عوارض موضع سیاسی بینابینی

عوارض موضع سیاسی بینابینی

رفیق ثریا شهابی از حزب حکمتیست- خط رسمی-  پایه های تصمیم در مورد برخورد شان به اعتصاب عمومی اعلام شده در کردستان را در خلال پاسخ به فعالین حاشیه ای و … نوشته است! این در حالی است که دیگر چپ ها که مستقیما زیر پرچم ناسیونالیست ها رفتند حال خوشی ندارند.  چگونه است که چپ مورد نظر ثریا شهابی سرحال است؟ چقدر این ادعا واقعیت دارد؟

ثریا شهابی قائل به دو نوع چپ در برخورد به این اعتصاب است؛یکی چپ ای که خواسته یا ناخواسته٬ در مقابل راست ناسیونالیست قوم پرست٬ زورش نرسید که هژمونی خود را بر فراخوان های متنوع اعتصاب٬ تامین کند٬ ارزیابی درستی از تغییر سریع توازن قوا نداشت وعملا بیانیه هایشان دنباله رو جریانات راست و قوم پرست شد. چپ ای که “حکا” در راس آن بود.

داستان چی بود؟ کی زورش به کی قرار بود برسد؟ داستان بر سر یک فراخوان بود و مساله بیش از اینکه فنی باشد برای همه یک انتخاب سیاسی بود.

و دیگری “چپ” ای که تغییر سریع توازن قوا پس از موشک باران مقرهای دو حزب دمکرات را٬ دید٬ سنجید٬ و ضمن عدم مخالفت با فراخوان اعتصاب های عمومی٬ در بطن جامعه٬ ضمن مشارکت در این اعتصابات٬ که به حق دست رد جامعه کردستان بود به بساط اعدام و گسترش ملیتاریسم در این جغرافیا٬ مشغول تلاشی دوسویه شد! هم اعتصاب هم نه به قوم پرستان و احزاب ناسیونالیستی که فقر و بی حقوقی مردم تنها و تنها دسمایه سهم خواهی آنها از قدرت های مخرب و ماتریال سناریوهای قومی و مخرب فدرالیسم قومی در کردستان ایران است. (تاکید ها از من است)

موضع دومی موضع حزب حکمتیست خط رسمی بوده است.

این استدلال هم بیشتر از هر چیز برای راضی نگاه داشتن رفیق بغل دستی است تا افکار عمومی و مخاطبین کمونیست.

مساله این نیست که یک حزب  سیاسی و دخالتگر، چه اندازه بزرگ یا کوچک است، مساله این است که در چنین بزنگاه هایی حرف روشن از زاویه منفعت طبقاتی و کمونیستی برای کمونیستها و کارگران دارد و اشتها دارد تا پرچم روشنی داشته باشد و به نیروی اجتماعی اش بیشتر وصل شود. سوال از شما این است که “عدم مخالفت با فراخوان اعتصاب” که از نظر شما هر دو فراخوان چپ ها و راست ها دقیقا یک مضمون را هم داشت(سخنرانی رفیق آذر مدرسی در لندن) به چه معنی است؟  چه اندازه این موضع با موضع دسته اول چپ ها متمایز است؟ کسی  در عمل نمیتواند اینها را از هم جدا کند؟  عدم مخالفت با فراخوان نیروهای قومی و به قول خودتان سناریوی سیاهی و ارتجاعی و… بزبان ساده یعنی همراه شدن . یعنی همانطور که گفتید به همه فعالین حزب گفتید بروید و فعالانه شرکت کنید و … و در خارج کشور هم همینطور. آیا عدم مخالفت معنی دیگری دارد غیر از راضی بودن به انجام کاری که میشود؟ مخالفت نکردید چون مردم در کردستان بهر قیمتی در جواب به اعدام و ترور و موشک باران و کشتار مخالفانش به خانه هایشان میرفتند و متحصن میشدند؟ کسی که این را میداند چرا نگران از این بود که با صدای بلند مرتجع ترین جریانات که از هر لحاظ معلوم بود چه مهری بر این مبارزه میزنند را افشا کند؟

ثریا میگوید با فراخوان مخالفت نکردند. در اعتصاب شرکت کردند و همینطور به قوم پرستان و مرکز ارتجاعی نیروهای ناسیونالیست، نه، گفتند. میشود پرسید چگونه این کار بسیار ماهرانه را انجام دادید؟ در خارج کشور که اعضا کمیته مرکزی حزب سخنرانی و فعالیت داشتند یک کلمه در مورد مضون این فراخوان ها  و بویژه احزاب ناسیونالیست و ماهیتشان نگفتند. باور کنید نگفتند! و کسی نشنید و اسنادش را اگر میخواهید باز هم مراجعه کنید. ثریا شهابی چگونه میتواند نشان بدهد که طیف کمونیستهایی که هیچ سنخیتی با کومه له و حزب کمونیست ایران هم ندارند، هم در اعتصاب خیلی فعالانه تلاش کردند هم به قوم پرستان و احزاب ناسیونالیست نه گفتند؟ در خارج کشور هم این نوع سیاست های بینابینی را همه دیدند. سیاست شما این بود و به بهترین شکلی در خارج اجرا شد. در داخل که چیز بیشتری کسی ندید اما خوشبختانه سوالات زیادی برای کمونیستها مطرح شده است. فعالین و مسئولین حزب فعالانه کار کردند و در زیر پرچم های ناسیونالیست ها در این برهه از زمان و با چنین ماهیتی که احزاب ناسینونالیست دارند، هم عکس یادگاری برای این روز گرفتند و هم به ناسیونالیسم قوم پرست از گل بهتر چیزی نگفتند! اینها را مردم و کمونیسیتهایی که سنخیتی با دیگر چپ ها ندارند نمیتوانند بپذیرند.  یک جای این موضع می لنگد. رفقای حزب حکمتیست خط رسمی نمیتوانند عملا جهت و پرچم مجزایی به ما نشان دهند اما ظاهرا خود را قانع کرده اند. اگر این در فضای واقعی و در جایی نبود که عرض اندام کند، کسی هم نمیتواند آنرا ببینید و متاسفانه این نوع موضع گیری هم، خودش را عملا در فضای عمومی حل کرد. این مشکلی است که حزب حکمتیست خط رسمی داشت و نمیتواند برای سیاستی بینابینی کسی را قانع کند. برخورد شفافتری نیازمند است. کمونیستهای کارگری در ایران و کردستان هم در چنین مواردی به یک سیاست کمونیستی، کارگری، واقعا عدالتخواهانه و تعرضی تری نیازمندند.چه بدهکاری به این روشهای سنتی هست؟ جامعه ایران و کردستان  با ده سال و ۶ سال و دو سال قبل هم فرق دارد و این را شما قاعدتا  بعنوان یک حزب سیاسی باید  بهتر بدانید. ناسیونالیستها و الان چپ ها هم بیشتر به عزای عمومی متمایل هستند تا یک فراخوان نه تنها به مغازه دارن بلکه به کارگران و کارمندان و عموم، اعتصاب و اعتصابهایی که بتواند دشمنان را وادار به کاری به نفع مردم بکند.  مساله شخصی نیست، خیلی از کمونیستهایی که به طرق مختلف در جدال های همیشگی و سخت با ناسیونالیستها  بوده اند چرا در چنین روزی با فراخوان های آنها هم صدا میشوند و تمایزشان را سعی نمیکنند برجسته تر کنند. معضلی است که قبل از افراد، این احزاب سیاسی و کمونیستی هستند  که به آن دچارند و با مواضع بینابینی سعی میکنند خود را قانع کنند و جلوی سوال را بگیرند.

  همین مباحثات و سوالات و اتخاذ سیاست به نفع کارگران و جامعه، چنانچه نتواند کمونیستهای کارگری را بجنباند باید باز هم تاسف خورد. فعال منفرد بی سازمان، چون برای تصور روشنی که از نبرد کمونیستها دارد و دفاع از حقیقت و منفعت کمونیستی دارد، بعضا یک تنه یک حزبی را زیر منگنه گذاشته که حتی از صداقت کمونیستی شان هم  دارد دفاع میکند.(مورد  رفیق سوران از آزادی بیان و جدلش با حزب حکمتیست) در حالی که حتی کمونیستهای درون حزب حکمتیست که مثلا در برخورد به کارگران و شعارهای انحرافی بدرست تذکر میدادند  و  با حرارت کارگران را از این نوع اشتباهات مطلع میکردند و در برخورد به انها به اصطلاح مو را از ماست میکشیدند،امروز در برابر راست روی های مکرر در حزب حکمتیست مطلقا سکوت کرده اند. مصلحت تشکیلاتی  است یا مخفی کردن عقاید کمونیستی یا هر چیز دیگری، باز هم حقیقت کمونیستی و کارگری و سیاست هایش در حزب حکمتیست بیشتر عقب رانده شده است. حزب حکمتیست خط رسمی هم چنانچه موضع تعرضی و درستی  در این فراخوان به اعتصاب عمومی از سوی مراکز احزاب ناسیونالیستی و چپ ها داشت الان قلمها و فعالیتهایشان در همه جا به کار میفتاد و نیرو جلب میکرد. اگر اینطور نیست دیگران مقصر نیستند.  مساله شخصی نیست. به سیاست ها باید برگشت و درس گرفت. این توقع و برخورد بهتری به خود است و دیگران هم لازم نیست مورد پرخاش قرار بگیرند. دلیل پرخاش ثریا شهابی به آدمهای “حاشیه ای، منزوی، پیامبران تنها و بی سازمان” نمیتواند دلیل اصلی باشد و اینها با چنین القابی قاعدتا باید بی تاثیر تر از این باشند که ثریا اعصابش را برایشان خراب کرده است. داستان گریز از یک موضع بینابینی است.

۶ مهر ۱۳۹۷

۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸

asadgolchini@gmail.com