وظایف محوری جنبش ما، و نقش فعالان  کارگری وسوسیالیست در این دوره

مدتی پیش در مقاله ای تحت عنوان” ملزومات وضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی” در نشریه “سوسیالیسم امروز”، حول این سوال اساسی نکاتی را تاکید کرده بودیم. در اینجا  با طرح مجدد این پرسش لازم دیدم ضمن وارد کردن برخی اصلاحات جزئی، آنرا بازتکثیر نموده، و بدین مناسبت یکبار دیگر توجه علاقمندان به سرنوشت آینده جنبش طبقاتی مان، و توجه  کلیه مبارزین راه آزادی و برابری  به این وظایف و ملزومات سرنوشت ساز جلب میکنم:

١- ضروری است که  رهبران و فعالین جنبشهای اجتماعی رادیکال کارگری، زنان و جوانان در قامت صاحب جامعه ظاهر شده، با هم متحد وهمصدا گردیده، و با ایجاد فوری تشکلهای توده ای مستقل از دولت به عنوان ابزارهای نبرد سیاسی و طبقاتی خلا بزرگ کنونی مبارزات جاری  را رفع نمایند.

٢-رهبران وفعالین جنبش کارگری و کمونیستی بیش از پیش ضروری است از گذشته درس بگیرند. بر ایجاد تحزب و صف مستقل وسوسیالیستی جنبش خودمان  با قدرت پای فشاری کنیم. شعار”همه با هم”، یا  هیاهوها حول “میهن”، و “سرزمین مادری”، و”خاک” و “فرهنگمان” ترفندهای واپسگرا صف بورژواها، پوپولیستها، عوامفریبان و ارتجاع علیه جنبش ما است. علیه مبارزه و جنبشی که میخواهد بدون این خرافات و شگردهای طبقه استثمارگر بر اصل آزادی و برابری و حقوق شهروندان تاکید نماید.

٣- علیه هر شکلی از نفرت و تفرقه قومی و مذهبی و هر جریانی که با پرچم قومی و مذهبی، ناسیونالیستی و شونیستی، از جمله با پرچم و اهداف ویرانگر”ملی”،”فدرالی”،”مشروطه” یا پادشاهی” و نوع دیگری از اسلام گرائی ضد انسانی خود را تعریف کرده و به تحرک در آمده اند  باید قاطعانه و علنا به مقابله بر خواست، اگر قرار است بعداز جمهوری جانی اسلامی به یک چاله سیاهتر نه افتیم.

۴-تحزب کمونیستی کارگران و فعالین جنبشهای آزادیخواهی در بعد وسیع از نظر من حلقه کلیدی در تسریع روند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و دست یابی به آزادی و سوسیالیسم است. در همین راستا، تامین رهبری کمونیستی وهژمونی سوسیالیستی( نه چپ نمائی و ملی یا “مردم” گرایانه) در صحنه مبارزه سیاسی و طبقاتی ایران شرط اول به پیروزی رساندن روند سرنگونی جمهوری اسلامی با کمترین مخاطره و همچنین تنها پرچمی است که ایران بعداز جمهوری اسلامی  مصادف خواهد شد با یک جامعه ای آزاد، برابر و مرفه و مدرن. در این راستا جنبش  ما به احزاب سیاسی انقلابی و “حزب رهبر و سازمانده” نیاز مبرم دارد، و راه متفاوت تری از آنچه تا کنون تجربه ناکامیهایش را بارها تجربه نموده ایم باید  پیمود.

۵-سازماندهی مخفیانه و مستقل میلیس مسلح توده ای در محل  کار و زیست به عنوان ارکان توده ای- سوسیالیستی ارتش سرخ آزادی و بازوی مسلح کارگران برای دفاع از کارگران، آزادیهای سیاسی، امنیت اجتماعی و مقابله با عوامل جمهوری اسلامی و نیروهای سناریو سیاهی از مبرمیت بسیار زیادی برخوردار است. پرهیز از این ضرورت استقبال از شکست در تحولات آینده است.

۶- واقعیت این است که جمهوری اسلامی را صرفا با اعتراضات پراکنده و یا از کانال مبارزه وسیع “مدنی”، “حقوق بشری”، پروپاگاند میدیائی” و یا کار “آگاهگرانه” و مردم را در صف انتظار کشمکش های درونی رژیم نگاهداشتن و هر چهار سال یکبار به جدال “انتخاباتی”امیدوار نمودن را نمیتوان  تضعیف کرد و به زیر کشید. این روند روند تضعیف خود ما بوده و هست. جمهوری اسلامی را فقط با زور، زور اعتراض واعتصاب یکدست و گسترده کارگری و توده ای، همراه  و همزمان با قیام مسلحانه توده ای گسترده  که متکی است به هدف و نقشه روشن کمونیستی و آزادیخواهانه میتوان از سر راه بر داشت.

٧– بر عکس  برخی از خیالپردازان سیاسی چپ سرنگونی جمهوری اسلامی با خوشی و خرمی و “انقلاب مردم” تمام نخواهد شد، جهان افسارگسیخته که افراد مانند ترامپ در راسش قرار دارد،  منطقه ای ویران شده جنگی در خاورمیانه،  و بلاخره حاکمیت یک رژیم تروریست سناریو سیاهی و وجود بخش زیادی از اپوزسیون دست راستی، که دقیقا رشد و قدرت گیری خود را در تحمیل سناریو های شبیه عراق و سوریه می بینند، مخاطره سناریو سیاه ( خطرات تحمیل جنگ داخلی) یکی از خطرات جدی پیش روی ما است که باید با قدرت و صلابت سیاسی و اجتماعی  آنرا رفع کرد، بدون اینکه اجازه بدهیم به این بهانه جامعه را با ترس و عقب نشینی وادار نمایند.

٨- همچنانکه تاکید شد، به منظور به سرآنجام رساندن مبارزه ٣٩ ساله طبقه کارگر، زنان و جوانان مترقی و سوسیالیست و برای دست یابی به امر سرنگونی انقلابی جمهوری جنایتکار اسلامی و ساختن یک جامعه آزاد و برابر و مرفه، نیازمند تقویت فوری حزب ما و ایجاد احزاب مشابه سیاسی و سوسیالیستی انقلابی  نوین و متعلق به این مبارزه و افق و استراتژی هستیم!

٩-کسب حمایت بین المللی نیروهای کمونیست ، کارگری و افکار عمومی مترقی جهان به منظور مبرمیت سرنگونی جمهوری اسلامی ، حمایت از مبارزه ما، و تاکید بر عدم دخالت موذیانه دولتهای غربی علیه مبارزه آزادیخواهانه، سوسیالیستی، کارگری یک وظیفه مبرم و یکی از ملزومات  تسریع کننده در امر سرنگونی جمهوری اسلامی است.

١٠-جنبش ما باید با تمام قدرت علیه  سیاستهای ریاکارانه و ضد انقلابی امریکا و دیگر دولتها در بر خورد به ایران از جمله علیه تحریم اقتصادی، تحریکات و اقدام نظامی احتمالی و طرحها و سیاستهای ضد انقلابی “سرنگونی رژیم چنچی” که کل جریانات راست دنبالش هستند به ایستد.  ما سیستم قومی و فدرالی نمی خواهیم، ما تکرار نظام ورشکسته شاهنشاهی را نمی خواهیم، ما هر شکلی از تلاش برای تبدیل ایران به سوریه و عراق کنونی را جنایت بزرگ ضد بشری می دانیم، ما هیچ شکل دیگری از قوانین و سیستم مذهبی را تحمل نمی کنیم، ما فقط برای آزادی و برابری و امنیت و رفاه همگانی و یک جامعه سوسیالیستی در ایران تلاش می کنیم.  تامین و تحقق چنین آینده ای  وظایف خطیر هر مبارز و کارگر و کمونیستی است!

بدین ترتیب سرنگونی جمهوری اسلامی، سرنگونی که منجر به تکرار تاریخ تلخ دوره سال ۵٧ نباشد، نوعی ازسرنگونی که در آن آزادی، برابری، کارگر، زن، جوان، کودک  و در یک کلام انسانیت و سوسیالیسم پیروز گردد مستلزم تامین آن حداقلی است که مختصرا  اشاره کردم.  مهمترین وظیفه هر انسانی که آرزوی آزادی و برابری را دارد دقیقا از همین طریق قابل تعریف خواهد بود.

 ایجاد حزب سیاسی جدید سوسیالیستی و انقلابی را برای تحقق این امر مهم میخواهیم. داشتن یک حزب بزرگ، سیاسی، ملیتانت و اهل عمل یکی از پیشرطهای اولیه و مهم هر تحول انقلابی به نفع کارگران و جامعه است. تلاش برای تقویت  آن و شکل دادن به ساختارها و همه سطوح فعالیت آن در سراسر کشور، با متانت و البته با تعجیل،  وظیفه  محوری و فوری همه ما در این دوره  است.

منبع: شماره ۶٩ نشریه سوسیالیسم امروز

١۴ مهر ١٣٩٧

۶ اکتبر ٢٠١٨