امواج محکوم کردنهای اینوریها و آنوریها در حاشیه نقله شدن چند رذل حکومتی در اهواز!

امواج محکوم کردنهای اینوریها و آنوریها در حاشیه نقله شدن چند رذل حکومتی در اهواز!

مقدمه:

 

متعاقب حمله عده ای که می گویند داعشی بودند یا الاحوازی به رژه مشترک نظامی ارتش و سپاه پاسداران و نقله شدن تعدادی از اراذل سرکوبگر رژیم اسلامی علاوه بر خود رژیم اسلامی تعدادی از “اپوزسیون” چپ و راست مسابقه محکوم کردن گذاشتند و از این حمله “تروریستی” تبراجستند!

صدا و سیمای رژیم اسلامی “عاشورای جدیدی” را ترسیم کرد که در آن یک کودک کشته شده و “ایران را مظلوم تروریزم” خواند . علاوه بر ائمه جمعه و نهادهای رژیم اسلامی ، رضا پهلوی، اتحاد برای دموکراسی، حزب چپ ایران – فداییان خلق + فرخ نگهدار، راه کارگر؛ کمیته مرکزی و هیأت اجرائی، حزب کمونیست کارگری( حکمتیست و آن یکی‌ ) و نیز حزب توده، حمله به مراسم رژه دشمن شکن ارتش و سپاه در اهواز را “محکوم کردند”! صحنه غریبی است!

هنوز مراسم عزاداری این طیف اپوزسیون خارج کشور در فیسبوک ادامه دارد و طبق معمول مخالفین خود را با انواع الفاظ رکیک “به سر جای خود می نشانند”!

عده ای این عمل را از سر “تروریزم” می کوبند و عده ای از “موضع چپ” مبصر شده اند که عامل داعش و ناسیونالیست ارتجاعی است یا اینکه اینکارمبارزه مدنی مردم را کند می کند! خوب متدهای مختلفی هست اما عمل همان! یکپارچه محکوم کردن!

این اولین بار نیست اپوزسیون رژیم اسلامی گیج می زند نمی داند چه بگوید! داستان تقسیم دریای خزر را یادتان هست؟ اونزمان هم دیدیم این اپوزسیون خصوصا بخش “چپش” بدجوری گیج خورد نمی دانست چه بگوید!

در این مقاله سعی می کنم به نقد این متدها بپردازم و پاسخ خودم را بعنوان یک فعال مستقل کمونیزم کارگری ارائه دهم:

(۱)ایا حمله نظامی به اراذل سرکوب رژیم حق مردم هست یا نه؟

در دوران اخیر ظاهرا حکومتها حق دارند مردم را سرکوب کنند و مردم هر جا خواستند این اراذل را بزنند تروریست هستند.این سنت ابتدا توسط خود حکومتها تبلیغ می شد اما بامزه هست که یکی دو دهه است اپوزسیونها هم به این کاروان “ضد تروریزم” پیوسته اند!

لذا در فرهنگ سیاسی بخش اصلی اپوزسیون رژیم اسلامی اساسا نفس دست به اسلحه بردن کفر است و تروریزم.بخشی از اپوزسیون چپ و راست دارند اینجوری این عمل را “محکوم می کنند”!

رژیم اسلامی اما از انواعی از حکومت است که مثل هیتلر فقط و نهایتا با یک جنگ توده ای وسیع و زدن مهره هایش فراری و تسلیم خواهد شد.اعتصاب ساسری و سایر اشکال مبارزه نهایتا کمک خواهد بود که این روند کوتاهتر و موثرتر پیش برود.

توهم است که فکر کنیم رژیم اسلامی و اراذلش با یک جنبش مدنی حکومت را واگذار می کنند.این توهم را هر کس بپراکند دارد به رژیم خدمت می کند.

حق مردم در همه تاریخ بوده که رژیمهائی که با سرکوب به مخالف برخورد کرده اند با ابزار جنگ توده ای به زیر بکشند.

طبیعتا هم جنگهای توده ای وسیع از جاهائی اغاز می شوند.مثل اعتصابات که از اول سراسری نیستند. یکجائی اراذل رژیم گوشمالی می شوند و این سنت می شود و به تمامی جامعه تسری می کند. تکرار می کنم این حق مردمست.

(۲)ایا حمله کنندگان به رژه ارتش و سپاه در اهواز انقلابی و مترقی بودند؟

کاملا طبیعی است که گرایشات راست و ارتجاعی انواع اشکال مبارزه را جلو ببرند.چه داعش چه الاحواز اینها گرایشات ارتجاعی هستند و مستقیم و غیر مستقیم دنبال سیاستهای راست جهانی. اما نفس اینکه اینها جلو امده اند نافی اصل مهم حق مردم برای زدن اراذل رژیم نیست.بلکه هوشداریست به چپ جامعه به ازادیخواهان که در زمینه سازماندهی نظامی مردم مثل سایر عرصه ها عقب مانده اند و بیشتر هم عقب می مانند

همانطور که اعتصاب سراسری کردستان را راستها تحت تاثیر قرار دادند اینجا هم راستها تلاش خواهند کرد عرصه مبارزه مسلحانه را نیز مال خود کنند و مردم را بدنبال خود بکشانند.اینجا هم عرصه رقابت است.

چپ و انقلاابی بجای “محکوم کردنهای “مضحک بیاید فراخوان بدهد که تنها راه کوتاه کردن حکومت اسلامی امادگی برای اعتصابات سراسری و جنگ مسلحانه توده ای است.تا اراذل رژیم سرکوب و فراری نشوند رژیم رفتنی نخواهد بود.

(۳)نظریه “سوریه ای کردن ایران” و ترساندن مردم از جنگ توده ای مسلحانه

از یکسو رژیم اسلامی از سوئی “اپوزسیون” چپ و راست داد می زنند که مواظب باشید اگر دست به اسلحه ببرید ایران سوریه می شود!

همین حرف مفت را دارند مدتها می زنند تا مردم را از پایان دادن به رژیم اسلامی منصرف کنند!

راستی جلوی “سوریه ای شدن” ایران را باید از طریق منع مردم از مبارزه مسلحانه گرفت؟

من می گویم بر عکس!

سوریه به این دلیل سوریه شد که بخش چپ و مدرن جامعه سازماندهی مسلحانه نداشت و نتوانست از خودش در مقابل اراذل بشار اسدی و اسلامیها دفاع کند. نمونه مقابلش تجربه کانتونها بود که توانستند مردم را ملح کنند و حداقلی از تمدن بجا ماند!

لذا همه ادعاها برای نفی حق مردم برای مسلح شدن و زدن اراذل رژیم حرف مفت است و یک بازی با ترس مردم.

اتفقاقا اگر مردم دست به اسلحه ببرند دوران حکومت رژیم کوتاهتر می شود و سازماندهی وسیع مسلحانه امکان نابودی تمدن را می گیرد.

(۴)ایا زدن اراذل سرکوب رژیم باعث “هار شدن رژیم و گسترش سرکوب ” می شود؟

با چه منطقی؟! ظاهرا رژیم ببعی بوده تا بحال حالا وقتی رهبرانش و عناصر سرکوبش را نقله می بیند تازه هار می شود؟!

۴۰ سال جامعه صبر کرد و مدنی مبارزه کرد چه کردند اینها؟

دروغ است که رژیم هار می شود دروغست که از فرا سرکوب می کند!

رژیم با سرکوب بدنیا امده و به رغم نوع مبارزه مردم همواره سرکوب کرده.

اتفاقا من مدعی هستم هر قدر اینها بترسند و جرات راه رفتن در خیابان نداشته باشند روند پلاریزه شدن و فراری شدن و فروریزی رژیم بیشتر می شود.

هیچ منطقی بین زدن رژیم و “هارتر شدن رژیم ” نیست جز ادعای این قبیله اپوزسیون عزادار!

تز مقابلش به همان اندازه قابل بررسی است! زدن وسیع عناصر رژیم بیشتر به فروپاشیش می انجامد و امکان سرکوب متمرکزش را می گیرد.

(۵)محکوم کرد یا حمایت کرد؟

من هیچکدام را کافی نمی بینم!

طبیعتا با دخالتگری گرایش ارتجاعی داعش یا الاحواز چه در سطح سیاسی چه نظامی مخالفم. طبعا در کنارش از حق مردم برای زدن ارذل رژیم کاملا دفاع می کنم.

فراخوان من به ازادیخواهان چپ و سوسیالیست اینست که هسته های نظامی مردمی را سازمان عملیات نظامی برای دفاع از جان مردم دفاع از مدنیت را به دستور روز خود تبدیل کنند

به مردم بیاموزند که تنها راه پیشگیری از تداوم رژیم و سوریه ای شدن ایران سازماندهی وسیع توده ای و نظامی مردمی است.

داستان حمله داعش یا “خودیهای رژیم انطور که برخی می گویند” یک سطح دارد یک عمق!

تنفر مردم از رژیم اسلامی و اراذل سرکوبگرش واقعی است. این ارذل تا سرکوب نشوند تا متواری نشوند امکان سرنگونی رژیم نیست.این رژیم با متدهای متمدنانه غربی پائین بیا نیست.در غرب هم هیتلر و موسولینی اونجور پائین نیامدند.

بعنوان یک فعال ازادیخواه و حامی سوسیالیزم علاوه بر افشای ماهیت ارتجاعی داعش و الاحواز به جامعه پیام میدهم که خود را برای اعتصابات عمومی و نبرد توده ای مسلحانه اماده کنید.

(۶)توازن رژیم در حال به هم خوردنست چه باید کرد؟

قیام سال ۸۸ و ادامه آن در دیماه سال پیش و قیام اخیر سراسری در ایران اعتصاب سراسری کردستان و بررسی حال و هوای برخورد مردم به رژیم اسلامی همه موید اینست که توازن قوا دارد بین رژیم و مردم تغییر می کند.

اتفاقا تغییر این توازن قوا را من استراتژیک می بینم. ادامه همه تعییر توازن قواست که می شود پیش بینی کرد رژیم در موقعیت عمومی تهاجمی نیست بلکه در موقعیت گریز است.

چپ و ازادیخواهی باید جامعه را اگاه کند.ترساندن جامعه از سوریه ای شدن تباید شغل چپ باشد!

راه پیشگیری از سناریوی سیاه سازماندهی جنبش مسلح توده ای است .نه فراخوان به مدنیت در مقابل این رژیم هار و جانی!

خلاصه کنم:

“استدلالات” چپها و راستهائی که در مراسم عزاداری رژیم اسلامی شریک شده اند همه نشانه گیجی یا هم خانوادگی اینها با حکومت است.

مردم را از سوریه شدن   می ترسانند به مبارزه متمدنانه ترغیب می کنند!

چپ و ازادیخواهی باید به مردم واقعیت را بگوید! رژیم اسلامی را نمی شود فقط با اغتصابات و تظاهرات پائین کشید.این رژیم مدنی نیست.راه حل مدنی برای سرنگونیش نیست.

اینکه داعش یا الاحواز یا سایر گرایشات ارتجاعی بخواهند با نقله کردن اراذل رژیم حمایت مردمی بگیرند هشدار است برای ازادیخواهان.

نفی حق مسلح شدن مردم و سازماندهی برای جنگ مسلحانه توده ای راه حل نیست بلکه کمک به توهم پراکنی رژیمی است که در حال فروپاشی است.

اراذل رژیم نباید ارامش داشته باشند.ترسی که ۴۰ سال در دل مردم انداختند باید به خودشان برگرداند.شب و روزشان باید ترس شود.این فضا زمینه قرار اراذل رژیم را فراهم می کند و فروپاشی رژیم را تسریع می کند.

دقاع از مدنیت به نقله شدن هزاران اراذل رژیم مشروط است.هزاران هزار!