زن برده ی جنسی و طبقاتی در خدمت نظام سرمایه داری

ریزان معارفی پور

وضعیت زنان در جامعه به بدترین شکل ممکن، برتری مرد بر زن و ستم جنسی را موجب می شود که امروز در سطح وسیعی از جامعه مشهود است. زنان در چار چوب خانه ها بنا به نیاز فرهنگ مردسالاری نگه داشته می شوند و مدام  ناچار به تبعیت از مرد میشوند، خشونت بی حرمتی و سهم زنان تحت سیستم فرهنگ مردسالاری هستند.

زنان شاغل  بیشتر در کارهای خدماتی و با پریستیژ پایین به کار می پردازند و در وضعیت بسیار نامناسبی استثمار می شوند، زنان همواره در محل کار خود مورد سوء قصد صاحب کاران خود و بیشتر این زنان مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد، زنان شاغل در ازای کار برابر با مردان در بازار سرمایه دستمزد پایین تر از مردان دریافت می کنند. بیشتر زنان خانه داری که سر کار می روند اغلب به کارهای نیمه وقت و پاره وقت پرداخته و بخشی از انرژی خود را صرف کار طاقت فرسای خانگی بدون دستمزد می پردازند. طبق فرهنگ مرد سالاری کار خانگی وظیفه ی زنان است و گویا این کار کاملا طبیعی و بیولوژیک و متناسب با روحیات زنان می باشد، برای توجیه ستم بر زن توسط مذهب و سایر ارگانهای حکومتی سیستماتیزه و به آن مشروعیت می بخشند، چنین فرهنگی و سیستمی به طور وسیعی در جامعه نهادینه خواهد شد، این امر با تولید و بازتولید فرهنگ زن ستیزی برای کنترل نیمی از جامعه وضع میشود. امروز زنان موقعیت مسلط مردان را پذیرفته و شرایط بسیار سخت و طاقت فرسای خود را به عنوان وظیفه و حق طبیعی می نگرند. به زنان در بیشتر جوامع شرقی به عنوان جنس ضعیف (جنس دوم ) نگاه می شود، آنان مدام تحت ضرب و شتم افراد خانواده  خود قرار می گیرند، چنین فرهنگی و خشونت علیه زنان اساسا تابع سیستم سرمایه داری و مذهبی است.
 در جهان از هر سه زن یکی مورد خشونت قرار گرفته ، از هرپنج زن یک مورد مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. ۶۲ درصد زنان مورد خشونت جنسی همسران خود قرار می گیرند .۵۱ هزاران و دختر هر ساله درجهان کشته می شوند .
در کشورهای غربی و پیشرفته مهاجرین دختران خود را، تحت عنوان دفاع از ناموس و شرف می کشند و حاکمان این کشورها هم  تحت عنوان قوانین نسبت فرهنگی و غیره اعمال جنایت کارانه ی  مجرمین را نادیده گرفته و بر آن سرپوش می گذراند. در اروپا و آمریکا و کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری زنان به عنوان کالاهای جنسی به فروش می روند، فحشا به یکی از پر در آمدترین شیوهای سود آوری سرمایه و عملا به یک صنعت تبدیل شده است. زنان در آن کشورها به کالا های جنسی و بردگانی در خدمت سرمایه داران قرار می گیرند.
 شرایط حاکم بر زنان ایران با اعمال سیستم خشونت بار سرمایه داری آمیخته با فرهنگ زن ستیزی و مرسالاری وضعیت بسیار فلاکتباری دارند.  زنان ایرانی به دلیل حاکمیت مذهبی سرکوبگر سرمایه داری اسلامی ناچار به حجاب اجباری می شوند. صیغه  فحشای رسمی توسط سیستم مذهبی بر زنان اعمال شده است و عملا قانونی و به آن مشروعیت داده شده است. زنان در ایران از وضعیت بسیار نامناسب کاری وضعیت خشونت باری در خانواده، و در حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی رنج و آزار به سر میبرند. علی رغم این که در سال های گذشته اکثریت ورودی دانشگاه ها به زنان اختصاص داشته است، اما قربانیان اصلی بیکاری سازی سرمایه زنان هستند و از تمام فارغ التحصیلان دانشگاهی زن، تعداد بسیار کمی از آنان می توانند کار پیدا کنند و اکثریت آنان ناچارند کار خانگی بدون دستمزد را انجام دهند.  زنان ایران تحت حاکمیت حکومت مذهبی و دیکتاتوری سرکوبگر هنوز سنگسار می شوند، در خیابان ها به خاطر پوشش لباسی مورد حمله تعرض نیروهای امنیتی و گشت های ارشاد قرار می گیرند .
سنگسار به عنوان نماد بربریت در جامعه ی ایران وجود دارد و سالانه شمار بسیار زیادی از زنان به خاطر برقراری رابطه ی جنسی محکوم به سنگسار می شوند، این عمل وحشیانه تنها در کشورهای اسلامی به دلیل ماهیت ارتجاعی اسلام سیاسی که  ماهیتی ضد زن و ضد انسانی دارد، موجود است. تمام سیستم های استبدادی و مذهبی توحش نسبت به زنان در اشکال مختلف خود را نشان داده است. برای نمونه در برخی نواحی سنتی کشورهای اسلامی چون ایران  و عراق پدیده ی ختنه کردن دختران،  که عملی است برای کنترل میل جنسی در دختران هنوز به شیوه وسیعی انجام میشود. دخترانی که از لحاظ جنسی فعال بوده، به عنوان هرزه و فاحشه از آنها نام برده  و در جامعه  ترد و به حاشیه رانده میشوند و این عمل منجر به خودکشی زنان میشود. در ایران سن فحشا روز به روز پایین و پایین تر می آید. تازه ترین آمارها نشان می دهد که سن زنانی که مجبور به فحشا میشوند به زیر ۱۳ سال کاهش یافته و و تا ۱۱ سال هم رسیده است. پدیده ی دختران خیابانی هنوز در ایران وجود دارد که این پدیده خود ناشی ازعملکر نظام مرد سالاری و سنتی جامعه ی ایران است که در خانواده ها زن ستیز در مناطق محروم و حاشیه ایی کشور و یا به دلیل شرایط بد و فلاکتبار زندگی معیشتی، دختران از خانواده ی خود جدا شده وبه شهرهای بزرگ ایران به خصوص تهران فرار کرده و شرایط نامعلوم و خشونت آمیز چشم انتظار انها خواهد بود.
بیشتر دختران فراری قربانی فحشا و تجاوز جنسی هستند. دختران خیابانی به دلیل آنکه سرپناهی ندارند بر خلاف  تمایل خود ناچارند در مقابل سرپناه و کسب معیشت زندگی خود، تن خود را در مقابل مردان تسلیم کنند و مجبور به فروش آن هستند.
خود سوزی زنان به عنوان پدیده ای است که هم اکنون در بسیاری از مناطق ایران و کردستان دیده میشود. خود سوزی زنان که پدیده ای بسیار دردناک است که ناشی از یک جامعه ضد زن و مردسالار و عقب مانده است. در کردستان و سایر استانهای عقب مانده‌ی ایران همچون کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، گلستان و استانهای حاشیه ایی، این پدیده برجسته تر است.
کشتن دختران تحت عنوان دفاع از ناموس و شرف خانواده ها، در کردستان و سایر مناطق عقب مانده ایران هنوز وجود دارد. در
ماههای اخیر شاهد چندیدن قتل دختران توسط پدران و برادرانشان در سنندج، مریوان، کرمانشاه، و سایر شهرهای ایران بوده ایم. پدیده و معضل کشتن دختران تحت عنوان ناموس و شرف یکی از ارتجاعی ترین و وحشیانه ترین و ضد انسانی ترین برخورد با زنان در جامعه ایران و درکل در جوامع مذهبی و عقب مانده است.
اکنون که خشونت و وضعیت فلاکتبار زنان را افشا کردیم، بایستی راه چاره ای جهت مقابله با زن ستیزی و پایان دادن به این اعمال غیر انسانی در تمام اشکالش یافت.  باید بگویم برای پس زدن ارتجاع و عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی به یک جنبش عظیم توده ای زنان رادیکال با متشکل شدن در تشکلهای مستقل، علیه وضع موجود به پا خواسته و د رتقابل با زن ستیزی، دامن زدن به ستم جنسی زیر سایه مذهب و سنت و … مبارزه کرد. جنبش رهایی زنان باید با رادیکالیزه شدن و حرکت رو به رشد خود بتواند در پروسه مبارزه با تمام اعمال ضد انسانی که بر زنان اعمال میشود، مقابله کند. همچنین یک مبارزه بی وقفه علیه گرایشات راست و بورژوازی(با تمام گرایشاتش) در جنبش زنان را پیش ببرد. در تقابل گرایش رادیکال و سوسیالیستی را به افق و الترناتیو جنبش رهایی زنان تبدیل کند و سعی کنند آن را به یک جنبش توده ای در بطن مبازات اجتماعی تبدیل نماید. برای کسب چنین موقعیتی نیازمند یک مبارزه همه جانبه و پیگیرانه‌ی رادیکال جهت سازماندهی توده های زنان کارگر و زحمتکش خواهد بود. پیشبرد و کسب احقاق حقوق انسانی زنان در گرو به میدان آمدن زنان در سطح وسیعی و متشکل شدن در تشکلهای  توده ای و رادیکال زنان است. اتحاد استراتژیک جنبش رهایی زنان با مبارزه طبقاتی طبقه کارگر ظامن پیشروی و کسب هر اندازه از مطالبات و خواست زنان کارگر و زحمتکش جامعه است. این مهم فعالین سوسیالیست جنبش زنان را بر این امر وا میدارد که تمام توان خود را معطوف به خواست و مطالبات زنان کارگر و زحمتکش کند و با این استراتژی و سبک کار، توان پیشبرد و کسب حقوق پایمال  شده زنان را به انجام میرساند. از این جهت است که بایستی افق و استراتژی سوسیالیستی و رادیکال را در سطح وسیعی از جامعه گسترانده و آن را به یک نیروی عظیم و توده ای اجتماعی تبدیل و بر مبنای مبارزه ضد کا پیتالیستی در تقویت مبارزه طبقاتی و سوسیالیستی گام برداشت. تنها با این استراتژی میتوان به اعمال زن ستیزی درتمام اشکال و ابعاد آن پایان داد. و این مهم هم تنها در یک جامعه غیر طبقاتی و فارغ از هر نوع ستم و استثماری موجود است.

پیش بسوی تشکل مستقل و توده ای زنان
زنده باد سوسیالیسم
مارس ۲۰۰۹