فعالین کارگری، زنان، معلمان، دانشجویان و مصافها

اسد نودینیان

Nodinyan.asad@yahoo.se

رژیم اسلامی در چند سال اخیر فشار بر فعالین اصلی جنبشهای اجتماعی را بشدت بالا برده و وسعت داده است. آنها را دستگیر میکند، در خیابان و سر کار و خانه آدم ربایی میکند،   شلاق میزند، با زندانی کردن و احضار مرتب به مراکز نظامی و شهربانی زندگی برای آنها باقی نگذاشته است. اگر رژیم در سالهای ۶۰ فقط با اعدام گسترده و شکنجه  به مقابله با هر گونه اعتراض و تشکلی بر میخواست، امروز همراه با سرکوبگریش اشکال بالا از فشار بر فعالین اصلی حرکتهای اعتراضی و تشکلهای توده ای را گسترده تر و اضافه کرده است. دلایل اتخاذ این روش، در موقعیتی است که جنبشهای اعتراضی مردم در آن قرار  دارند.

منصور اسانلو، ابراهیم مددی، علی اکبر پیرهادی و غلام رضا غلام محسین  از رهبران سندیکای شرکت واحد به دلایل گوناگون از طرف رژیم دستگیر و زندانی شده اند.

فرزاد کمانگر معلمی که همانگونه خود در نامه اش از زندان نوشته است به جرم تلاشش برای آگاه کردن کودکان محرومان جامعه با اتهام ارتباط با نیروهای اپوزسیون زیر حکم اعدام قرار دارد و با وجود تلاشهای گسترده ای که برای آزادی وی صورت گرفته است هفته قبل بدون اطلاع به خانواده و وکیل مدافعش به زندان رجایی شهر انتقال داده اند تا حکم اعدام وی را به اجرا در آورند.

شیوا خیرآبادی و سوسن رازانی از فعالین برگزاری مراسم اول مه در سنندج  به جرم شرکت در مراسم روز کارگر به سه سال زندان و شلاق محکوم و حکم ۷۰ و ۱۵ ضربه شلاق در مورد آنها در روز ۳۰ بهمن ماه اجرا گردید. حکم نود و یک روز زندان تعزیزی و ۴۰ ضربه شلاق به دو تن دیگر از فعالین کارگری سنندج به نامهای غالب حسینی و عبدالله خانی را به آنها ابلاغ کرده اند.

به دنبال دادگاهی ۷ تن از رهبران کارگران نیشکر هفت تپه، دستگیری رحیم بسحاق،  علی نجاتی و دستگیری رضا رخشان از رهبران سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه  در هفته گذشته ادامه تعرضی است که رژیم برای انحلال سندیکای کارگران در پیش گرفته است. همچنین رژیم به منزل چهارتن دیگر از رهبران این کارگران علی نجاتی، جلیل احمدی، نجات دهلی و فریدون نیکوفر حمله کرده است.

محسن حکیمی و افشین شمس و بیژن امیری بجرم شرکت در اعتراضات کارگری بیش از دوماه زندان و شکنجه از زندان آزاد شدند. طه آزادی از اعضا رهبری اتحادیه آزاد کارگران به اتهام " اقدام علیه امنیت ملی" دستگیر و زندانی شده است.

تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاهای مختلف در تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و سنندج بطور مستمر و سازمانیافته دستگیر و زتدانی میشوند. سرکوب سازمانیافته از ۳۰ تیر سال ۸۶ بخشی از برنامه رژیم جنایتکار اسلامی در مقابل اعتراضات کوبنده دانشجویان است. 

این احکام را رژیم  علیرغم گسترده ترین کمپین های حمایتی در خارج و ابتکارات اعتراضی در داخل برای آزادی این فعالین و رهبران اعتراضی و درست در شرایطی که هر روزه شاهد گسترش بیشتر این اعتراضات در بخشهای مختلف کارگری  دانشجویی و معلمان  هستیم انجام می دهد. در مقایسه با کمپین هایی که در دوره اول دستگیری اسانلو و محمود صالحی برای آزادی انها صورت گرفت، اینبار رژیم سماجت بیشتری را در مقابل این اعتراضات برای آزادی  دستگیرشدگان از خود نشان می دهد. چند عامل اصلی دلایل  اتخاذ روشهای بغایت سرکوبگرانه رژیم  را توضیح می دهند.

۱- تنفر عمومی مردم از رژیم هیچگاه تا این حد سرراست و مستقیم کل این رژیم را در بر نگرفته است. نگاهی به بازار مضحکه انتخاباتی رژیم ومباحثی که خود اینها از توصیف موقعیت خود و عبور مردم و نا امیدیشان از انتخاب هر یک از این جناحها بخوبی عمق این تنفر و عبور مردم از آنها را نشان می دهد. امروز دیگر همانگونه که رسانه های خودشان نیز اذعان می کنند سید خندان آن آلترناتیویی نیست که بتواند مردم را در این بازار "انتخاباتی" با  "اصلاح طلبی" شان به بازی بگیرد. گسترش اعتراضات مردم، اعتراض اخیر معلمان  علیرغم وعدهای احمدی نژداد و دولت و  علیرغم سازشکاری کانون صنفی معلمان در ابعاد وسیع و در چندین شهر، اعتراضات کارگری و دانشجویی با وجود  ابعاد وسیع دستگیریها و محاکمه و شلاق زدنها  ادامه دارند. تلاش برای تشکل یابی و سمت و سو دادن به این اعتراضات در میان رهبران بخشهای مختلف در عرصه زنان، جنبش کارگری و اعتراضات گسترده و وسیعی که هر روز شاهد آن هستیم، اعتصاب و اعتراضات وسیع پرستاران و معلمان و ایجاد شبکه ها و تشکلهای اعتراض و اعتصاب راما شاهد هستیم.                

۲ – ترس از بحران اقتصادی که کل نظام سرمایه و ارگانهای بزرگ آن را به لرزه در آورده است. شورش چند روزه در یونان، فرانسه، اعتراضات جوانان حاشیه نیشن محله مالمو در سوِید و آمار و ارقامی که از بیکاری و خانه خرابی میلیونی مردم محروم و کارگران در تمامی دنیا در اثر این بحران هر روزه از رسانه های بزرگ دنیا پخش می گردد، نمی تواند جمهوری اسلامی را که همواره با اقتصادی بحران زا زیسته است  با کسر بودجه ۴۰ هزار میلیارد تومانی و کاهش بهای نفت از آن مبرا دارد. ترس از شورش گرسنگان و به تنگ آمدگان از فقر و بیکاری یکی از فاکتورهای اساسی در اتخاذ این تقابل ها است

                                                    

۳ –   بالاخر علارغم این تنفر شدید و اعتراضات روزمره عدم وجود یک حزب کمونیستی کارگری که بتوان  به این اعتراضات و مبارزات مردم سمت و سوی داده و آن را متشکل و هدایت کند. این کمبود دست سرکوبگری رژیم را باز گذاشته است. 

سماجت و تلاش رژیم برای دستگیری و پاپوش دوزیهای"قانونی" آن برای مقابله با این اعتراضات و دادن شکل و شمای قانونی به چنین دستگیریهایی نه از موقعیت برتر رژیم

به نسبت دوره های گذشته آن و نه نتیجه عقب نشینی جنبش کارگری و توده ای است. در این دوره ما شاهد تلاش آگاهانه تری در تشکل یابی این اعتراضات، رابطه رهبران این اعتراضات در بخشهای مختلف، تلاشهای حمایتی از این اعتراضات و جلب توجه افکار و نهادهای مدافع حقوق انسانی و کارگری در سط