چرا اعتصاب عمومی ،چرا فراخوان ریختن بە خیابانها دادە نشد؟!

چرا اعتصاب عمومی ،چرا فراخوان  ریختن بە خیابانها دادە نشد؟!

بدنبال اعتصاب عمومی ٢١ شهریور ٩٧ در کردستان، بسیار طبیعی مینمود کە همە ما بە پای ارزیابی از این اعتصاب بزرگ رفتە و درس ها و تجارب آنرا مرور کنیم. طی اینمدت پس از اعتصاب نیز دوستان زیادی از زوایای مختلف در این بارە چە بصورت نوشتاری و یا گفتاری نقطە نظرات خود را طرح کردەاند کە پرداختن بە همە آنها چە در موافقت یا در مخالفت نە لازم و نە ممکن است،  بویژە در مواردی کە متأسفانە کم هم نیستند این ارزیابی ها  کمکی بە داشتن تبینی جامع از این اعتصاب معین  بدست نمیدهند، بیشتر بە تقسیم غنائم پس از پیروزی شبیە است ، درحال دادن مدال بە خود و حزب خود هستند. اما گذشتە از این ارزیابی ها  از همان زمان طرح فراخوان بە اعتصاب و سپس بدنبال موفقیت آن،  در میان مسائل مطرح شدە مربوط بە این حرکت،  این سؤال کە چرا درست در این مقطع فراخوان بە اعتصاب عمومی با فراخوان بە اشکال دیگری از مبارزە تعرضی تر بە حاکمیت اسلامی همراە نشد مطرح بود کە  میبایست جواب گیرد. اخیرا  نوشتەای در همین رابطە از دوست گرامی کاک عطا خلقی منتشر شد،  اگر چە متاسفانە از تأثیرات  فرهنگ سیاسی در میان طیفی از چپ کە با کلی گویی ها و کشاندن آن بە دعوا های  حزبی و تکرار کلیشە وار و اختیاری چپ و راست کردنها همراە است،  مبرا نیست،  اما   بهرحال این فرصت را فراهم کردە است تا آن سؤال کە چرا اعتصاب فراخوان دادە شد و چرا اشکال دیگری از مبارزە در دستور قرار نگرفت بار دیگر امکان بروز پیدا کند.

 ایشان نوشتە خود را با چند سئوال شروع میکند کە ما هم از همین جا شروع کنیم. میپرسند: آیا ’‘اعتصابِ خاموش‘’، مردم کردستان در شرایط فعلی و در جو سیاسی بسیار ملتهب ایران، برای این مردم با آن پیشینه غنی مبارزاتی شان، مناسب ترین تاکتیک و تأثیرگذارترین شکل مبارزه بود؟آیا با پتانسیل مبارزاتی مردمی که تجارب چهل سال مبارزه با این رژیم را با خود حمل می کنند، هنخوانی دارد؟تداوم همان مبارزه پرجوش و خروشِ چند روز قبلِ همین مردم در مریوان و سنندج بود؟آیا توانست مبارزات این مردم را به مبارزات متنوع و بسیار رادیکالِ جاری در دیگر نقاط ایران وصل کند؟آیا  این اعتصاب نمی توانست با اعتراضات خیابانی توأم باشد؟ آیا این شکل از مبارزه، چنان وحشتی در دل رژیم و سرکوبگرانش بجا می گذارد که بعداز این فجایعی مشابه چند فاجعه اخیرِ کردستان، تکرار نشوند؟

بدون شک تلاش برای ارتقاء مبارزات کارگری و  تودەای علیە حاکمیت سیاە اسلامی در ایران و  تلاش  برای پر قدرت ظاهر شدنشان در مقابل این حکومت هار ، انتظار معقولی است و باید در مسیر تحقق ان گام برداشت. از این نگاە انتظاراتی را کە کاک عطا طرح میکند  قابل درک است،  اما شکایت و نگرانی ایشان  از اینکە “این اعتصاب عملاً فتیله سطح مبارزات قدرتمندِ چهل ساله مردم کردستان را پائین کشید”. نمیتواند جایز باشد. چرا؟  برای جواب بە این چرا و برای اجتناب از ارادە گرایی در برخورد بە مبارزە سیاسی و طبقاتی در یک مقطع معین کە مورد بحث ما است میباید انتظارات و توقعات  از برداشتن گامهای مؤثر تر یا بە قول کاک عطا ” اعتصاب عمومی مردم کردستان … میتوانست با اعتراض خیابانی توأم گردد “ را  با شرایط سیاسی و اجتماعی موجود، باتوازن نیروها و جدال و صف آرایی حکومت و مردم در ایران و در کردستان معنا کرد. در غیاب چنین ارزیابی یعنی عدم  توجە بە  شرایط  مادی و واقعی و صف آرایی نیروهای سیاسی درهر مقطع معین،   بدون شک از اتخاذ تاکتیک مناسب عاجز و آنچە در دستور قرار خواهد گرفت با واقعیات موجود در انطباق نبودە  و لاجرم نمیتواند جواب درخور صف انقلاب در تقابل با ضد انقلاب حاکم را با  خود بهمراە داشتە باشد. گذشتە از این، چنین رویکردی میتواند موجبات سرخوردگی بیشتر را در صف مردم بستوە امدە از حاکمیت رژیم اسلامی فراهم کند. اما از آنجا کە تودەهای کارگر و مردم زحمتکش با منطق خود یک ارزیابی واقعبینانانە تری از  شرایط کار و مبارزە وجدال خود با حکومت اسلامی دارند و در دام رادیکال نمایی ها قرار نمیگیرند، بە فراخوان هایی کە با واقعیات موجود یعنی سطح زندگی و مبارزە ، توان و ظرفیت آنان و ‌همچنین ارزیابی عینی از توازن نیروها در جدال سیاسی انطباق نداشتە باشد و  اگرهوشیاری و دور اندیشی در این یا آن فراخوان  را سراغ نگیرند،  معمولا بە آن جواب نمیدهند. این را بارها تجربە کردەایم.  بنابراین اگر تنها “رادیکال نمایی”  معیار باشد باید پرسید چرا  این اعتصاب نە تنها با اعتراضات خیابانی، بلکە چرا با یورش بە  نهادها و مراکز پیشبرد سیاست های جمهوری اسلامی در کردستان همراە نشد؟ مگر نە اینکە چنین تاکتیکی ظاهرا “رادیکالتر” مینماید!!

واقعیت این است با توجە بە همە فاکتورهای موجود( برای اجتناب از تکرار و طولانی شدن نوشتە در دست، از شرح آنان خودداری میکنم) رژیم اسلامی در تنگنای جدی قرار گرفتە است.  شکی در این نیست کە این حاکمیت برای حفظ نظام ننگین خود بە هر راهی تن خواهد  داد تا از این تنگنا ها رهایی یابد.  اینکە آیا میتواند  چنین هدفی یعنی تداوم حیات خود را تأمین کند یا نە بحث دیگریست ،اینجا صحبت از تلاش رژیم اسلامی برای گذر از شرایط یا بە عبارت دیگر تنگناهای موجود است.  یکی از ملزومات جدی و غیر قابل گذشت برای این رژیم بە منظور حفظ نظام ، ساکت کردن مردم است. باز هم آیا بە چنین کاری موفق خواهد شد یا نە فعلا مورد بحث ما نیست ، اما کوچکترین شکی در اینمورد یعنی تقابل با مردم معترض بویژە در شرایط فعلی نشناختن موقعیت جمهوری اسلامیست. این رژیم برای ساکت کردن مردم جدا  از حربە  فریب و نیرنگ ( کە البتە کاری چندانی هم ندارد) زهر چشم گرفتن از مردم و ترساندن آنان  و در یک کلام سازمان دادن یک سرکوب عریان را در دستور کار خود قرار دادە است.

همزمانی اعدام ٣ فعال سیاسی و موشک باران پایگاهای احزاب اپوزیسیون در کردستان عراق تصمیم فکر شدە و از پیش طرح ریزی شدەای بود تا امکانات چنین سرکوب عریانی را در کردستان فراهم کند و از آن  در سراسر ایران برای ترساندن و مرعوب کردن مردم معترض بهرە گیرد. بر خلاف آنچە کە گفتە میشد همزمانی این دو عمل جنایتکارانە گویا برای پوشاندن جنایاتش بویژە در اعدام ٣ فعال سیاسی نبود. این همزمانی از سوی رژیم عمدتا بە این منظور تدارک دیدە شدە بود تا مردم کردستان بە میدان بازی رژیم کشاندە شوند . میدانی کە میتوانست بە جنایات هولناکی تبدیل گردد و بدین ترتیب مردم را برای یکدورە طولانی مرعوب قدرت خود کند.  اینکار در مریوان و سنندج و در حرکت های اخیر آنان بدنبال جانباختن فعالین محیط زیست ممکن نبود  چون اولا،  رژیم آمادگی آنرا نداشت و میتوان گفت بە درجەای غافلگیر شدە بود و ثانیا ، توجیە کافی  برای سرکوب عریان در شکل کشتن و بگیر و ببند در ابعاد وسیع کە بتواند از آن بهرە برداری سیاسی کند فراهم نبود.  در اعتراضات با شکوە و بزرگ مریوان و سنندج  رژیم نمیتوانست “تأمین امنیت کشور”  و “تهدید تروریسم”  و … را بکار گیرد تا حداقل بخش نسبتا وسیعی از افکار عمومی در ایران را بە این دلیل ( تامین امنیت مرزها) ساکت نگە دارد.

با توجە بە  آنچە گفتە شد، اتفاقا در راستای تأمین مصالع دراز مدتر صف انقلاب در سراسر ایران ، اعتصاب عمومی در کردستان و توأم نکردن آن با اعتراضات  خیابانی کە  کنترل کردنش ممکن نبود،  در این مقطع معین،  حرکت فکر شدە و دور اندیشانەای بود کە اتفاقا دستگاە آمادە  سرکوب جمهوری اسلامی را در اجرای نقشە شوم خود  ناکام گذاشت. مردم کردستان با اعتصاب عمومی خود بە جنگی در ابعاد میلیونی با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی رفتتند بدون اینکە  حاضر شوند  در میدان حریف بجنگند. آنچە کە کمتر مورد توجە قرار میگیرد.

شما تصور کنید اگر طبق توقع کاک عطا اعتصاب ٢١ شهریور با اعتراضات خیابانی توأم میشد و فرض کنید ( فرضی کاملا ممکن ) کە در چند شهر این اعتراضات بە خشونت کشاندە میشد ( جمهوری اسلامی خود را برای چنین سناریوی آمادە کردە بود) ،حتما امروز کاک عطا بە جریانات سیاسی و همە کسانی کە از فراخوان بە اعتصاب پشتیبانی کردند خردە میگرفت کە حساب کار دستشان نبود، بە قیمت سرکوب مردم و عقب راندن انقلاب دنبال نام  نشان بودند ،  دشمن را دست کم گرفتند و…  بە رژیم اسلامی امکان دادە شد کە ماشین سرکوب خود را برای ترساندن مردم در کردستان بکار گیرد و از اینطریق مبارزات سراسری رادچار سکتەای طولانی کند.

کاک عطا باید بپذیرد کە همە آنانی کە این فراخوان را دادند( جریانات و افراد چپ) میدانستند کە مبارزە اشکال مختلف دارد ، اما همە آنان نیز میدانند اتخاذ هر شکلی از مبارزە نە تنها با اتکا بە ارادە انقلابیون بلکە ربط مستقیمی بە ظرفیت و توان مبارزاتی مردم نیز دارد. از اینرو اگر چە در دورە اخیر بویژە پس از دی ماە ٩۶ ما شاهد ورق خوردن تاریخ رویارویی مردم و بویژە کارگران و زحمتکشان ایران با جمهوری اسلامی هستیم و  دور دیگری را داریم از سر میگذرانیم کە وجە مشخصە آن وسعت یافتن ابعاد این رویارویی و رادیکال شدن بیشتر آن است ، رویارویی کە  میرود تا پا بگیرد و بە یک نیروی پر قدرت تبدیل گردد.  اما علیرغم همە این موارد،  واقعیت این است کە ما هنوز  تا پا گرفتنش و بروزات آن در ابعاد میلیونی روبرو نیستیم. بە عبارتی دیگر این اعتراضات و مبارزات هنوز  آنطور کە نیازمند یک حرکت بزرگ اجتماعی برای تعین تکلیف کردن قدرت سیاسی است تودەای نشدە است. باید از آن مراقبت کرد برای برداشتن هر گامش هوشیارانە و دور اندیشانە عمل کرد تا در این رویا رویی رژیم اسلامی امکان و فرصت  نیابد کە آنرا دچار وقفە و سردرگمی کند.

 نباید فراموش کرد کە برای وقوع انقلاب پیروزمند ی که بتواند نظام جمهوری اسلامی را به زیر بکشد  راهی نیست غیر از آنکە طبقه کارگر و صف مردم زحمتکش  به قدر کافی نیرومند گردند تا بتوانند رسالت خود را به انجام برسانند. طبقه کارگر و مردم بە جان آمدە از حاکمیت اسلامی بدون سازمانیابی در تشکل های طبقاتی و توده ای نمی توانند ظرفیت های خود را علیه جمهوری اسلامی به کار گیرند . تودەای کردن این اعتراضات و مبارزات  و کشاند هر چە بیشتر مردم بە رویا رویی با حاکمیت جمهوری اسلامی یکی از اقداماتیست کە باید آگاهانە امروز در دستور قرار گیرد، کاری کە یک شبە اتفاق نمی افتد و احتیاج بە بالا بردن اعتماد بنفس و جلب اطمینان از سوی مردم بە اتخاذ سیاست ها در تقابل با جمهوری اسلامی دارد. سیاست هایی کە مردم بتوانند در آن گام نهند و بە نیروی خوداعتماد یابند و اعتماد کسب کنند.  اعتصاب عمومی مردم کردستان در ٢١ شهریور  ضمن محکوم کردن جنایات جمهوری اسلامی  در همانحال چنین وظیفەای را نیز بر عهدە داشت تا تودەها را در ابعاد میلیونی متحد و یکپارچە بە رویارویی آشکار با جمهوری اسلامی ترغیب کند.   بە این دلیل خطابش تنها کارگران و پیشقراولان مبارزات و اعتراضات تا کنونی نبود بلکە تلاش داشت در ابعاد میلیونی  در رویارویی با جمهوری اسلامی خود را امتحان کند کە طبق گفتە همە ناظران و از جملە کاک عطا از این لحاظ موفق، بزرگ و شکوهمند بود.  توأم کردن این اعتصاب  با اشکال دیگری از مبارزە و کشاندن مردم بە خیابانها کە معلوم نبود چە اتفاقاتی بدنبال میداشت ، جدا از اینکە از پیوستن بخش وسیعی از مردم کردستان بە اعتصاب ممانعت میکرد و آنان را دچار تزلزل میکرد ، از طرف دیگر با توجە بە آمادگی رژیم اسلامی برای جنایت آفرینی بویژە در این دورە از حیات خود ممکن بود امروز با قطعیت از موفقیت آن حرف نزنیم.

چند نکتە حاشیەای!

١- کاک عطا در نوشتە خود  این اعتصاب را شکوهمند، اعتصابی موفق میداند، آنرا ارج میگذارد و بە مردم برای پیشبرد این اعتصاب بزرگ و موفق دست مریزاد میگوید. خوب باید پرسید ، شکوهمندی، بزرگی و موفقیت چنین اعتصابی در کجاست؟  چگونە میشود اعتصابی را کە عملاً فتیله سطح مبارزات قدرتمندِ چهل ساله مردم کردستان را پائین کشید” چنین ارزیابی کرد؟ واقعیت این است کە ایشان خارج از رادیکال نمایی کە در این نوشتە میخواهد از خود بە خوانندە القا کند، نمیتواند رویارویی در ابعاد میلیونی مردم کردستان علیە حاکمیت اسلامی را نادیدە گیرد و تأثیرات آنرا بر روند روبە گسترش مبارزات مردم در سراسر ایران انکار کند. اساسا بە این دلیل است کە خارج از کلمات و عبارات طعنە آمیز ایشان کماکان آنرا بزرگ و شکوهمند ارزیابی میکنند.

٢- با ایشان کاملا موافقم کە نباید اجازە داد این اعتصاب را جریانی با نام خود “مصادرە” کند. قبل از هر چیز پیروزی و موفقیت  آنرا باید بە بیزاری عمیق مردم از حاکمیت رژیم اسلامی و فرصتی برای ابراز این بیزاری دانست. البتە وا ضح است کە درکردستان نمیتوان نقش و جایگاە احزاب سیاسی با افق و گرایشات سیاسی متفاوت را در چنین حرکات وسیعی نادیدە گرفت. بدون شک هماهنگی و همزمان اعلام فراخوان دادن احزاب سیاسی در این اعتصاب بی تأثیر نبود آنچە کە  بار دیگر مهر تأییدی بر سیاست کومەلە در قبال همکاری با احزاب اپوزیسیون در کردستان است.

٣- در همانحال نباید از این اعتصاب تقدسی درست کرد و آنرا بە تنها شکل و شیوە مبارزە مردم کردستان با جمهوری اسلامی معرفی کرد، این اعتصاب در شرایط فعلی با شرحی کە از آن رفت، تاکتیکی مناسب برای رویارویی با حاکمیت اسلامی و جنایاتش در شرایط فعلی کردستان بود. اما شرط نیست کە همیشە چنین باشد.  باید خود را آمادە کرد کە بستە بە تغیر در شرایط سیاسی و توازن موجود،  اشکال دیگری از مبارزات را در دستور گذاشت.  اشکالی کە در نتیجە آن مردم با اعتماد بنفس تر متحد تر و متشکل تر بیرون آیند.

۴- بار دیگر و برای چندمین بار چنین حرکات متحدانە و سراسری در کردستان این واقعیت را برجستە کرد کە کردستان چون یک  جامعە طبقاتی علیرغم در رنج بودنش از مصائب ناشی از حاکمیت نظام سرمایەداری و از اینرو هم سرنوشتی آن با کارگران و مردم زحمتکش در سراسر ایران ، دارای ویژگی هایست کە عدم توجە کافی بە آن ممکن است هر جریانی را علیرغم شعارهای رادیکال  بە حاشیە تحولات سیاسی پرتاب کند.

در پایان!

 بد نیست در پایان این نوشتە اظهار نظر  رادیکال دیگری از کاک عطا را از نظر بگذرانیم.

 ایشان میپرسند ” چرا این احزاب تا کنون نتوانسته اند از ’‘نفوذ حزبی‘’ شان استفاده کنند و این مردم بستوه آمده از این همه مصائب را به اعتراضی یکپارچه و سراسری فرا بخوانند؟ چرا یکبار هم خیابان را بحرکت در نیاورده اند؟ خود جواب میدهد کە : جواب ساده است، نمی توانند.

این شبیە کرامت شیخ است کە پنجە بگشاد. کاک عطای گرامی، فکر نمیکنم گفتن اینکە نمیتوانیم عیب و ایرادی داشتە باشد، رادیکال نمایی و گفتن اینکە ما هستیم و ما  میتوانیم اما کاری از پیش نبردن عیب و ایراد است.  باور کنید گفتن اینکە ما فعلا نمیتوانیم عیب و ایراد نیست اما رادیکال نمایی و جارو جنجال را جای کار مؤثر نشاندن عیب و ایراد است. بلە ما  اگر منظور کاک عطا از ” رادیکال ترینِ‘’ فراخوان دهنده این ’‘اعتصابِ خاموش‘’ ، کومەلە باشد، یا نمیخواهیم یا بە قول شما  نمیتوانیم  مردم بستوە آمدە نە تنها کردستان بلکە ایران را برای اعتراضی یکپارچە و سراسری بحرکت در آوریم و  مردم  را بە  خیابانها بکشانیم. باید  ابتدا بە عرض برسانم کە  از نظر من چنین حرکتی یعنی  کشاندن مردم بستوە آمدە در یک کشور یا یک منطقە بە خیابانها تنها زمانی ممکن است کە این یا آن حزب در پیچ و خم های مبارزە سیاسی و طبقاتی اعتماد بخش عمدە و یا بخش مؤثر آن مردم بستوە آمدە ڕا بدست آوردە باشد و این کار ممکن نیست مگر با داشتن استراتژی روشن در جواب بە معضلات واقعی همان مردم بستوە آمدە.  چنین استراتژی و وظایفی  و تاکتیک هایی کە از آن استنتاج میگردد وقتی کە تودە گیر میشود کە بر بستر واقعی و زمینە های مادی و عینی معضلات جامعە مورد نظر اتخاذ گردند ، چە در غیر اینصورت   از ارادە این یا آن  حزب حتی رادیکالترین آن (البتە با یا  بدون گیومە) دور است کە بتواند با یک سوت زدن مردم را بە خیابانها بکشاند . گذشتە از اینها اگر بە فراخوان باشد  تبلیغات این احزاب ( منظور احزاب چپ)  پر است از فراخوان دادن بە مردم ،باید و نباید گفتن آنها ، کم نیستند احزابی کە هر روزە وعدە  انقلاب میدهند و فراخوان پشت فراخوان صادر میکنند. دوست عزیز،  مشکل فراخوان دادن نیست مشکل جدای و دوری این احزاب از مبارزە سیاسی و طبقاتی در جامعە است. برای پر کردن این فاصلە باید کار مؤثر کرد و رادیکال نمایی کار بە جایی نمیبرد و در عوض این فاصلە را بیشتر میکند همانطور کە کردە است.   اگر رادیکالیسم دست بردن بە ریشە مصائبی  کە مردم  کارگر و زحمتکش با آن دست بە گریبانند باشد، اما اگر دست بردن بە ریشە با داشتن تصویری واقعی و عینی از وضعیت موجود همراە نباشد، آنچە میماند در بهترین حالت تفسیر وضع موجود است و  نمیتواند منشأ تغیری در زندگی و مبارزە این مردم ستمدیدە  گردد.

 شرکت کومەلە برای فراخوان دادن  بە این اعتصاب  در حقیقت برای  اعتماد بنفس پیدا کردن مردم ، ا و کسب اعتماد و سرانجام  برای کسب  توانستن بە منظور برداشتن گامهای بیشتر است. کاک عطا میتواند در این مسیر یعنی کسب امکان توانستن بیشتر همراە باشد  یا همچنان در صف نمیتوانید ها، افق دیگر دارید و….. فعالیت کند، انتخاب با ایشان است اما هر چە باشد بدون شک نباید بە وجود فرهنگی در چپ نا آشنا باشد کە رادیکالیسم را در جنجال آفرینی دنبال میکند. اگر بە مردم فراخوان بدهیم بە خیابانها بریزید” نباید نشانی از رادیکالیسم باشد ، زیرا همانطور کە اشارە رفت هستند احزابی کە هر روزە مردم را فرا میخوانند و ظاهرا بسیار هم رادیکال هستند اما کسی برای فراخوانهایشان ترە هم خورد نمیکند. کومەلە از این نوع رادیکالیسم سعی دارد فاصلە بگیرد.

حزبی کە در قبال گفتە ها و فراخوان دادن هایش احساس مسؤولیت میکند و بدون شک برایش آسان نیست بدون سبک سنگین کردن هزینە هر حرکتی و بدون داشتن اطمینان از اینکە هر گامی صف مبارزە عیلە استبداد و نابرابری و بیعدالتی را تقویت خواهد کرد، فراخوان دهد.

بدون اینکە بخواهم  پیروزی اعتصاب اخیر را بە فراخوان کومەلە نسبت دهم اما در این حرکت برای شخص من و فکر میکنم برای خیلی ها دیگر و شاید کاک عطا هم  مهم  پیشبرد یک حرکت در ابعاد میلیونی در تقابل با حاکمیت جمهوری اسلامی بود ، یک حرکت معین در شرایط معینی بود کە در فرم پیشنهاد شدە  اما اعتراض گونە از جانب کاک عطا بسیار محتمل بود جواب نگیرد.

٢٠ سپتامبر ٢٠١٨