جایزه نوبل برای نادیا مراد و ورود ژیلا مساعد به آکادمی نوبل ادبیات!

جایزه نوبل برای نادیا مراد و ورود ژیلا مساعد به آکادمی نوبل ادبیات!

 

انتخاب دو زن از خاورمیانه برای نجات نوبل !

هفته گذشته جایزه صلح نویل که هر ساله در اسلو پاییخت نروژ اعلام میشود به دونفر که هر کدام از طریقی علیه خشونت جنسی برزنان  فعالیت میکنند داده شد. دکتر  دنیس موکوگی از کنگو  به زنانی که قربانیان خشونت جنسی کمک میکند و قبلا جوایزی برای این کار خود دریافت کرده است. نفر بعدی نادیا مراد زنی که قربانی خشونت جنسی داعش شد و بعد از آزاد شدن از چنگال آنها پرده از روی جنایاتی که برعلیه زنان و کودکان ایزدی اعمال شده بود، برداشت و به فعالیتی افشاگرانه در این رابطه دست زد و به یک چهره ی بین الملی تبدیل شد. نادیا و دنیس هر دو چهره ی محبوب مبارزه با یکی از فجایع نظام سرمایه داری را برعلیه زنان هستند. نادیا مراد خود بارها گفته است که آرزو میکند به جای این همه جوایز خانواده اش را از دست نمیداد و شاهد آن همه جنایت نمیشد.

تجاوز و بردگی جنسی زنان در جنگها  در همه ی ادوار تاریخ بعنوان یک حربه موثر مورد استفاده قرار گرفته است.  اما بردگی جنسی برای اولین بار بعد از جنگ در بالکان در دهه ی ۹۰ میلادی و شهادتنامه ی  تعداد زیادی از زنان بعنوان جرم برسمیت شناخته شد. برطبق آمار سازمان ملل در این جنگ ۲۰ تا ۵۰ هزار زن مورد تجاوز قرار گرفتند. ۲۰ سال بعد تنها چند نفر  بعنوان مجرم در دادگاه محاکمه شدند. در جنگ جهانی دوم ۲۰۰ هزار زن ژاپنی از خانه هایشان ربوده شدند تا به سربازان خدمات جنسی ارائه دهند:

”comfort women”  اسمی بودی  که برای این زنان انتخاب شده بود.

 در لیست اهدای جایزه صلح کمیته نوبل کسانی مثل اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا ، جیمی کارتر ، ویلیام دکلارک رئیس جمهوری آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی ، اونگ سان سوچی برمه ، اسحاق رابین و شیمون پرز از اسرائیل و….  که تاریخ سیاسی شان بر همگی روشن است قرار دارند. اینان کسانی هستند که در برقراری نظم وارونه سرمایه و نظم پرستم جهانی کنونی   دست داشته اند.  افتخار دریافت این جایزه به شیرین عبادی در سال ۲۰۰۳ تعلق گرفت که خواهان آشتی حقوق بشر با قوانین اسلام است.

 عکس العمل اوباما بعد از شنیدن انتخابش تا مدتها در مدیا تکرار میشد وقتی که گفت چرا من ؟ اما  انتخاب امسال را باید در سایه اتفاقات  معینی که در سال ۲۰۱۷ و ادامه ا ش در سال ۲۰۱۸ دید و مورد توجه قرار داد.

 جنبش     metoo    (می تو)      سال گذشته در همین روز ها شروع شد. جنبشی که ظاهرا قرار بود یک بار برای همیشه تجاوز جنسی را در زندگی  زنان به چلنج بکشد و پایان دهد. یک سال بعد از شروع این جنبش با نگاهی کوتاه میتوان دید که هنوز میلیون ها میلیون زن و دختر در کشورهای مختلف روزانه مورد آزار جنسی قرار میگیرند، دختران کودک هنوز بنام ازدواج به آن تجاوز میشود و هزار هزار زنان کارگر در محلهای کار مورد اذیت و آزار همکارانشان قرار میگیرند و دختران جوان در هند بعد از تجاوز به دار آویخته میشوند . در کشورهای جنگ زده ی آفریقا و آمریکای جنوبی میلیشیای مسلح قربانیانش را برای سرکوب مخالفین از زنان و ربودن آنها انتخاب میکند. جنبش metoo    (می تو)      علیرغم سرو صدای زیادهرگز به اساس مرد سالاری جامعه دست نبرد و کلیت این نظام سراپا ضد زن را نشانه نگرفت. جنبشی برای زنان  و برعلیه مردان بود.   این جنبش نه برای تغییر در موقعیت زنان بلکه بر مبنای تجدید همان تئوری فمنیست های راست بنا شد که مردان عاملین اصلی خشونت هستند و باید به سزای اعمال خود برساند. این جنبش از همان لحظه اول تولد خود محکوم به مرگ شد.  زیرا که هرگز بنیاد ستم کشی زن و جامعه سرمایه داری را نشانه نگرفت و در همان شروع خود عقیم ماند.

 در سایه روشن های جنبش metoo    (می تو)      میباشد که نادیا و دنیس شهامتشان وارد محاسبات کمیته صلح نوبل میشود و انتخاب میشوند. نادیا مراد میتواند با چهره ی دیگری از دنیای دیگری  این جنبش را از مرگ حتمی و فراموشی نجات دهد. اما  این  فقط یک زاویه ی مسئله است. مشکل دیگر این است که کلیت انستیو نوبل در بحران قرار دارد. نوبل که با آرزو های آلفرد نوبل قرار بود به منبعی برای ادامه تحقیقات و دستاورهای علمی و پیشرفت بشر تبدیل شود اکنون به موسسه ای فئودالی – بورژوائی تبدیل شده که در دست برگزیدگان جامعه و بالائی ها قرار دارد. افراد کمیته صلح نوبل را پارلمان نروژ و آکادمی سوئد را پادشاه سوئد انتخاب میکنند. صندلی های نوبل مادالعمر است و هیچکس نمیتواند افراد این کمیته ها را اخراج کند.

دم خروسی  دمکراسی از همین جا بیرون میزند. از خواص دمکراسی بورژوائی که بگذریم همزمان آکادمی جایزه ادبی سوئد که در بحبوحبه ی  جنبش metoo    (می تو)      بدلیل افشای یکی از چهره های فرهنگی نزدیک به  آکادمی برای تجاوز جنسی و سواستفاده از موقعیت خود از زنان جوان وارد بحران شده است. بدلیل آشوبی که آکادمی دچار آن شده است و چند نفرهم به سواستفاده مالی مظنون هستند،  اعطای  جایزه ادبیات سال ۲۰۱۸ تا سال آینده متوقف شده است.  در این فضا ژیلا مساعد بعنوان یکی از همکاران خود انتخاب نموده است.

ژیلا مساعد شاعری انقلابی و دوست داشتنی است. انسانی رادیکال که با کلماتش برخلاف بسیاری از دست به قلمهای وطنی  برعلیه جمهوری اسلامی ایستاده است. انتخاب ژیلا مساعد میتواند برای آبروی ریخته ی آکادمی  امتیازی باشد و بویژه اینکه ژیلا جایگزین

Kerstin Ekman

نویسنده و منتقد سوئدی میباشد که دراعتراض به سکوت آکادمی ادبیات بعد از فرمان فتوای قتل سلمان رشدی از طرف خمینی آکادمی را در سال ۱۹۹۸ ترک کرد.از آکادمی با عنوان سکت نام می برد با نوشتن کتاب

Rätt att häda

(حق توهین به مقدسات ) به دفاع از سلمان رشدی و آزادی بیان پرداخت.

انتخاب ژیلا مساعد و نادیا مراد در  شرایط بحرانی نوبل اتفاق می افتاد.

بقول مثالی اکنون توپ در زمین بازی ماست که آبروی آلفرد نوبل را نجات دهیم. دو زن مبارز و رادیکال که من شخصا بیشترین احترام را برایشان قائل هستم.

اما غائله ی نوبل تازه درمیان ناسیونالیستهای وطنی شروع شده است. همان هایی که در هنگام اعلام نام شیرین عبادی تمام خواص اسلام را فراموش کرده اند و انگشت در چشم ما  کمونیست ها برای افشای اهداف نوبل در اعطای جایزه صلح به شیرین عبادی نمودند ، از آنجا که حافظه ی تاریخی ندارند دوباره به وجد آماده اند. نادیا مراد را ناسیونالیسم کرد میخواست به “قهرمان ملی” تبدیل کند و جنبه های انسانی مساله به فراموشی سپرده شود، که عبارت بود از اولا نادیا قربانی تعرض جنسی به دست وحوش اسلامی و ثانیا به دلیل جسارتش در بیان آنچه بر او و هزاران دخترو زن گذشت، بخشا مورد توجه کمیته صلح نوبل بوده و نه هویت “ملی و کردی”. ریاکاری ناسیونالیسم کرد آن جا گل کرد که دیدند، نادیا علاقه ای ندارد با هویت “کردی” معرفی شود و این باربی حرمتی علیه  او را شروع کردند.  به علاوه هیچ جا یی نگفتند که حضور نادیا و نادیا ها باید پایان ناموسپرستی و قتل زنان و تجاوز به آنها باشد و دیگر مردسالاری و حقیر جنسی و آزار بس است. البته از حق نگذریم نادیا مراد، با آن چهره معصوم و غمگین بیانگر آنچه هست که هم اکنون و هر روزه دامنگیر میلیون ها میلیون زنان میشود  و این فاجعه را ترسیم کرده و میکند.

شوونیسم ایرانی هم این بار با خجولی نام ژیلا مساعد را برد، اما رگهای گردنش برانگیختگی جایزه شیرین عبادی را نداشت و پای کورش و داریوش زیاد به میان آورده نشد. عده ای هم   زیر سبیلی رد کردند. آنها میدانند که ژیلا مساعد به این جبهه تعلق خاطری نشان نداده است.

در همین لحظه در هنگام خواندن این سطور صدها زن مورد تجاوز قرار گرفته اند و نه جایزه صلح نوبل و metoo    (می تو)

بلکه هیچکسی بفریادشان نمیرسد و اگراز خشونت  قبیله و فامیل و همسایه و شوهر و قوانین ضد زن  زنده بمانند تا ابد این ننگ را با خود همراه خواهند داشت و یا در سکوت می پوسند.

نوبل با انتخاب این دو زن مبارز و بی پروا فعلا تا مدتی میتواند آبروی خود را در میان سازمانهای خیریه  دیگر حفظ کند و برای دوره آینده نظم نوین جهانی برنده های جدیدی را انتخاب کند.

 اما مهمتر ازهمه و علیرغم همه اینها باید حساب نادیا و ژیلا را  جدا کرد و به آنها احترام گذاشت.

***