پاسخی کوتاه به اهانت و بی حرمتی آقای بهروز ناصری

پاسخی کوتاه به اهانت و بی حرمتی آقای بهروز ناصری

چند سطر از توجیه نامه ی آقای بهروز ناصری برخلاف ادعای اینکه نمی خواهد جواب من را بدهد، به نوشته ی من اختصاص دارد که کاملاً کینه توزانه و شخصی شده و سلیقه ایی طبق روال همیشگی اشان، قلم فرسایی کرده اند. وی به جای قبول یا رد آن به بی حرمتی مبادرت ورزیده است.
در یک پاراگراف چهار مرتبه اسم کامل من را تکرار کرده اند که نشان از دردناک بودن، واقعی بودن، و تأثیر گذار بودن نقدم دارد. این آقای محترم گفته: « مطلب ژیلا نگهدار مخلوطی از سئوالات آگاهانه برای غیر سیاسی کردن و ایجاد فضای هیستریک است. »
دقیقاً نقد من غیر سیاسی برخورد کردن ایشان، و ایجاد فضای هیستریک بر علیه اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران به نفع تعدادی از همفکران خودش است. همچنین گفته اند: « نوشته ی ژیلا نگهدار دارای هیچ سیستم سیاسی ایی نیست. »
شاید ایشان درست می گوید، چرا که من هیچگاه ادعای سیاسی بودن نداشته ام. این ردا به تن هر کسی برازنده نیست و ترجیح میدهم یک رنگ و غیر سیاسی باشم تا مثل امثال بهروز ناصری ملون بوده و هراز گاهی سینه چاک حزبی باشم.
اگر شما سیاسی بودن را سوء استفاده از اتفاقات و اوضاع و احوال روز، شخصیت شکنی، و اهانت و افترا میدانید، من سیاسی نبوده و هرگز نمی خواهم باشم. عضو هیچ حزبی هم نیستم، ولی دغدغه ی من به عنوان یک کمونیست مستقل، جنبش طبقه ی کارگر است و برای کسانی که در این راستا قدم برمی دارند، و زحمت میکشند، احترام ویژه قائلم.
بهروز ناصری از تناقض سخن رانده. اگر تناقضی در نوشته ی من باشد، انعکاس تناقض فاحش در نظرات نامبرده است، زیرا سطر به سطر آنرا نقد کرده ام. البته به جز یک مورد که نوشته: « به نظر من ما باید به کردستان بچسبیم. همزمان که مادام به نام حزب کمونیست ایران هم فعالیت می کنیم… »
هر خواننده ایی میداند که کلمه ی ” مادام ” برای انجام یک عمل یا یک رویداد موقت بکار گرفته میشود. پشت این واژه یک دنیا حرف و حدیث پنهان است که نه در نوشته ی قبلی، و نه در این مَقال نمی گنجد.
دوست من، اگر کسی نقدی داشته باشد، فقط منتقد است، دشمن نیست. لازم هم نیست حتماً همدیگر را ملاقات کرده باشند تا یکدیگر را بشناسند. مطمئنم تا قبل از نقدم، اگر من را نمی شناختید، اکنون من را خوب می شناسید. برعکس، من به واسطه ی نوشته ها و جولان هایتان در فضای مجازی، و کامنت ها و نظراتی که ارائه داده اید، خیلی خوب شما را می شناسم، و بنا به شیوه ایی که خود را معرفی کرده اید، منتظر اینگونه واکنش بیمارگونه از شما بودم. اگر شما هم اهل مطالعه و تعقیب مطالب و مقالات مندرج در سایت ها از جمله سایت های حزب کمونیست ایران و پیام بودید، از روی مطالب گذشته ی من، مرا می شناختید.
گذشته از اینها آیا حرکت از جغرافیا درک درست سیاست است؟ آیا چسبیدن به کردستان درک درست از سیاست و تعیین موضع است؟ اگر چنین است من نمی خواهم درک درستی از سیاست داشته باشم. آیا بهاء دادن به کومله و کم رنگ کردن نقش حزب کمونیست ایران توسط یک عضو سابقه دار حزب، رندی نیست؟ آیا با نام عضو حزب کمونیست ایران نقش سرعتگیر ایفا کردن برای پیشروی جنبش طبقه ی کارگر سوء استفاده نیست؟
آقای بهروز ناصری، خوب است کمی انتقاد را تحمل کنید، بی ادبی و بی احترامی را از دستور کار خود خارج کنید و بیشتر از این به باصطلاح ” ارزش کار سیاسی ” خود خدشه وارد نکنید. چرا به غیرت مردانگی ات برخورده که یک زن نقدتان می کند؟ راستش را بخواهید، از توهین های شما اصلاً ناراحت نشدم بلکه اعتماد به نفسم را بیشتر کردید. از این بابت از شما ممنونم.
در تمام نوشته ی شما یک نکته ی بسیار درست وجود دارد. گفته اید که: « به همان دلایل سخیفی که اظهار کرده اید، به نوشته ی ژیلا نگهدار نپرداخته اید.»
اما شما سالادی از کلمات رذیلانه و چیپ را به دلیل اینکه پی به افکار پنهان کرده ی شما برده ام و نتوانسته اید خود را توجیه کنید، نسبت به من روا داشته اید. باشد تا به راه راست هدایت شوید. اگر خودت نمی توانی، از دیگران کمک بگیر.