در باره رویداد مسلحانه اهواز و “مبارزه مسلحانه” / گفتگوى سوسیالیسم امروز با سلام زیجى

در باره رویداد مسلحانه اهواز و “مبارزه مسلحانه”

(پرسش و پاسخ با رهبری حزب سوسیالیست انقلابی )

پرسش: واقعه روز شنبه ۳۱ شهریور (۲۲ سپتامبر) که تعدادی مراسم رژه نیروهای نظامی  جمهوری اسلامی را در شهر اهواز به رگبار گلوله بستند، و متاسفانه  گویاچند شهروند عادی هم  در آن رویداد کشته و زحمی شده اند،موجی  درموافقت و یا مخالفت ومحکومیت آن حمله به همراه داشت. حزب شما چه نگاهی به این رویداد دارد، آیا شما آن حمله  نظامی به نیروهای جمهوری اسلامی را  محکوم میکنید؟

سلام زیجی:  در باره پیامدهای سیاسی و منفی این نوع اقدامات مسلحانه  در دوره کنونی ، از جانب هر کسی صورت گرفته باشد، ویا اهدافی که چنین جریانات اسلامی یا ملی گرا دنبال مکنند و غیره میتوانیم بحث کنیم، که بخشآ در اینجا به آن خواهم پرداخت، اما معلوم نیست چرا نفس اینکه تعدادی علیه نیرویهای مسلح و جنایتکاران رژیم اسلامی آتش می گشایند را باید محکوم نمود؟ چرا باید با دستگاه تبلیغاتی رژیمی که خود بانی عروج چنین نیروهایی است، و خود منشا تروریسیم و آدم کشی بی همتا است همصدا شد؟  تفاوت اساسی حمله نظامی به نیروهای نظامی رژیم  در اهواز با موارد مشابه  که از جانب احزاب ناسیونالیست کورد در کردستان ایران  صور گرفته و میگیرد در چیست که اکنون برخی مورد اهواز را محکوم میکنند، تروریستی می نامند، اما بقیه را مشروع و حتی مورد تمجید قرار میدهند؟!

اینکه گویا چنین اتفاقاتی” بهانه دست رژیم میدهد”، اگر چه واقعیتی در آن هست اما برای  آگاهان به تحولات سیاسی ایران و عملکرد و ماهیت رژیم تروریستی و آدمکش جمهوری اسلامی که بدون وجود هیچ گونه تفنگ و ترقه ای ٣٩ سال تمام است کرور کرور انسانهای بی دفاع را میکشد و ریشه به تیشه هر  شکلی از فعالیت غیر مسلحانه  و “مدنی” هم زده و میزند،استدلال بسیار ضعیف و ناموجه ای است . مواظب نباشیم اینگونه موضوع گیریها، آن هم از جانب اپوزسیون مترقی و یا چپ، به نفع رژیم، و کل نیروهای حامی دستگاه سرکوب و آنهای که قریب  چهل سال است  برای مقابله با این رژیم ، در واقع نگهداری آن، ‌هذیانگوئی “خشونت گریز”ئ را پیشه کرده اند، تمام خواهد شد.

 در هر حال ما ضمن محکوم نکردن چنین اقدامی در عین حال آنرا نیز تائید نمیکنیم. ضمن اینکه مسئول و عامل اصلی شگل گرفتن این نوع “اپوزسیون” و تحرکهای مشابه را در گام نخست خود جمهوری اسلامی میدانیم، اما مقابله چنین جریانات مرتجعی را علیه رژیم نیز تائید نمیکنیم. تائید نمیکنیم چرا که مانند هر نیروی مسلح قومی یا اسلامی دیگر خیری به جامعه نمیرسانند، دنبال انتقام گیری و امتیاز گرفتن، جایگزینی جمهوری جانی اسلامی با یک شکل دیگری از اسلام ارتجاعی نوع سنی گری و یا قومی گری و یا در بهترین حالت به دنبال سهم خواهی و شراکت در قدرت دولتی  در چهار چوب همین رژیم هستند. روشن است سنت سیاسی و عمل نظامی شان هم در این راستا و علیه منفعت جامعه و روند مبارزه آزادیخواهانه و کارگری است. نه تنها اقدامات مسلحانه اینها ربطی به “مبارزه مسلحانه” توده ای و مشروع برخواسته از عمق  مبارزه آزادیخواهانه  علیه ارتجاع جمهوری اسلامی ندارد، که ‌هیچ سیاست و اقدامی هم که از جانب دولتهای دیگر منطقه در جهت تقابلهای نیابتی-ارتجاعی با جمهوری اسلامی اجرا میگردد نباید مثبت و به نفع جامعه ارزیابی نمود، بر عکس علیه جنبش آزادی و برابری خواهان نیز هست.

اما این رویداد را فراتراز یک رویارویی نظامی صرف باید دید، جرقه بسیار کوچکی از یک جدال عمیقتر و چه بسا پر مشقت تری هستند، که در صورت قدرتمند نبودن صف کارگران و سوسیالیستها،  نیروهای سناریو سیاهی مانند جمهوری اسلامی و بخشی از همین نوع اپوزسیون ملی واسلامی، آینده تاریک و پر مخاطره ی به جامعه میتوانند تحمیل کنند.   این اتفاقات بخشی از کشمکش جنبشها و نیروهای متخاصم و ارتجاعی با همدیگر هستند که جز آسیب رساندن به مبارزه متحد و منفعت مشترک کارگران و زحمتکشان در اهواز و کل کشور هیچ سودی برای جامعه ندارند. اینها خوراک تبلیغاتی برای همدیگر فراهم میکنند و بدینترتیب عملا در تقویت همدیگر و مشغول کردن جامعه به جدال ارتجاعی خود  در یک مسیر گام بر میدارند. امر جنبش ما از سر راه برداشتن هم جمهوری اسلامی و هم این نوع نیروهای ارتجاعی است. قبل از اینکه در فکر محکوم کردن یا نکردن  چنین اتفاقاتی باشیم باید به مخاطرات و تند و پیچیهای بسیار سخت  و عمیق در تحولات سیاسی در ایران به اندیشیم و برایش راه حل بهتر و مسئولانه تر پیدا کنیم.

پرسش: آیا”مبارزه مسلحانه” علیه رژیم مشروعیت ندارد؟

سلام زیجی: ما قریب به چهل سال است به این پرسش پاسخ مثبت داده ایم و ربطی هم به رویداد اخیر اهواز ندارد و رویداد اهواز نیز هیچ ربطی به “مبارزه مسلحانه” انقلابیون آزادیخواه ندارد!

 اما این مشروعیت را برای همه، از جمله نیروها و جنبشهای که خود ارتجاعی و ضد آزادیخواهانه اند قائل نیستیم. آنها بخشی از طبقه و جنبش ارتجاعی حاکم و بخشی از سناریوی ابزاری دست “خارجی ها” برای تقابلهای منطقه ای و محلی دولتهای ارتجاعی با هم هستند. در نتیجه اقدمات نظامی شان نیز در جهت تضعیف رژیم و یا تقویت مبارزه انقلابی علیه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و سرمایه داران نیست. ما درست بر عکس به صف آزادیخواهی و به طبقه که همواره با اسلحه  و کشتارو زندان و  سرکوب و به گروه گرفتن حداقلهای زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی اش مواجه میباشد مرتبط هستیم،  برای سرنگونی انقلابی این حاکمیت مبارزه میکنیم، پیام آوران یک دنیای آزاد، برابر ، مرفه، و بدون تبعیض و استثمار و اعدام  و زندان هستیم. بنابر این در هر زمان و مکانی که مناسب مبارزه مان باشد حق مشروع خود میدانیم در جهت تحقق این اهداف برای مقابله با چنین حکومتی که زبانی بجز زور و اسحله و کشتار ندارد، دست به اسلحه نیز ببریم. ما به اسلحه و “مبارزه مسلحانه”‌ هم به عنوان یکی از ارکان مهم و توده ای مبارزه خود مینگریم در دفاع از آزادی و برابری و رفاه و امنیت  شهروندان  وطبقه مان. اما دیگر اقشار مسلح ملی گرایان و اسلامیهای قدیم و جدید در اپوزسیون “مبارزه مسلحانه” خود را فقط علیه رژیم بکار نمیبرند بلکه برای اعمال حاکمیت زورگویانه و ضد آزادیخواهانه خود علیه طبقه کارگر و صف سوسیالیستها و آزادیخواهان چنین ابزاری را لازم دارند. هر گا یک وجب خاک را تحت کنترل داشته باشند همان رفتاری که جمهوری اسلامی با شهروندان دارد آنها هم همان  اعمال سرکوبگرانه و ارتجاعی را اعمال میکنند. پس روشن است با اسلحه و در پوشش “مبارزه مسلحانه” میتوان  سیاست و اهداف بسیار متفاوت و متضادی را دنبال کرد.

‌همچنانکه گفتم در یک سطح عمومی تر دست بردن به اسلحه  از جانب جامعه تحت شدیدترین سرکوب و خفقان و از جانب هر نیروی مسئول و انقلابی برای مقابله با جمهوری اسلامی کاملا مشروع است، بدونه اینکه الزاما به معنی تائید هر شکلی از اقدام مسلحانه باشیم. حزب ما هنوز دوره سیاسی حاضر را زمان مناسبی برای اقدام مسلحانه علیه رژیم ارزیابی نمیکند، اما موافق تدارک ملزومات چنین پتانسیلی برای خود و جنبشمان هستیم . من تردیدی ندارم که روند مبارزه انقلابی در جامعه ایران و طبقه کارگر بدون مسلح شدن  و اقدام  همزمان  قیام توده ای-مسلحانه قادر به درهم کوبیدن جمهوری اسلامی نخواهد شد. و البته همچنانکه اشاره شد، چنین اقدامی هیچ همسوئی و شباهتی با سیاست ناظر بر اقدامات سنتی نیروهای اسلامی و ناسیونالیستی و قومی از جمله اتفاقی که در اهواز افتاد، ندارد. برای جنبش ما  در صورت ضرورت شروع به اقدام نظامی باید اولا هماهنگ و هم جهت با اهداف مبارزه سیاسی و طبقاتی جنبشمان باشد و ثالثا باید غافلگیر کننده، ادامه دار، گسترده و متعرض و نابود کننده باشد برای کلیت دستگاه نظامی و سرکوب رژیم. در نتیجه دست بردن به چنین اقدامی برای جنبش آزادیخواهان ما کاملا مشروع و ضروری است. اما این حق و ضرورت به ما اجازه نمی دهد هر جریان و فردی  که کلاشینکف به دست گرفت و شلوغ بازی در بیاورد و  هر از گاهی  به سوی تعدادی از نیروهای مزدور رژیم  آتش بگشاید مشروع جلوه دهیم و جامعه آنرا با دید مثبت نگاه کند. موافق  کانگستریسم بازیها و اعمال قدرت مسلحانه نیروهای مسلح اسلامی و نژاد پرستانه ای نیستیم که خود فردا دقیقا شبیه جمهوری اسلامی علیه کارگران، سوسیالیستها، بی دین ها، و زنان بدون پوشش اسلامی و منتقدین و مخالفین سیاسی عمل خواهند کرد ولوله تفنگش را بر روی آنها نشانه خواهد گرفت.

پرسش: خیلیها این اقدام مسلحانه را یک اقدام تروریستی خواندن و محکوم نمودند. آیا این اقدام را میتوان  تروریستی نامید؟

سلام زیجی: در دنیای امروز بیشتر نیروها و دولتهای که دلبخواهانه مفاهیم و عملکرد اعمال ” تروریستی” را تعریف  میکنند خود منشا و زمینه ساز و عامل مستقیم اعمال تروریستی و آدمکشی اند در ایران و منطقه و جهان.  “سازمان ملل” که مرکز تجمع فاحشه های سیاسی  و سرکرده دولتهای سرمایه داری و عاملین کشتار و ترور میلیونها انسان است، حق ندارند دم از “مقابله با تروریسم ” بزنند!. و یا آیا نباید تف کرد به صورت تک تک سران جنایتکاران جمهوری اسلامی ،که بعداز ۴٠ سال آدمکشی بیوقفه و ترور و بمب و گورهای دستجمعی  و چوبه های دارد هر روزه و ترور و کشتار مخالفین خود در داخل و خارج کشور ، و در شرایطی که حتی به تازگی با اقدام تروریستی و موشک پراکنی به آن سوی مرزها اقدام نموده  و بانی کشتار افراد زیادی  از جمله  کودکان و  افراد کمپ نشین  اپوزسیون و غیر مسلح   نیز بوده است، با چه حقی  باید اجازه داشته باشد بیشرمانه  حمله مستقیم به ریژه نیروهای تروریستی خودش را “تروریستی” قلمداد نماید. هر چند واقعیت امر این است که چه  نیروی حمله کننده و چه نیروی تدافعی –دولتی در آن واقعه، در کلیت خود فرقی با هم ندارند و به دو ‌قطب متخاصم  درون جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی تعلق دارند، و تروریسم یک رکن دائمی عملکرد آنها بوده و خواهد بود. اما هنوز این واقعیت کافی نیست که ما در این مورد معین، که یورش نظامی مستقیم به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی صورت گرفته است آنرا “اقدام تروریستی” بدانیم و جمهوری اسلامی را “قربانی تروریسم”!. این نگاه اشتباه آمیز است و عملا افتادن به دام  تبلیغات وارونه، مسموم و دروغین جمهوری اسلامی که تمام اعمالش تروریستی و آدمکشی و جنایت است، و میخواهد با این بهانه ها و پروپاکند دروغین دست به قلع و قمع شهروندان بزند، کاری که هم اکنون  در ابعاد وسیع مشغول ان است و باید شدیدا محکوم گردد.

 به علاوه باید مجددا تاکید کنم که: اقدام  نظامی مستقیم علیه نیروی نظامی و حرفه ای طرف مقابل، از جمله علیه نیروی نظامی دولتی که تنها وظیفه و شغلش سرکوب و ترور دیگران است،  نمیتوان تروریستی معرفی کرد. تاریخا اثبات گردیده که منشا تروریسم و اقدام تروریستی به نقش دولت ها و نیروهای بر میگردد  که با بنیاد آزادی و برابری انسانها و آگاهی و اتحاد طبقه کارگر و توده های زحمتکش سر ستیز دارند.  منشا ریشه ای و ایدئولوژیک تر آن به وجود حماقت خرافه پرستی دینی و یا نژادی و باور به قدرت ماورایی و فرا طبیعت، و  همچنین  بر میگردد به  وجودعقاید و افکارهای مبتنی بر عادی قلمداد کردن زندگی نابرابری انسانها در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی و از این منظر پای فشاری بر اعمال قدرت ظالمانه اقتصادی- سیاسی- دولت و طبقه معینی، یعنی اقلیت سرمایه دار و دولتها و احزابشان، بر جامعه و سرنوشت اکثریت شهروندان.

  در دوره حاضرعمدتا اقداماتی تروریستی اسم گذاری میشوند که مستقیما شهروندان  غیر مسلح و بی دفاع را مورد هدف مسلحانه قرار دهید، یا به عملیاتهای کور و انتحاری و ترور فیزیکی فرد معینی متوسل شده باشید.  اما همچنانکه بپیشتر اشاره شد بنظر من اقدامات جنایتکارانه که دولتهای “قانونی” از نوع جمهوری اسلامی،امریکا، ترکیه ، سوریه، عربستان ، اسرائیل و غیره نیز انجام میدهند کاملا تروریستی و بقول معروف مادر دیگر اشکال تروریسمی میباشد که  در شکل انتحاری و یا ترور فیزیکی و کشتار شهروندان بی دفاع از جانب نیروهای مانند داعش، القاعده و حزب الله و بقیه آنجام میگیرد.

پرسش: در این رویداد از جانب جمهوری اسلامی  تبلیغات  ریاکارانه زیادی حول عکس یک کودک جانباخته ای در حالی که از جانب یکی ازنیروهای مسلح رژیم  حمل میشد آنجام داده شد. برخورد مناسب به این واقعه از نظر شما چگونه باید باشد.

سلام زیجی: موجودیت ما و مبارزه ما برای دفاع از امنیت، حرمت، حق و حقوق شهروندان و از جمله  حقوق کودکان است. در نتیجه روشن است که قلب ما به درد آمد وقتی در این رویداد خبر مرگ چنین کودکی را شنیدیم. و همینجا عمیقا با بستگان آن کودک و دیگر افراد غیر مسلحی که کشته یا  زحمی  شده اند ابراز همدردی میکنیم.

 اما همه باید بدانند که حتی عامال واقعی مرگ این کودک نیز همین رژیم است. و باید همه بدانند این  یک ریاکاری شیادانه رژیمی است که خود در میان خون و جنایت  و اجساد له شده  کودکان و آزادیخواهان قربانی شده دست کثیف خودش متولد شده و به بقای ننگینش ادامه میدهد. از شهر اهواز تا آخرین شهر و شهرک و مراکز کار و محله این کشور نیست که این حکومت در آن کودکان را نابود نکرده باشد، که چوبه های دار و گورهای دسته جمعی ایجاد نکرده باشد، که به شهروندان معترض و کارگران در مراکز کار آتش نگشوده باشد، که قانونا و “شرعا” در مدارس و مساجد و  خیابانها عامل آزار و تجاوز به میلیونها کودک نباشد، که حتی در بیرون مرزهای ایران نیز عامل  گسترش تروریسم و نابودی میلیونها انسان از جمله کودکان در عراق و سوریه و یمن و غیره نشده باشد، که تمام تاریخ حاکمیت سیاه ۴٠ ساله اش به قتل و کشتارزنجیره ای و وحشت و خشونت به هم نبافته شده باشد. حالا این چنین نظام پست وحشی اسلامی و مرکز صادرات تروریسم و جنایت می آید برای کودکان قربانی و شهروندان اهوازی اشک عوامفریبی میریزد؟!

 فقط میتوانم این را بگویم آنهای که فریب این نوع عوامفریبی ها را میخورند خود قربانیان بی اراده دست همین رژیمی هستند که بر آنها و زندگی و ذهن و شعورشان حکم روایی میکند.

پرسش: پرشش آخر، آیا حزب شما موافق “مبارزه مسڵحانه” علیه جمهوری اسلامی هست؟

سلام زیجی: بله صد درصد موافق هستیم، اما نه در همسوئی با سیاست و اهداف و یا اشکالی که “آل اهوز” و “مجاهد” و “نیروهای ناسیونالیستی” و سنتهای جاری تا کنونی در ایران دنبال کرده و میکنند.  درست در نقطه مقابل کلیه آن سنتها ما خواهان شکل دادن به نیروی مسلح سوسیالیستی- توده ای هستیم. در سوالات پیشین مختصرا به ماهیت آن اشاره کردم. اما به منظور کسب اطلاع دقیقتر از سیاست مصوب حزب ما در این باره خوانندگان گرامی را به سند مصوب کنفرانس موسس حزب  تحت عنوان: نیروی مسلح و” مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی “،  که در سایتها و همچنین  در شماره ١٢ نشریه سوسیالیسم امروز  قابل دسترس میباشد، ارجاع می دهم.

منبع: شماره ۶٨ نشریه سوسیالیسم امروز

۶ مهر ١٣٩٧

٢٩ سپتامبر ٢٠١٨