انقلاب سرخ کارگران ضامن رهایی بشر است و نه گفته های پادوهایی همچون حسن روحانی!

انقلاب سرخ کارگران ضامن رهایی بشر است و نه گفته های پادوهایی همچون حسن روحانی!

کارگران و زحمتکشان حسن روحانی در هیت دولت ترمیم و به روز شده خود و به مناسبت ۱۳ آبان، التیماتوم طبقه ی سرمایه دار را بطور کلی و به روشنی به شما اعلام نمود. حسن روحانی به عنوان نماینده ی اجرایی و دولتی سرمایه‌داران استثمار گر به شما اعلام کرد که شما باید کمر بندها را محکم‌تر به بندید، برای ماه ها و سال ها ی آینده، زیرا که طبقه ی سرمایه دار ایران و شرکای خارجی آنها به سود بیشتر نیازمند هستند. او خود را به عنوان نمایندگان استثمارگران زالو صفت مجبور می بیند که هر کاری که برای منافع طبقه ای که او را رییس جمهور کرده اند، انجام دهد، اگر چه این کار مرگ میلیونی شما و کودکان باشد.

این، دیگر شما هستید که تعیین می کنید که این ذلت را می پذیرید، سکوت می کنید، مبارزات تا کنونی که بی حاصلی آنها نمایان است را، ادامه می دهید و یا بر علیه او و سرمایه داران متحدانه و متحزبانه و مسلحانه برای به پیروزی رساندن انقلاب سرخ بر می خیزید.

رفقای کارگر در ایران بطور کلی و بویژه کارگران آگاه و کمونیست، به باورمن، پذیرش خواری و ذلت و یا بر خاستن و با مشت محکم بر دهان یاوه گویان کوبیدن و به معنی دیگر زندگی در ذلت و خواری و مرگ نهایی اجتناب ناپذیر و یا برخاستن و انقلاب سرخ- انقلاب قهری کمونیستی را به پیروزی رساندن و رها شدن هر دو ممکن و به خود شما ربط پیدا می کنند و نه به دشمنان شما یعنی طبقه ی سرمایه دار چه داخلی و چه خارجی – چه امپریالیستی و چه ارتجاعی داخلی- و دولت های سرمایه داری همچون جمهوری اسلامی ایران و رییس آن حسن روحانی. آنها در پی کشیدن رمق شما تا آخرین حد ممکن هستند، زیرا که زنده ماندن و گنده شدن آنها از نظر سرمایه شان به استثمار بیشتر شما مربوط است و دولت هم در جامعه سرمایه داری معاصر و مدرن برای این بوده و هست و خواهد بود که دستمزد شما را در حد مورد دلخواه سرمایه داران نگه دارد و نه چیز دیگر. هیچ گله ای نمی شود از آنها داشت، زیرا دولت در جامعه طبقاتی دستگاه سرکوب اقتصادی و سیاسی واجتماعی طبقاتی طبقه‌ی حاکمه است. اصولاً دولت از بدو پیدایش همین بوده و تا دولت باشد، این خواهد بود و نه چیز دیگری.

برشماست و باید توهمات را کنار گذارید و واقعیات را به رسمیت شناسید تا به توانید آن را تغییر مناسب دهید. واقعیت جامعه طبقاتی استثمار طبقه ی کارگر بوسیله طبقه ی سرمایه دار تا آخرین حد و حتی مرگ کارگر و دیکتاتوری طبقاتی بودن دولت است. چه بالای آن شاه باشد و چه روحانی و یا کس دیگری فرقی نمی کند. مثلا نگاه کنید، رییس جمهوران ترکیه، روسیه، و ایالات متحده ی آمریکا، آلمان و فرانسه و… کسانی اند که لباس مدرن بر تن کرده و کراوات بسته اند، اما اگر، کمی دقت کنید، در آنجا ها نیز، همین طور است.

البته، دولت شما- دیکتاتوری پرولتاریا- هم همین است. دولت شما، کارگران و زحمتکشان متشکل در شوراهای شان و مسلح بر علیه سرمایه داران می باسد، کلماتی مانند دموکراسی، دولت مردم، دولت آزاد، دموکراسی نوین، دولت خلقی، دولت همه باهم، دولت دمکرات و پارلمانتاریست، سازشگر بین طبقات و شعارهایی مانند آزادی، برابری و حکومت کارگری، آزادی های سیاسی بدون قید وشرط، احزاب و سازمانهای همه طبقات و مدافع منافع مردم- ملت – بودن، همه پوچ هستند و فقط برای فریب شما کشف واختراع شده و می شوند.

اما، فرقی که هست این هست که این فقط کارگران آگاه و آموزگاران آنها هستند که دولت را آن طور که هست می نامند و نه طبقات استثمارگر و مدافع مالکیت خصوصی عده ای به نام سرمایه و خاصه بر ابزار تولید که با خود همه چیز را می آورد، دولت سرکوبگر را لازم می کند، زندان و زندان بان و شکنجه و اعدام و تیرباران مخالفین و مخصوصا شما را واجب و ضروری می کند،

ولی اولا دولت کارگران برای اولین بار در تاریخ جوامع طبقاتی دولت اکثریت جامعه بشری و طبقه ی تولید کننده و نه انگل جامعه است و دوما اینکه، دولت کارگران نه نماینده مالکان بر ابزار تولید- مالکیت خصوصی-، گسترش و تعمیق دادن بدان و رنگ و لعاب زدن بر آن، بلکه محو کننده مالکیت خصوصی و برقراری مالکیت اشتراکی- جمعی- کمونیستی- که طبقات را بطور کلی محو می کند و تضاد بین طبقات و مبارزه طبقاتی را نیز، پس دولت را هم به زوال می کشاند یعنی دیکتاتوری پرولتاریا، برای اولین در تاریبخ جوامع بشری، دولتی است که خودش و با اعمالش مرگ خوداش را تضمین می کند.

انقلاب سرخ ما، ضامن آزادی و رهایی ماست! ستادمان – حزب مان – حزب مخفی و غیر علنی – حزب مسلحانه کمونیستی – حزب کارگران آگاه را موجودیت دهیم و انقلاب را به پیروزی رسانیم! دولت سرمایه داران را درهم شکنیم و دولت کارگران مسلح و مجتمع در شوراهایشان را جانشین آن نمائیم. راه مان برای رهایی این است، رفقای عزیزم! هر روز که می گذرد، امکان پیروزی چنین انقلابی کمتر شده و مرگ نسل انسان و حتی همه موجودات زنده بیشترمی شود، زیرا نظام موجود – جامعه ی سرمایه داری – به حکم تاریخ یعنی به حکم دیالکتیک ماتریالیستی، تنها شیوه ی علمی و درست نگرش به جهان و جامعه بشری، نابود شدنی است و مرگ آن حتمی!