کمونیستها مانع شکست و بی اعتباری سیاسی ناسیونالیسم کرد نمیشوند!

کمونیستها مانع شکست و بی اعتباری سیاسی ناسیونالیسم کرد نمیشوند!
چند کلمه در حاشیه نقد به سخنان کاک رحمان حسینن زاده در پانل تلویزیون کومەله و مصاحبه با تلویزیون پرتو
…………………….

اعتصاب عمومی در کردستان و تلاش سوسیال دمکراتها برای جایگزینی یک فراخوان چپ و سرخ با یک فراخوان رنگین کمانی و همسو شدن با مرکز ارتجاعی احزاب کرد … بحثهای زیادی را در دنیای مجازی دامن زده است که به نظر من روز به روز بحثها پخته تر و همچنین اطلاعات پشت پرده زیادتری نیز هر روز از زبان این فراخوان دهنده و آن فراخوان دهنده به بیرون درز میکند که میتواند برای روشنتر شدن کل ماجرا مهم باشد …
ماجرا چیست ؟ … چرا نباید اجازه داد تا سوسیال دمکراتها پرچم رنگین کمان خود را به نرخ پرچم سرخ کمونیستها به مردم و احزاب سیاسی و شخصیتهای سیاسی بفروشند… سوالی است که در مقابل هر انسان چپ و کمونیستی قرار دارد که خود را نسبت به سرنوشت جامعه کردستان مسئول میداند.
همه میدانستند که با اعدام سه زندانی سیاسی و حمله به مقرات دو حزب اپوزسیون و کشته شدن عده ایی از اعضای این احزاب … احزاب ارتجاعی و سیاسی راست و چپ این جامعه تلاش خواهند کرد از شرایط بوجود آمده و از خشم و تنفر مردم استفاده کرده و حرکتهایی را سازمان دهند … همه و شاید من و ده ها انسان دیگر فکر میکردیم که راست ارتجاعی و متمرکز در یک مرکز پرو آمریکایی فراخوان و حرکت خود را خواهند داشت و چپ هم با هر تعبیری از سوسیال دمکرات گرفته تا چپ رادیکال فراخوان خود را خواهند داشت و زورآزمایی و تلاش چپ و راست برای زدن مهر خود بر جامعه شروع خواهد شد.
مرکز ارتجاعی پرو آمریکایی احزاب کرد سریع تر از احزاب چپ وارد عمل شدند و فراخوان خود را دادند و قرار بود روز دوشنبه ١٩ شهریور روز مرکز ارتجاعی احزاب کرد باشد …
من شخصا دوست داشتم که این فراخوان عوض نمیشد و این احزاب و سازمانها پای اعتصاب عمومیشان میرفتند و در نهایت هم شکست میخوردند و در انظار جامعه در ایران و دنیا سرشان به سنگ میخورد و با این حرکت بیشتر از همیشه اعتبار سیاسیشان را از دست میدادند و ایزوله تر از امروز از این فراخوانشان سر در می آوردند. این را هم اضافه کنم که یقینا فراخوانشان بنا به دو دلیل شکست میخورد و اعتبارشان برای سالها زیر سوال میرفت … یکی از دلایل همراهی نکردن چپ (با هر تعریف) با فراخوانشان میبود و دلیل دوم هم پژاک بود که در سالهای اخیر زیر پای احزاب ناسیونالیسم کرد در ایران را زده است و اکثر فعالین جنبش ناسیونالیستی در داخل را به خود جذب کرده است و بنا به صف بندیهای منطقه ایی حاضر نبود آب به آسیاب مرکز ارتجاعی احزاب کرد بریزد…
قطعا چپها میتوانستند با تشخیص این مسئله هم حرکت فراگیر خود علیه رژیم را سازمان دهند و در عین حال راست ارتجاعی را تنها میگذاشتند تا در جامعه ایزوله تر و بی اعتبارتر شوند … و با یک تیر چند هدف را میزدند و مهر جنبش خود را بر جامعه و حرکتهای اجتماعی میزدند.
اما چپ چکار کرد؟
ولی چپ بر عکس آنچه را که اشاره کردم انجام داد … و فورا با این مرکز ارتجاعی تماس میگیرد و با دادن مشاوره و آوردن فاکت و دلیل آنها را قانع میکند که حرکتشان با شکست روبرو خواهد شد و به آنها توصیه میشود که دو روز بعدتر با همدیگر حرکتی را سازمان دهند…بنا به گفته نماینده حزبی که با این مرکز ارتجاعی تماس گرفته است …وقتیکه این حزب با مرکز ارتجاعی به توافق میرسد و همه چیز بر وفق مراد میچرخد… از طرف دیگر وارد مذاکره با احزاب چپ میشوند و آنها را هم با خود همراه میکنند و همه با هم را وارد حرکتی رنگین کمانی میکنند….
چپ سوسیال دمکرات با این حرکت بزرگترین خدمت ۴ دهه اخیر را به ناسیونالیزم کرد نمود و مرکز ارتجاعی احزاب کرد را از یک شکست سیاسی و از یک بی اعتباری سیاسی تاریخی خلاص کرد .
جبهه ارتجاعی احزاب کرد که در سال گذشته بوسیله کمونیستها نقد و افشا شده بود و هوادران همکاری با آنها کاملا ایزوله شده بودند و تاکتیکی در مقابل مخالفین عقب نشینی کرده بودند فرصت یافتند تا به بهانه حرکت اعتراضی علیه جمهوری اسلامی دست این مرتجعین را بگیرند و مانع رسوایی سیاسی و جنبشیشان شوند.
چپ سوسیال دمکرات به این هم بسنده نکرد و نه تنها خودش دست این مرتجعین را گرفت … از طرف دیگر دست این مرتجعین را هم در دست کسان دیگری گذاشت که خود زمانی مخالف همکاری با مرتجعین کرد بودند.
خلاصه کنم
با این مقدمه خواستم به مصاحبه کاک رحمان حسین زاده با تلویزیون حزبش بپردازم … در این مدت بعد از اعتصاب فکر کنم تنها من بودم که علنا و در چند خط به نقد سخنان کاک رحمان در پانل تلویزیون کومه له پرداختم و حزبی یا سازمانی همراه با من رسما در این نقد شریک نبود… در مصاحبه با تلویزیون پرتو با یک کاک رحمان عصبانی و پریشان روبرو شدم که به جای انتقاد از خود … سایت ما را در کنار حزب خط رسمی قرار میدهد و عصبانیتش را به این شکل که خود شاهد هستید بروز میدهد .
اما من فکر میکنم شاید در ظاهر کاک رحمان از عده ایی پاسیو و از خدا بیخبر و محفل چند نفره عصبانی باشد … ولی در واقع عصبانیت کاک رحمان از این است که حزبی که قرار است با هم جبهه تشکیل دهند … سرشان را کلاه گذاشته است(اگر کا رحمان واقعا از کل ماجرا بیخبر بوده باشد) و او را در شرایطی قرار داده اند که توان دفاع از این عمل سیاسی مشخص را ندارد … اول با مرکز ارتجاعی احزاب کرد به توافق رسیده اند و بعد سراغ بقیه چپها و از جمله حزب کاک رحمان رفته اند … و به اینصورت دایره نقد و افشا احزاب چپ را محدود کرده و برای همکاری با ارتجاع شریک پیدا کرده اند… بدتر از همه چیز این است که وظیفه دفاع از حرکت رنگین کمانی را هم بر دوش کاک رحمان انداخته اند و در پانلی که فقط اعضا پایینتر احزاب دیگر وجود دارد … شخص اول حزب حکمتیست (حال آگاهانه یا نا آگاهانه) برای بلوک ارتجاع جواز سیاسی تجویز میکند … بدین شکل کاک رحمان را در جایی قرار داده اند که حتی اگر خودش هم بخواهد … نمیتواند به این آسانی خودش را از آنجا نجات دهد … (مصاحبه کاک فرهاد شعبانی و روشن کردن پروسه تشکیل این همکاری راه نجاتی برای هیچ شرکت کننده ایی از جمله کاک رحمان باقی نگذاشته است) … اگر همه راه های فرار و شانه خالی کردن از به بار آوردن این فاجعه سیاسی بسته شده است … تقصیر من پاسیو و به قول بعضی ازشما ها من دیوانه نیست … میتوانستید فکر کنید و درست انتخاب کنید و در این دام نیفتید!
کا رحمان در مقابل انتقادات مطرح شده بعضی توجیهات می آورد که کسی را قانع نمیکند … مهمترین توجیهش این است که این اعتصاب عمومی است و گویا نمیتوان جلو کسی را در حرکتهای عمومی گرفت …
این درسته که وقتی حرکتی عمومی و همگانی در جریان است نمیتوان برای شرکت از مردم امتحان عقیدتی گرفت …ولی پانل تلویزیون کومله پانلی عمومی نبود … و فکر نکنم در شمال اروپا و در استودیوی تلویزیون یک حزب سیاسی ناگهان دو عضو از احزاب تشکیل دهنده مرکز ارتجاعی سبز شوند و با دیگر فاتحان آن روز غنیمت سیاسی روز را تقسیم کنند … اگر کا رحمان از قبل بیخبر بود … چرا با دیدن دو نماینده احزاب ارتجاعی اعتراض نکرد؟ … چرا کا رحمان علنا اعلام نکرد من با چند نیروی دیگر فراخوان داده ام اینها دیگر کیند؟ … چرا کا رحمان به بلوک ارتجاعی میگوید بلوک سیاسی؟ … و در یک کلام چرا ناگهان مواضع کار رحمان در این مورد مشخص با مواضع دبیر اول کومله مو نمیزند؟
پرداختن به این همکاری رنگین کمانی با مرکز ارتجاعی احزاب کرد مهم است … یکبار چپها و کمونیستها در همه احزاب بر علیه تشکیل جبهه ارتجاعی کرد و دستساز مسعود بارزانی و شرکا ایستادند … پرداختن به همکاری رنگین کمانی و نجات دادن ناسیونالسیم کرد از یک بی اعتباری سیاسی و شکست … برای حرکتهای آینده مهم است … نقد و بررسی این نوع حرکتها برای شناختن ترفندهای مختلف و جدید برای نجات ناسیونالیسم کرد از سوی چپهای سوسیال دمکرات … بسیار مهم است …
اینبار یک تجربه گرانبهای دیگر کسب کردیم … چپ سوسیال دمکرات … وکیل مدافع ناسیونالیسم و مطلقا قابل اعتماد نیست!
از کا رحمان هم تقاضا دارم به جای ناراحت شدن از نقد … خیلی صادقانه از خود انتقاد کند … و با این گرایش چپ سوسیال دمکرات و مدافع ناسیونالیسم کرد که در همه احزاب عمل میکند مرزبندی کند.
مع الاحترام سوران

لینک مصاحبه کا رحمان
https://www.facebook.com/PartowTV/videos/1855523111201544/