فرهنگ پوشش اصلی جوامع است که به اشتباه به عنوان تاریخ در قالب امروزی باعث انحراف پیشرفت روانی و فکری اجتماعی میشود. فرهنگ همواره نرمافزار است و تمدن شامل آن و سخت افزارهاست. به عبارت سادهتر فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند.فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. فرهنگ ازآن مردم است فرهنگ را، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه ی خویش فرامیگیرد تعریف میکند. هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.فرهنگ به وسیله ی آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله ی وراثت منتقل میشود. عمدهترین انواع هنجارها، سنتهای عامه، آداب، شعائر و اخلاقیات.اشاره، مضمون یا رفتاری که در روابط اجتماعی، به کار رود تا به وسیله آن، چیز دیگر را القاء یا تداعی کند، نقشها، چگونگی ارتباطات فردی و اجتماعی شکل و سامان مییابد، فرهنگ های یک ملت، بیش از هر چیز، تحت تأثیر بینشها، عقاید و ایدئولوژیهای حاکم بر آن است. ارزشها میگویند که چه چیز، مطلوب است و کدام روش، از نظر اجتماعی، نامطلوب و نکوهیده است. نقش علم و تکنولوژی، در تمام زمینههای زندگی انسان، تعیینکننده است.ساختار اجتماعی، نمایشگر فعالیت و ارتباط متقابل نقشها ست و حقوق و تکالیف سازمان یافته میان افراد و گروهها را مشخص میکند.تمامی فرهنگها، با حرکتی کند و تدریجی، تغییر میکنند. روانشناسی اجتماعی، تغییرات در فرهنگ را با توجه به رفتارهای جمعی و ویژگیهای شخصی افراد جامعه، به انگیزهها و عواملی چند، نسبت میدهد که به برخی از آنها، اشاره میشود: تنوع طلبی، ابداع، کنجکاوی و تقلید از دیگران، از خصوصیات نوجویی فرهنگی بوده و در تغییرات فرهنگی، عامل مؤثری میباشد.آنگاه که عنصری (به واسطه نوجویی یا ورود از فرهنگی دیگر) در فرهنگ، داخل شود پذیرش و قبول عامه از عوامل تغییر فرهنگی ست.هنگامی که عنصر نو به فرهنگی وارد شد؛ پذیرش و مقبولیت عامه باعث میشود که عناصری ازفرهنگ با عنوان نامتناسب متروک شوند. گاهی برای تلفیق انطباق و ثبوت عنصر فرهنگی تازهای یک نسل آدمی یا بیشتر صرف میشود.وقتی که از مردم یک منطقه یا اقوام گوناگون (مخصوصاً در خاورمیانه) سوألی درمورد آداب و رسوم و فرهنگ پیشینیان خود از آن ها پرسیده میشود با اشتیاق و افتخار بسیار در حالی که خود را متعلق به آن گذشته و الگوی رفتاری میدانند برای شما تعریف خواهند کرد که خاندان یا اقوام گذشته ی آن ها چه متمدن و شجاع…بوده اند؛اما واقعاً موفقیت یک جامعه یا اصل رفتاری و توان فکری یک جامعه به گذشتگان او پیوند دارد؟به نظر من خیر گذشته فقط تاریخی است که با تکامل، تغییر آب و هوا، تغییرات اقلیمی، جنگ ها و صلح ها، پیشرفت های حاصل از کشور گشایی و افزایش طمع و کنجکاوی انسان ها به دانستن بیشتر و کشفیات بوده است، فرهنگ اساساً شامل همسان سازی غریزی، فطری و اقتصادی با محیط اطراف که دارای سازمان مشترک برای نیازهای جامعه و سیاست کلی حفظ کننده ی منافع و یک چارچوبه جغرافیایی و مجموعه ی کلی از تفکرات و دستاورد های اجتماعی برای تشکیل و پیشرفت جامعه است که فرهنگ را در جامعه شکل خواهد داد. هر جامعه ای نیازمند تفکری است که فرهنگی تأثیر گذار در تاریخ را به جای بگذارد فرهنگ ها رسومات و تاریخ ها حداقل دیگر برای این عصر کمی کهنه به نظر می آیند الان،بیشتر در قالب منفعت جمعی، رفاه فکری، جنسی و کاری یک جامعه و نحوه ی برخورد و رفتار با مشکلات و اتفاقات بیانگر فرهنگ واقعی و جا افتاده یک ساختار خوب و سالم اجتماعی است.افرادی که ارزش های همدیگر تا جایی که آزار و اذیتی برای فرد دیگر نداشته باشد را قبول نه بلکه برای آن احترام قائل باشد جمع را به نفس و منافع اجتماعی را به منفعت خود ترجیح دهد ظلم را پذیرا نباشد و در مقابل تاثیرات روز افزون سرویس های اطلاعاتی و کشور های پر نفوذ جهان خود را دور نگه دارد و پیشرفت و آرامش جمعی را سر رشته ای برای فرهنگ متشکله ی جامعه ی خود قرار دهد.
منبع: شماره ۶٨ نشریه سوسیالیسم امروز
۶ مهر ١٣٩٧
٢٩ سپتامبر ٢٠١٨