حربه جدید نظام دیکتاتوری ایران در عرصه دانشگاه

احمد گوهری برحقی

          «اطلبوالعلم من المهد الی اللحد» ، دانش بیاموزید از تولد تا مرگ. این جمله معروف «محمد، پیامبر مسلمانان » در اهمیت کسب علم است. از آنجاییکه همه چیز حتی اسلام درنظام دیکتاتوری اسلامی مخدوش و درعین حال برپایه منافع تغییر میابد اینبار نیز «دانشگاه» دستخوش تغییرات، بدستور«سیدعلی دیکتاتور» قرار گرفته است،آنهم نه در نام و مقام که درذات.

          دانشگاه یا قبرستان(بخوانید قبرگاه)، محل کسب دانش یا محل احضار «روح»، محل بروز استعدادهای ذهنی یا محل خروج استعدادهای« اشکی»، محلی درجهت پیشرفت کشور درهمگامی باعلم روز یا مکانی در جهت پایگذاری پسرفت کشور در همگامی با «تحجر اسلامی»، کدامیک هدف این قوم بدتر ازمغول میباشد؟
          آدمی میپندارد «دنیای وارونه وارونه» در ایران به واقعیت پیوسته است؛ در دانشگاه نماز میخوانند و استخوان مرده دفن میکنند، درمصلی با آنهمه هزینه های سرسام آور نمایش جنگ میدهند، دانشجویان را به زندان و بند میکشند، کارگران را از کارخانه ها به خیابانها راهی میکنند، کودکان را در مدرسه آموزش پرتاب لنگه کفش میدهند، معلمان وسیاست مداران را در میان معتادان زندانی میکنند ، دزدان را برریاست کل بازرسی ها( همچون ناطق نوری ) قرار میدهند، غیرنظامیان را برفرماندهی های نظامی (همچون فیروزآبادی) می گمارند، افراد غیر ورزشی را بر ریاست فدراسیونها می گمارند و هزاران مثال دیگر.
          یکباردیگر هدف آنها مرکزآغاز همه دگرگونیها واعتراضات در چند دهه اخیر یعنی «دانشگاه ودانشجو» میباشد. دستگیریهای متعدد و فجایع در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ ، دستگیریهای پراکنده اعضای دفترتحکیم وحدت ، اخراج برخی اساتید و بازنشستگی پیش ازموعد برخی دیگر،اخراج یهودیان از دانشگاهها و حال دفن یکسری استخوان (با احترام به همه مردگان و خانواده گرامیشان) که معلوم نیست مربوط به کدام مرحوم یا مرحومه میباشد ، از کدام منطقه میاید و علت مرگ چه بوده است(خود بنده چون در پزشکی قانونی مرکز چندسالی کارنموده ام خوب بیاد دارم که یکسری استخوان را در هر تابوت بایک پلاک جدید به نام یک شهید ،آنهم هر از چندگاهی به میدان می آوردند)  آنهم در صحن دانشگاه خودحاکی از پلیدی افکار رهبران و نوکران این نظام ضدبشری میباشد.
           حتما" قدم بعدی، برداشتن صندلی و نیمکت از دانشگاهها ، نشاندن دانشجویان برروی موکت و انتقال فیضیه ها به دانشگاهها میباشد و لباسهای فارغ التحصیلی را هم به «عبا و عمامه» تبدیل میکنند؛ یا اینکه همین روزها با توجه به کثرت مردگان و تکمیل ظرفیت بهشت زهرا ! یک غسالخانه ( مرده شورخانه )اتوماتیک مثل آنچه در اصفهان بطور آزمایشی طراحی کرده اند ،برسردر هر دانشگاهی تعبیه گردد تا چنانچه دانشجویی به « درجه عادی مرگ! » یا سکته همچون مرحوم «اکبر محمدی»، یا کوبیدن سر دانشجویی به یک باتوم، هدیه به «فاطمه زهرا» ،به آن دنیا فرستاده شوند ، تا بدون صرف وقت و هزینه درهمانجا  شسته ودر کنار شهدای جنگ دفن گردیده و از فیوض این عزیزان بهره مند شوند و هم اینکه «نه تنها از تولد تا مرگ حتی پس از مرگ هم در تحصیل دانش بشتابند» تا در صورت شاگرد ممتازی، ازحوریها و کاخهای بیشتری، بهره مند گردند!!
         اما آنچه هویداست ، همانا عدم توانایی کنترل نیروهای مردمی توسط نظام خونخوار اسلامی و وحشت نظام از لایه های مختلف جامعه میباشد و در نتیجه افزایش خفقان و فشار و کنترل به هر شیوه و طریقی است. آیا این نظام موفق میشود؟؟ یادمان نرود، « ایرانی میمیرد ،خواری نمیپذیرد».