال احمد موثرترین وبااتوریته ترین نویسنده و روشنفکر نیمۀ دوم دهۀ ۳۰ و دهۀ ۴۰ درمحافل روشنفکری ایران بود و اگردیدگاه و مواضع ارتجاعی ومذهبی نداشت میتوانست نقش موثری درجنبش روشنفکری اَن سالهاداشته باشد . چنانچه داشتن دیدگاه مذهبی و نقطه نظراتش درمورداسلام ومذهب باعث است