کشتار زنان ، ادامه تعرض ضد انسانی به جنبش برابری طلب در عراق

ما را مثل مرغ سر می برُند

کشتار زنان ، ادامه تعرض ضد انسانی به جنبش برابری طلب در عراق

سعاد علی که از فعالین اعتراضات اخیر در عراق بود، یک هفته پیش  به ضرب گلوله در خیابان کشته شد.  چند روز بعد  تارا فارس که بیش از ۲ میلیون و نیم وی را در اینستاگرام فالو میکردند به ضربه ۶ گلوله به قتل رسید.  رسانه ها از قتل تعدادی دیگر از زنان در عراق خبر میدهند . بعد از این جنایت ،شیما قاسم ملکه زیبائی عراق با انتشار فیلمی در اینستا گرام گفت که وی را نیز تهدید به مرگ نموده اند. شیما قاسم در این فیلم گریه کنان میگوید: “میدانم من را هم خواهند کشت، ما را مثل مرغ سر می بُرند. ما را میکشند چون در رسانه ها ظاهر میشویم و مشهور هستیم.، ما را بدکاره میدانند که مستحق مردن هستیم”.

قتل سیسماتیک زنان در کشورهای خاورمیانه ی تحت سلطه ی اسلام سیاسی  متاسفانه خبرجدیدی نیست. در دهه ی ۹۰ میلادی صدام حسین با اتکا به قوانین اسلامی قتل عامی از زنان فروشنده سکس به راه انداخت.

کشورهایی مثل ایران ، عراق  و افغانستان  و عربستان که در آن اسلام سیاسی ، مردسالاری و سنت های عشیره ای  دست بالا را دارد دائما از زنان به اشکال مختلف قربانی میگیرد.

روزانه صدها زنان  چه از طریق خشونت خانوادگی و چه از طریق دم و دستگاه های فساد اسلامی و دولتها به خون کشیده میشوند. قوانین اسلامی و شریعت در دهه های اخیر زندگی را در کشور های اسلام زده به جهنمی برای زنان تبدیل نموده است. حجاب اسلامی، تلاش برای محدویت زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی ، تصویب قوانین شریعت در رابطه با مناسبات در خانواده ها، حق سرپرستی کودکان، جداسازیها، همگی دست در دست هم راه را برای لگد مال کردن حقوق ابتدائی زنان بازنموده و به مردسالاری و  زن ستیزی و ناموسپرستی  هر چه بیشتری در این جوامع دامن زده است. پدیده ی ازدواج کودکان در این کشورها بعد از عروج اسلام سیاسی بسیار گسترده تر زندگی هزاران کودک را به فنا کشیده است.

در عراق  جنگ و فقر و بی حقوقی که  به جامعه تحمیل شد،موقعیت بسیار نابرابر تری را به زنان  تحمیل نموده است. در آمار سازمان ملل عراق از لحاظ شاخص جنسیتی در مقام ۱۲۰ قرار دارد.

اما این فقط یک روی سکه است. روی سکه ی دیگر وجود جنبش برابری طلب و مدرنی میباشد که توانسته است در سالهای اخیر به یک فاکتور جدی تبدیل شود.

علیرغم تلاش گروههای و دستجاب مختلف مذهبی و عشیره ای که در حکومت عراق هر کدام تحت شرایط بعد از جنگ به قدرت دست یافته اند و برای تثبیت موقعیت  خود از هر جنایتی روی گردان نیستند، شرکت زنان پیشرو و فعالین برابری طلب در اعتراضات اخیر  برای نان و آزادی و زندگی بهتر و امنیت چشمگیر بود. غیر از این افزایش حضور زنان و دختران جوانی  که به هر دلیلی در میدیای اجتماعی ابراز وجود میکنند به مانند خاری در چشم جاهلانی است که میخواهند که در جامعه قوانین سیاهشان را حاکم کنند.

طبعا  گروههای مختلف مذهبی و عشیره ای  که در دم و دستگاه حکومت جا خوش کرده اند،  در تقابل با این وضعیت باید دست به مقابله میزدنند.  چرا که میدانند حضور زنان و رشد مدرنیت یعنی تقابل  مستقیم با اسلام سیاسی.قتل سیستماتیک زنان که بیش از هرگروهی دیگری در جامعه آسیب پذیرند دقیقا برای سرکوب جامعه و به سکوت کشاندن اعتراضات اخیر می باشد. اعتراضاتی که مردم به لب به جان رسیده عراق برعلیه دم دستگاه فاسد حکومت آغاز کرده اند، تشابهه  این روند را با موقعیت جنبش برابری طلب در ایران بسیار زیاد است.

مبارزه ای که در ایران جمهوری اسلامی از همان روز اول با نه گفتن زنان به حجاب اجباری و آپارتاید جنسی آغاز شد و هنوز هم یک از جنبشهایی است که هر روز رژیم را به چلنج میکشد.جنبش آزادیخواهی و برابری طلب در ایران از دی ماه ۱۳۹۶ به یکی از فاکتور جدی در سرنگونی رژیم اسلامی در ایران تبدیل شده است. وجود این فاکتور در عراق هم میتواند یک جنبش وسیع برابر طلبی را دامن بزند.

فعالین کمونیسم کارگری در ایران و عراق در سالهای گذشته با یک چشم انداز مترقی و رادیکال با هم در همکار و نزدیکی بوده اند و از یکدیگر تاثیر گرفته اند و در مقاطع مختلف کمپین های مختلف را با هم به پیش ببرند و راه را نشان دهند. مبارزه علیه اسلام سیاسی  و تقابل با زن ستیزی  در منطقه در شرایط کنونی راههای جدیدی را میطلبد . در شرایطی که جنبش برابری طلب در ایران در همراهی با خیزش مردم برای آزادی و رفاه و خلاصی از مذهب وارد فاز جدیدی گشته است نباید جای هیچ تردیدی برای همکاری و فعالیت دوباره فعالین جنبش برابری طلب زنان در ایران و عراق وجود داشته باشد. همبستگی و نزدیکی این دو جبهه برعلیه اسلام سیاسی در  منطقه میتواند راه را برای جنبش های برابری طلب در منطقه باز نماید و دورنمای بزرگتری را در مقابل فعالین این عرصه قرار دهد.

در هر شرایطی  نباید اجازه دهیم  که چنین جنایاتی بی جواب بماند. باید به قتل سیستماتیک زنان در عراق اعتراض نمود و جامعه متمدن و برابری طلب را از وجود این خطر آگاه نمود. این خطری است که نه تنها در عراق بلکه در همه کشورهایی که اسلام سیاسی در صدر قدرت است زنان را تهدید میکند. گسترش و همگامی جنبش برابری طلب در ایران و عراق در همراهی با جنبش کارگری و سوسیالیستی میتواند افق برابری طلبی را در تمام منطقه قدرت بخشد. این کار در گرو نزدیکی و همکاری فعالین این عرصه میباشد که با افقی سوسیالیستی میتوانند راه را برای تغییراتی بنیادی در زندگی زنان باز کنند.

**