جمهورى اسلامى ماندنى است اگر…جمهورى اسلامى رفتنى است اگر…

جمهوری اسلامی ماندنی است اگر…

جمهوری اسلامی رفتنی است اگر…

جمهوری اسلامی، لخت و عریان است. اکثریت مردم از آن بیزارند. از اقتصادش و بلایی که به سر همه آورده، از سیاستش که به‌جز فریب و سرِ کار گذاشتن نبوده، از ایدئولوژی دینی و احکامِ «امر به معروف و نهی از منکرش»، از مناسک محرم و مداحان انگل‌صفتی که خصلت‌نمای این رژیم‌اند، از فساد و اختلاس و دزدی‌های مقامات و صاحب‌منصبان حکومتی. این بیزاری را مردم به شکل‌های مختلف نشان می‌دهند. حتا  پایه‌های رژیم پر از تردید هستند و آخوندهایش با لباس مبدل در اماکن عمومی رفت‌و‌آمد می‌کنند. تضادهای درونی‌اش، به‌حدی است که افشاگری از یکدیگر و تسویه‌حساب‌های درونی‌شان ابعادی کم‌سابقه به خود گرفته است. فشارهای بین‌المللی و تهدیدات امپریالیسم آمریکا نیز در چنین شرایط  ازهم‌گسیختگی داخلی، اوج گرفته است.

با این وصف، جمهوری اسلامی، زیر فشار این عوامل به‌طور خود به خودی، سرنگون نخواهد شد. اگر به واقعیت آن‌طور که واقعا هست نگاه کنیم، یعنی با نگاهی علمی مساله را بررسی کنیم، می‌توانیم ببینیم که رژیم هنوز پشتوانه‌هایی دارد و امکانش هست که تلاش‌هایش برای بیرون آمدن از بحرانِ بود و نبود فعلی به نتیجه برسد و بر عمر آن بیفزاید.

در دی ماه سال گذشته، توده‌های مردم از مرز ابراز بیزاری گذشتند و شورشی کردند که مانند جریان هوای تازه‌ای، سرزندگی و شادابی به میان جامعه آورد. خواست آن روشن بیان شد: مرگ بر جمهوری اسلامی! از آن پس، کامیون‌داران، مالباختگان، زنان، کارگران، دست‌فروشان، دائما در حال اعتراض‌اند. اعتراضاتی که در مرداد، یک‌جا جمع شده و چند شب، خاطره دی ماه را زنده کرد. بدون روحیه شورش‌گرانه در میان مردم و تقویت عزم آنان برای کوبیدن سر جمهوری اسلامی به سنگ، جمهوری اسلامی هرگز سرنگون نخواهد شد. اما اشتباه است اگر فکر کنیم رژیم جمهوری اسلامی صرفا با این نوع مبارزات سرنگون خواهد شد. زیرا جمهوری اسلامی سازمان‌یافته است. بله، از درون پاره‌پاره است اما نهاد و ساختاری به نام دولت دارد که همه نیروهای گریز از مرکز درونیش را منسجم می‌کند و به‌حرکت درمی آورد. جمهوری اسلامی، هر روز فکرشده و سازمان‌یافته عمل می‌کند تا شورش و مبارزات مردم را خنثی کند. بله، جمهوری اسلامی زیر فشار بین‌المللی است و حتا قدرتمند‌ترین امپریالیسم دنیا یعنی آمریکا، سرنگونی جمهوری اسلامی را هدف گرفته است. حتا این روزها از زبانِ بسیاری می‌شنویم که می‌گویند: «پس از اجرای تحریم‌های نفتی در آبان ماه، کارِ جمهوری اسلامی تمام است». اما این فقط یک امید واهی است و علتش نداشتنِ درکِ علمی از تمامِ عواملی است که صحنه ایران و جهان را امروز شکل داده است. رژیم جمهوری اسلامی یکی از کارآمدترین رژیم‌های ارتجاعی سرکوبگر در منطقه پرآشوب خاورمیانه است و قدرت‌های امپریالیستی عموما خواهان حفظ چنین رژیم‌هایی هستند. امروز، خاورمیانه و به‌ویژه ایران میدان رقابت میان قدرت‌های امپریالیستی است. جمهوری اسلامی به رقابت میان قدرت‌های امپریالیستی، به‌عنوان شانس و ذخیره‌ای برای بقای خود می‌نگرد.  جمهوری اسلامی برای ماندگاری از شکاف میان امپریالیست‌های «شرق و غرب» استفاده می‌کند. اما امپریالیست‌ها نیز به این رژیم به‌عنوان یک مهره برای رقابت‌های درونی‌شان نگاه کرده و استفاده می‌کنند. یک روز، حامی‌اش می‌شوند و روز دیگر می‌توانند مانند یک کالای تاریخ مصرف سرآمده، به دور بیندازنش. اما حتا تصمیم آنان در مورد این رژیم، درنهایت وابسته به آن است که جدال میان توده‌های مردمی که حاضر به تحمل این رژیم نیستند و این رژیم، چگونه پیش برود.

جمهوری اسلامی هنوز ذخایری دارد. اما مهم‌ترین ذخیره آن، ضعف‌های جبهه مبارزات مردم است. یک جمعیت چند میلیونی به‌شدت ناراضی در این جامعه هست که جمهوری اسلامی را مطلقا غیر قابل تحمل می‌داند. همان جمعیتی که روی تیغه بُرنده بیکاری، فقر و محرومیت، زن و فرودست بودن، غیر فارس بودن نشسته است؛ اما این جمعیت چند میلیونی به‌لحاظ سیاسی و به‌لحاظ سازمانی ازهم‌گسیخته و پراکنده است.

جمهوری اسلامی را میتوان بهدست مردم و برای مردم سرنگون کرد اگر…

جمهوری اسلامی رفتنی است اگر این نقاط ضعف سیاسی و سازمانی را درست تشخیص دهیم و به‌طور عاجل برای برطرف کردن‌شان، تلاش و مبارزه کنیم.

نقطه ضعف سیاسی را باید با عمومیت بخشیدن به مطالبات کلیه قشرهای جامعه برطرف کنیم. همه باید برای همه مبارزه کنند. امروز و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هفت مطالبه که تحت عنوان «هفت توقف» فشرده شده است، می‌تواند چنین نقشی را بازی کند و به خواست «مرگ بر جمهوری اسلامی» محتوایی ببخشد که منافع اکثریت مردم در آن است:

توقف قوانین شریعت و نابودی دولت دینی. توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبداد سیاسی. توقف حجاب اجباری و ستم بر زن. توقف جنگهای ارتجاعی. توقف فقر، بیکاری و آوارگی. توقف ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس. توقف روندِ نابودی محیط زیست.

همه باید برای همه مبارزه کنند به چه معناست؟ به‌معنای آن است که کارگران و کامیون‌داران اعتصابی، نمی‌توانند نسبت به اعدام زندانیان سیاسی در کردستان و سرکوب زنانی که حجاب از سر برمی‌دارند، بی‌تفاوت باشند یا سکوت اختیار کنند. به‌معنای آن است که زنانی که به حجاب اجباری اعتراض می‌کنند نمی‌توانند نسبت به آلام کودکان زباله‌گرد و جنایت‌های سپاه قدس در سوریه بی‌تفاوت باشند و سکوت اختیار کنند. به‌معنای آن است که معترضین به ریزگردها در اهواز نمی‌توانند نسبت به مبارزات زنان، به اعتصاب عمومی در کردستان، به اعتصاب کارگران هفت‌تپه بی‌تفاوت باشند و هنگام اعتراض به جنایت‌های رژیم در نابودی محیط زیست باید جنایت‌هایش در قتل کولبران و تحمیل فقر به مردم بلوچستان را به میان بکشند. به‌معنای آن است که وقتی مردم کردستان علیه تبهکاری‌های رژیم اعتصاب عمومی می‌کنند، باید تریبون کارگران هفت‌تپه و معترض به فقر و محرومیت حاشیه‌نشینان مشهد هم باشند. به‌معنای آن است که همگی باید مراسم و مناسک مذهبی جمهوری اسلامی را تحریم کنند و مانع از آن شوند که رژیم، فضای جامعه را با دین‌مداری به گروگان بگیرد و آن را به سپری برای پوشاندن جنایت‌هایش تبدیل کند. به یک کلام، همه باید برای همه و همه‌چیز مبارزه کنند. «ما همه با هم هستیم» هنگامی واقعیت پیدا می‌کند که دارای این شالوده سیاسی بشود. هنگامی‌که این هفت توقف به مطالبه همگانی تبدیل شود، آن‌گاه جامعه آگاه می‌شود که سرنگونی جمهوری اسلامی برای چه کسانی و برای چه باید باشد.

ضعف سازمانی را در شرایطی که با یک رژیم امنیتیِ سرکوبگر و بی‌رحم مواجه هستیم چگونه باید برطرف کرد؟ در همه جا، در محله، محل کار و مدرسه افرادی که به یکدیگر اعتماد دارند باید هسته‌های مخفی چندنفره تشکیل دهند. ضرورت اعتماد داشتن، یک واقعیت است و مردم برای متشکل شدن نیازمند این اعتماد هستند. جنبش توده‌ای را نمی‌توان از دید دستگاه امنیتی و سرکوب رژیم مخفی کرد اما هسته‌هایی که آن را تداوم بخشیده و گسترش می‌دهند و به آن انسجام و محتوای سیاسی ضروری را تزریق می‌کنند، می‌توان و باید از دید دستگاه سرکوب مخفی کرد. این هسته‌ها می‌توانند با صد تدبیر و هزار طریق با هسته‌ها و محافل مورد اعتماد در شهرهای گوناگون شبکه‌بندی کنند. شبکه‌های مجازی هرگز نمی‌توانند جایگزین تشکیل هسته‌ها و محافل مخفی و مرتبط کردن این‌ها به طریقی مطمئن شوند. هنگامی‌که این‌گونه سازماندهی به عادت در هر محل کار، هر محل زندگی تبدیل شود، آن‌گاه همین محافل و هسته‌های کوچک می‌توانند تداوم اعتراضات و هماهنگ و سراسری کردن آن‌ها را محقق کنند.

وظیفه کمونیست‌ها در قبال جنبش توده‌ها، پاسخ به این دو چالش است. همراه و هم‌زمان با این نوع دخالت‌گری و کمک به برطرف کردن این دو ضعف در جنبش توده‌ای، فعالین کمونیست هنگام تبلیغ و ترویج حول «هفت توقف» باید روشن کنند فقط با یک انقلاب واقعی یعنی انقلاب کمونیستی می‌توان این مطالبات هفت‌گانه را عملی کرد. «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران» سندی از «حزب کمونیست ایران- م ل م» ضرورت و امکان و نقشه راه چنین انقلابی را ترسیم کرده است. این سند باید به‌طور دائم به میان مردم برده شود. بخش مهمی از محتوای این سند می‌گوید که انقلاب واقعی یک رشته تغییرات جزیی در داخل این سیستم نیست بلکه به‌معنای سرنگون کردن این سیستم است و این کار نیازمند شکست دادن نیروهای مسلح ستم و سرکوب رژیم حاکم است. بدون این کار هرگز نمی‌توان یک جامعه کاملا نوین براساس اقتصاد و سیاست بنیادا متفاوت ساخت. نکته مهم دیگر این است که افشاگری و یا به‌راه انداختن مقاومت و مبارزه حول «هفت توقف» باید شامل فراخوان دادن به توده‌های مبارز برای پیوستن به صفوف ما و تبدیل شدن به سازمان‌دهندگان آگاهِ انقلاب و رزمندگان راه رهایی بشر باشد. نیروهای سازمان‌یافته انقلاب هرچه بیشتر باشند، به‌همان نسبت بیشتر می‌توانیم بر صحنه جامعه تاثیر بگذاریم و جنبش‌هایی برای انجام یک انقلاب واقعی که بساطِ این نظامِ ستمگر و ارتجاعی را در هم می‌کوبد، به‌راه بیندازیم. حرف ما با تودههای مبارزی که در خیابانها هستند این است.

وظیفه سازمانی فعالین کمونیست، در کمک به برطرف کردن ضعف سازمانی در جنبش توده‌ای، خاتمه نمی‌یابد. درواقع، مهم‌ترین وظیفه سازمانی فعالین کمونیست ایجاد هسته‌های کمونیستی است. بدون وجود چنین هسته‌هایی در سراسر ایران و میان قشرهای مختلف مردم (کارگران، دانشجویان، زنان، معلمین، حاشیه‌نشینان، ملل تحت ستم و…) که مجهز به علم کمونیسم نوین هستند، پیچ و خم‌های راه ساختن جنبش‌هایی برای انقلاب واقعی را می‌شناسند و مرتبا مهارت و دانش خود و فوت و فن مبارزه با نیروهای سرکوب و دستگاه اطلاعاتی رژیم را در این راه ارتقا می‌دهند، نه‌تنها صحبتی از سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نمی‌توان کرد بلکه حتا تداوم مبارزات جاری را نیز نمی‌توان حفظ کرد؛ زیرا فقط با وجود چنین هسته‌های رهبری‌کننده است که می‌توان در هر دور از مبارزه به جمع‌بندی از قوت و ضعف‌ها پرداخته و با رویکردی استراتژیک، نقشه‌های تاکتیکی جدید برای ادامه مبارزه و ارتقای مبارزه به سطوح بالاتر و درگیر کردن توده‌های بیشتر ترسیم کرد و درست در زمان و مکانی که رژیم انتظارش را ندارد، او را به مصاف گرفته و مبارزه را گسترش داد.

امروز، هیئت حاکمه در بحرانی جدی است و برای بخش‌های بزرگی از جامعه دستگاه خشونت و سرکوبش آبروباخته شده و ماهیت نامشروع آن عیان شده است. اما جمهوری اسلامی هنوز امیدوار است که توده‌های مردم را به دنباله‌روی از این یا آن جناح مجبور کند. نیروهای ارتجاعی خارج از قدرت سیاسی نیز به‌شدت در تلاشند تا توده‌های مردم را سیاهی‌لشگر سیاست‌ها و برنامه‌های ارتجاعی خود کنند. این خطر بزرگی است که فقط با فعالیتی با محتوایی که در بالا گفتیم، می‌توان مانع از آن شد. به‌همان نسبت که بر تعداد مردمی که حاضر و مصمم هستند برای سرنگون کردن این سیستم و ایجاد یک جامعه و حکومت نوین متشکل شده و هرگونه فداکاری کنند، از چنین خطری کاسته خواهد شد و راه برای رفتنِ جمهوری اسلامی از پایین و توسط توده‌های میلیونی مردم، گشوده خواهد شد.

 

*هفت توقف بر بستر مبارزه علیه دشمنان داخلی و خارجی مردم:

۱- توقف قوانین شریعت و نابودی دولت دینی

ادغام دین و دولت، جنایت است و دین‌مداری از زشت‌ترین خصلت‌های جمهوری اسلامی است. سرکوب و تحقیر زنان و ال.جی.بی.تی‌ها، ادیان و گرایشات مختلف اعتقادی و مسلکی مانند اهل سنت، بهاییان، دراویش، یارسانان و غیره و ضدیت با علم که از قوانین شریعت و ماهیت مذهبی دولت سرمایه‌داری دین‌مدار در ایران برمی‌خیزد باید متوقف شود. توده‌های مردم نیاز به جسارت طرح شعار واژگون کردن حکومت و قانون شریعت و نهادهای اقتصادی-دینی مثل آستان قدس رضوی یا مؤسسات تبلیغاتی ارتجاعی مذهبی را دارند.

۲- توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبداد سیاسی

مجموعه دین‌مداری و نظامی/امنیتی بودن از رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم استبدادی فاشیستی می‌سازد. حکومت نظامی/امنیتی باید لغو شود.

۳- توقف حجاب اجباری و ستم بر زن

حکومت دینی زن را برده کرده و حجاب اجباری نشانه آن است. هیچکس بدون الغای فرودستی زن نسبت به مرد، رها نخواهد شد. مبارزه برای برابری زن و مرد، مبارزه همه مردان و زنان است. حجاب اجباری، قوانین زن ستیز شریعت و به طور کلی همه اشکال ستم بر زن باید متوقف شوند.

۴- توقف جنگهای ارتجاعی

شرکت جمهوری اسلامی در درگیری‌های سیاسی و جنگ‌های نظامی سوریه، عراق، لبنان و یمن برای محکم کردن رژیم خودش، تقویت سلطه‌اش بر مردم ایران و فریب آن‌ها و معامله با امپریالیست‌ها است. دخالت و جنگ‌افروزی‌های جمهوری اسلامی در منطقه باید متوقف شوند.

۵- توقف فقر، بیکاری و آوارگی

کار و مسکن یعنی حق حیات. تهاجم جمهوری اسلامی به حق حیات را نباید تحمل کرد. تمام ثروت‌های انباشت شده در دست بنیادها، مؤسسات اعتباری و بانک‌ها و شرکت‌های متعدد آخوندی و سپاهی و دولتی و خصوصی از آنِ مردم و نتیجه کار و زحمت آن‌ها است. روی دیگر سکه اختلاس‌ها و دزدی‌های جناح‌ها و شخصیت‌های مختلف حکومت، فقر و گرسنگی بخش‌های زیادی از مردم، محرومیت کودکان کار از تحصیل و ورشکستگی و فلاکت است. فقر، گرسنگی، بیکاری و آوارگی مردم تهیدست باید متوقف شود.

۶- توقف ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس

سرکوب، تبعیض و ستم علیه ملل غیر فارس ساکن در ایران شامل ترک‌ها، کردها، ترکمن‌ها، عرب‌ها، بلوچ‌ها‌، افغانستانی‌ها و برتری سیستماتیک ملت و فرهنگ و زبان فارسی بر سایر ملل و فرهنگ‌ها باید متوقف شود.

۷- توقف روند نابودی محیط زیست

علت نابودی محیط زیست در نظام سرمایه‌داری، خود کارکرد این نظام است و قانون «گسترش بیاب یا بمیر» که ناشی از آنارشی تولید و رقابت سرمایه‌های رقیب است. سرمایه‌داری مستغلات دولتی و سپاهی و خصوصی دست در دست سرمایه‌داری امپریالیستی، بی‌وقفه جنگل‌ها، ساحل دریاها و زمین‌های کشاورزی را بلعیده و محیط زیست را به‌طرز غیر قابل ترمیم نابود می‌کند. در رأس این فعالیت‌های اقتصادی ویرانگر، خود خامنه‌ای و سپاه پاسداران و آخوندهای نماینده ولی‌فقیه قرار دارند. دست همه این‌ها باید از طبیعت ایران و محیط زیست کوتاه شود.

 

به نفل از آتش ۸۳ مهر  ۹۷

atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com

n-atash.blogspot.com