توضیحی و تکمله ای بر یک نوشتار , در افزوده به مطلب ِ “پروژه امنیتی‌ تشکل‌های ضدکارگری حکومت اسلامی”

توضیحی و تکمله ای بر یک نوشتار

در افزوده به مطلب ِ “پروژه امنیتی‌ تشکل‌های ضدکارگری حکومت اسلامی”

 به جنبش کارگری، سوسیالیستی و همه تلاشگران راه رهایی از استثمار!

نظر به دریافت پرسش‌ها و ملاحظه‌هایی از سوی رفقایی در داخل و خارج در پیوند با نوشته‌ی پیشین خود، اکنون این نوشتار ِتکمیلی برای رفع هرگونه سوء‌ برداشت و ابهامی پیرامون آن نوشتار، ضروری می‌دانم. به آن امید که هر ابهام و برداشت ِدگرگونه‌ای، زدوده شود.

در نوشتاری  زیر نام «پروژه‌ امنیتی تشکل‌های ضد کارگری حکومت اسلامی» نگارنده(به تاریخ نیمه نخست مهرماه ۹۷)‌ بنا به وظیفه خود در پشتیبانی از مواضع کارگری  سندیکاهای کارگران شرکت واحد و هفت تپه، و با گفتاوردهایی از سندهای منتشر شده از سندیکاهای کارگران واحد و هفت تپه و نیز فعالین آگاه این جنبش از جمله چنین آورده شده بود:

«سندیکا سازی قلابی، چرا در این شرایط؟

این هجوم، در تابستان ۹۷، نخست به سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه و سپس به سوی هفت تپه دستور داده شد. نمایندگان راستین کارگران در هفت تپه می گویند: «چرا نهادهای امنیتی و دولتی با کارفرمای شرکت نیشکر هفت تپه به یکباره بسیج شده اند تا انتخابات شورای اسلامی کار را در هفت تپه برگزار کنند؟». میدانیم که پروژه ی فریبکارانه ی دولت سرمایه داری در ایران برای مقابله با سندیکاهای واحد و هفت تپه و این بار با شکل و پوستینی جدید و از طریق ایجاد سندیکاهایی وابسته از طریق عوامل خودفروخته ای چون ترابیان و میرزایی در شرکت واحد و افرادی واداده به کارفرما و دولت همچون رضا رخشان در هفت تپه کلید خورده است؛ روشن کرده بودم که در مقابل این پروژه‌ی دولتی باید و ضروری است که از سندیکای کارگران شرکت واحد و شهابی‌ها و رضوی ها و مددی ها و سعیدی ها و فریدنی ها و مانند آنها دفاع کرد و از سویی لازم است که برگزاری «مجمع عمومی» در دست طراحی، و امر و تشکل‌ دهیی ِدولت و نهادهای امنیتی به کارگزاری چند عامل خودفروخته را محکوم کرد. همچنین اضافه می‌کنم که از جمله در هفت تپه نیز لازم است که از بخشی‌ها و نجاتی ها و دیگر کارگرانی که در راه ایجاد یا تثبیت کارزارهای مستقل طبقاتی تلاش می‌کنند باید دفاع کرد و از سویی، ضرورت دارد که علیه سم پاشی‌ها، تخریب ها و اقدامات اعتصاب شکنانه، کارفرماپسندانه و مطابق با منافع دولت و نهادهای امنیتی که توسط افرادی چون رخشان، نیکوفرد و … اجرایی می‌شود روشنگری کرد. ما به روشنی می‌دانیم که بحث بر سر اختلافات درون تشکیلاتی نیست بلکه سیستم سرمایه در مقابل این تشکلات مستقل صف آرایی کرده است.

در ادامه آن نوشتار، گفتاوردی از کارگر آگاه، اسماعیل بخشی آورده شد بود به گواهی که:

«…علاوه بر سرکوب اعضای سندیکا، آنروز نیز نهادهای امنیتی و دولتی با جبر فراوان انتخابات شوراهای اسلامی کار را برگزار کردند ولی هرگز جامعه کارگری هفت تپه اعضای آن را نمایندگان واقعی خود ندانستند چون هیچ دستاوردی جز تلاش برای شکستن اعتصاب و راضی کردن کارفرما در کارنامه شورای اسلامی کار در هفت تپه مشاهده نمی‌شود».

در نوشتار«پروژه امنیتی…»‌ در پشتیبانی از تلاش‌های اسماعیل بخشی و نیز دیگر کارگران آگاه و پیشرو افزوده بودم که:

 «شوراهای اسلامی کار با وعده های فریبنده به کارگران هفته تپه، دامی بود تا زیر نام انتخابات  جدید و مجمع عمومی ووو،  کارگران مسئول و صادقی همانند اسمعیل بخشی را به برگزاری مجمع عمومی و نام «شورا» همراه سازند.  این یک فریب و دام سرمایه داران بود. کارگزاران استثمار هرچند ناکام ماندند…»‌

در آن نوشتار، به روشنی دسیسه رژیم سرمایه‌داران را افشا می کند و در نوشته، از اینکه  اسماعیل بخشی، به عنوان ِ کارگری«مسئول و صادق»،‌ « فریب و دام سرمایه‌داران» را به خوبی و با هُشیاری شناخته و «کارگزاران استثمار … ناکام ماندند» سخن رفته بود. در ادامه نوشتار پیشین اما بدون نام بردن از هیچ فعال کارگری، تنها به این اشاره شده بود که: «اما چند روزی این توهم را برای دوستان»ی «آفرید که گویا می توان از تریبون «شورای اسلامی» برای بیان خواست کارگران و نیز افشای کارفرما  و کارگزاران سرمایه استفاده کرد. …». این توهم هنوز هم میتواند نزد برخی کارگران وجود داشته باشد و همانطور که بخشی ها و بخشی ها و دیگر کارگران ِ آگاه در مقابل آن موضع دارند باید در مورد آن مستمرا به کارگران هشدار داد.این اشاره با توجه به پاراگراف‌های بالا به هیچ روی کارگران آگاه و صادقی همانند اسماعیل بخشی ها را در بر نمی‌گرفت و در بر نمی‌گیرد. میدانیم که اسماعیل بخشی با فداکاری و به‌سان یک کارگر وفادار به رفقای زیر استثمار خویش، نقش ضد کارگری عناصر کارفرما و شوراهای اسلامی کار سرمایه و نیز دسیسه‌های  دشمن طبقاتی را در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های خویش یادآور شده است. در پشتیبانی از این دیدگاه  در نوشتار پیشین خویش نوشته‌ بودم که:

«اعتراضات کارگران و اعتصاب، حکومتیان را لرزانیده است. آشکار است که طبقه کارگر آلترناتیو خویش را باید سازمان دهد و در میان بگذارد». به بیان اسماعیل بخشی در آن نوشتار آورده بودم که :

ما به…«شوراهای مستقل کارگری و مردمی» رسیدیم. مطالبه ای که تن خیلی ها را لرزاند و از پس آن بود که نهادهای امنیتی و دولتی به همراه کارفرما برای سرکوب و مقابله با چنین نمایندگانی دست در دست هم گذاشته تا با موازی کاری انتخابات شورای اسلامی کار ( یادگار نحس دولت اصلاحات) را به جامعه کارگری تحمیل کنند، این حرکت باعث شد تا پرسش های اساسی در ذهن من که البته هر روز از ذهن کل جامعه ایران میگذره تداعی شود و مصرانه خواستار شنیدن پاسخ شان هستم :

۱- چگونه است که مدیران امنیتی و دولتی و کارفرما، که هیچ کدام کارگر نیستند برای جامعه ی کارگری هفت تپه تکلیف تعین میکنند؟»

نگارنده نیز از موضع انقلابی وظیفه داشتم که در نوشتار خویش ملاحظه‌ای را طرح کنم که طرح… پرسش هایی این چنین، میتواند دو پهلو و یا ابهام آمیز نیز باشد:

«مگر شعار اصلی این نظام استقلال و آزادی نیست؟

پس چرا ما نه استقلال داریم نه آزادی؟ چرا اینهمه از استقلال و آزادی مردم هراس دارید؟ …

 اگر واقعا شعار شما استقلال و آزادی ست پس باید در هر کوی و برزن، شهر و روستا آزادانه «شوراهای مستقل کارگری و مردمی» تشکیل شود آیا دروغ بود شعارتان؟ چرا جامعه ی کارگری ایران نباید سهمی از قدرت داشته باشد؟_ چرا از آگاه شدن مردم می ترسید»؟

(http://www.azadi-b.com/J/2018/09/post_557.html

در نوشتار پیشین خود،‌ پیرامون ِ این پرسش‌ها ملاحظات و پرسش‌هایی را رو به کلیت جنبش کارگری و به صورتی عمومی طرح کردم. و از همین روی نوشتم: «طرح این پرسش‌ها برای آگاه سازی بخش زیرین کارگرانی شاید لازم دانسته شده که باید به این زبان ذهنیت آنان را به روشن بینی چرخش دهند! … در شوش و هفت تپه، فرماندهان امنیتی و دولتی با کارفرمای شرکت نیشکر هفت تپه به ناگهان بسیج شده‌اند تا برای برکناری «قانونی» سندیکای واقعی و مستقل کارگران، با فریب  «انتخاباتی قانونی» به نام «انتخابات شورای اسلامی کار» از راه مجمع عمومی و غیره برگزار کنند.». و مطلع شده ایم که تنی چند از کارگران خودفروخته از هم اکنون خیال برگزاری مجمع عمومی با مجوز و حمایت نهادهای امنیتی را در سر دارند. اما در مقابل آشکار است که کارگران آگاه و وفادار به طبقه کارگر و رسالت رهایی بخش خویش، دسیسه کارگزاران سرمایه ‌را نقش برآب کرده‌اند.

با بازنویسی بخشی از نوشتار پیشین خود، توضیح این نکات، برای رفع هرگونه ابهام و برداشت نادقیق از نوشتار پیشین من یعنی« پروژه امنیتی‌ تشکل‌های ضدکارگری حکومت اسلامی» لازم دانسته شد. همگی ما به رفقای کارگر و جنبش کارگری، اطمینان داده و می دهیم که کارگران پیشرو و شناخته‌ شده‌ای همانند اسماعیل بخشی‌ها و رضا شهابی‌ها، همچنان از موضع طبقه کارگر، ‌وفادار به رهایی کارگران از ستم و استثمار و همچنان در دل فعالین جنبش کارگری و همه تلاشگران راه رهایی جای دارند، ‌و در آوردگاه مبارزات کارگری می‌درخشند؛ مضافا باید افزود که وظیفه ی همگانی ما کماکان دفاع از مبارزات این بخش مستقل از دولت و کارفرما و تلاش برای ارتقای آن به درجات اعلای سازمانیافتگی-شوراها- است. جانفشانی‌های آگاهی بخش و تاریخی‌ این یاران جنبش کارگری، در برگ‌های جنبش کارگری جاودانه خواهد ماند. و نقش مزدوران و کارگزاران دون پایه‌ای مانند مهدی کوهستانی و همدستانش، در سولیدارتی سنتر برای ایجاد فساد در جنبش کارگری و عنصر زدوده شده از کارگران هفته تپه، رضا رخشان‌ که در اوج اعتصاب غذای تا پای مرگ رضا شهابی در نقش «یهودا» به ماموریت برآمده بود را بیش از پیش برملا سازد.  این عنصر نازل‌تر از بود که نامی از او در نوشتار پیشین برده شود، اما  در این تکلمه لازم شد تا نام این موجود ِمیانه باز میان سلطنت طلبان و حکومت اسلامی به میان آورده شود. تا وی ماهیت خود را در ناسزاگویی و پرخاشگری و تخریب گری بییشتر آشکار سازد. وی روزی وظیفه داشت تا به تضعیف روحیه شهابی برآید و او را«عیسی‌»ایی ‌می نامید که «با ادعاهای بزرگ و دستاوردهای کوچک» به بیهودگی خود را به صلیب می‌سپارد…»

اما سرانجام،‌  شکیبایی کارگران در هفت‌تپه به پایان رسید و تصمیم گرفتند تا بر سال‌ها خرابکاری این کارگر ِ واداده پایانی گذارند: (جلسه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ در خصوص ادامه کاری رضا رخشان، که با حضور اکثریت اعضای هیئت مدیره بازرس و دو عضو ناظر از سندیکای هفت تپه برگزار شد، مصوب گردید که ادامه کاری رضا رخشان (به دلیل عدم رعایت مصوبات سندیکای هفت تپه ) بعنوان عضو هیئت مدیره سندیکا ی هفت تپه، ملغی اعلام میشود . این تصمیم با توافق اکثریت اعضای هئیت مدیره سندیکا ی کارگری هفت تپه در تاریخ ۲۳بهمن ۱۳۹۶ به تصویب رسید.

بنابراین از تاریخ بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۹۶، رضا رخشان هیچگونه مسئولیتی درهیئت مدیره سندیکای هفت تپه را ندارند و انتشار هرگونه مطلب و بیانیه و فعالیت از سوی ایشان بنام عضویت در هیئت مدیره سندیکای کارگری هفت تپه ، فاقد ارزش قانونی و واقعی می‌باشد .).

چهره رضا رخشان دیگر نمی‌توانست پنهان بماند. او به آشکار یک عنصر رانده شده از میان کارگران و وابسته به دستگاه استثمار و سرکوب است.

این کاندیدای سرمایه و حراست و امنیتی‌ها در برابر کارگران و یاران راستین‌شان باید و وظیفه دارند که همانند ماموران نفوذی- امنیتی  گروه «کرامت دانشیان» – خسرو گلسرخی، نقش امیر حسین فطانت را بازی ‌‌کنند. این بازی اما سرانجام‌‌اشان با حکومت اسلامی گره خورده ،‌ خوش پایان نیست و‌ در نهایت با خوشبینانه‌‌ترین پیش بینی در پی سرنگونی رژیم‌اش، شاید از مجالی که امیر حسین فطانت،‌عنصر نفوذی ساواک شاه در سال ۵۴-۱۳۵۰، یافت تا پس از خدمت به حکومت های شاه و اسلامی تا کلمبیا گریزان شود و در گوشه‌‌ی امنی به مالیخولیا دچارشد، فرصتی یابد. او نیزمانند دیگر همقطاران‌اش در ردیف فریدون نیکوفرد،‌سعید ترابیان و حسن میرزایی مورد عنایت و کاندیدای وزارت اطلاعات و کارفرما برای پیشبرد پروژه‌های ضد کارگری اشان پایان خوشی نخواهند داشت همان گونه که امروز  در منفوریت و آلودگی سراپا در میان کارگران. حکومت سرمایه  و دولت‌کارگزاران آن،‌ از این عناصر به جبهه دشمن طبقاتی گریخته استفاده می‌کند؛ افرادی نه تنها که سالهاست در نهادهای طبقاتی کارگران شرکت واحد و هفت تپه هیچ همکاری و مسئولیتی ندارند، بلکه برعکس حتا در خدمت کارفرما، حراست و شورای اسلامی ضدکارگران،‌علیه سندیکاهای مستقل و کارگری، از هرگونه تخریبی فروگذار نکرده و از سوی نهاد های امنیتی به پرونده سازی علیه فعالان سندیکایی نقش جنایتکارانه‌ای داشته‌اند.

برخی تلاش دارند تا – آگاهانه یا برای گل آلود کردن آب- اینگونه جلوه دهند که گویی، در میان این سندیکاها بین چند تن از اعضا اختلافاتی شخصی یا فکری وجود دارد و لازم است با “ریش سفیدی” یا نصیحت به : اختلاف درون تشکیلاتی” (؟!) پایان داد؛ حال آنکه مساله اساسا چیز دیگری است و فعالان و پیشروان جنبش کارگری و کارگران سوسیالیست به خوبی میدانند که از پایه موضوع این است که نیروهای امنیتی چند عنصر بی پایه و بیرون از جمع این دو سندیکا  را مامور کرده اند که با حمایت ِ همین نهادهای امنیتی، سیاستی جدید برای تخریب این تشکلات مستقل را بیازمایند. اگر چه با اطمینان می‌دانیم که موفق نخواهند شد و همین حالا مایه‌ی افشای بیشتر خود شده اند. اما لازم است به فعالان کارگری توضیح داد که این پروژه ی امنیتی به هیچ روی، ناظر بر اختلاف در درون سندیکا نیست بلکه رویارویی جدید نهادهای امنیتی با سندیکا ست.

همچنین تاکید می‌شود که نمی‌توان- آنگونه که برخی می‌پندارند و یا تلاش می ورزند- این صف آرایی ها را با توجیهات اساس نامه‌ای توضیح داد. آنان که چنین تبیین‌هایی برای توجیه کردن ِ این پروژه ی دولتی ارائه می‌دهند یا ناآگاهند و یا رندانه خود را به راه ِ دولتی زده‌اند. نمی توان مدعی دفاع از جنبش مستقل کارگری بود اما با ” شهرام” و بهرام‌های مجهول و مخفی‌الهویه اما معلوم الحال -ایادی امنیتی- وارد ” دیالوگ” اساس نامه‌ای شد! خوشبختانه در تماس و ارتباطاتی که وجود دارد شمار چشمگیری از فعالین کارگری پیشرو به موارد اینچنینی اشاره می‌کنند و از این  پنداشت‌ها و گمراه‌سازی‌ها و فریبکاری ها کاملا آگاه هستند.

و اما در پایان لازم است که تاکید کنیم که اگر تمامی گماشتگان سرمایه و حکومت اسلامی دست به کار تخریب  توطئّه هستند،  کارگران آگاه و جنبش سوسیالیستی آگاهانه به سازمانیابی طبقاتی و امر رهایی ازاستثمار و ستم در پیکارند. جنبش کارگری و توده‌ای رو به سوی اعتلاء گرفته و شرایط انقلابی در راه است.  در هراس از این مبارزه طبقاتی است که تمامی باندهای حکومتی و سرمایه‌ جهانی و رسانه‌‌هایشان به تخریب و دسیسه و شایعه برآمده‌‌اند. سندیکاهای مستقل امروزی و هسته‌های اعتراض و اعتصاب و تظاهرات همه روز کارگران در گستره ی ایران،‌ از کرانه‌های خلیج فارس تا دریای  مازندران، ‌از کردستان همیشه سنگر انقلاب تا سراوان و زاهدان و سرباز و چهاه بهار و خراسان، هپکو در اراک، مجتمع پولاد اهواز،‌عسلویه و پالایشگاه‌ و پتروشیمی‌ها و مخابرات سراسری و برق و آب و آذرآب و همه معادن از سرچشمه تا انگوران، کانون‌های پیشرو آموزگاران،‌پرستاران،‌رانندگان  کامیون‌‌‌ها،‌ حمل و نقل و… همه با هسته‌های کارگری -سوسیالیستی  ستادهای انقلاب  و شوراهایی خواهند شد که نه تنها در ایران،‌ بلکه‌ خاورمیانه را به دگرگونی انقلابی خواهند خواند.

 عباس منصوران- ۸ اکتبر ۲۰۱۸