زن و سرمایه دارى

سیاوش دانشور 

وقتى گرسنگى در جهان میلیاردى است دیگر از گرسنگى گفتن "خبر" نیست٬ باید علیه گرسنگى برخاست. وقتى خشونت علیه زن در مقیاس پنج قاره داستان زندگى روزمره است٬ دیگر از خشونت علیه زن گفتن "خبر" نیست٬ باید نظام مبتنى بر خشونت را برانداخت. با هر ٨ مارس یکبار دیگر چشمها بسوى موقعیت نابرابر و تحت انقیاد زن خیره میشود. ستم و تبعیض و در موارد زیادى کشتار زنان در دنیاى امروز حتى ادوار بردگى بشر را رو سفید میکند.

وضعیت زنان در آفریقاى گرسنه و در کشورهاى اسلام زده بیشتر از فجیع است. هندوستان نمونه دیگر است٬ کشور یکى یکدانه دمکراسى و یکى از قدرتهاى نوین سرمایه دارى. آمار یک مجله پزشکى که بى بى سى به آن اشاره دارد "ناقابل" است؛ "تنها در سال گذشته ١٠٠ هزار زن هندى سوخته اند"! این زنان یا توسط شوهران به آتش کشیده شده اند٬ یا زیر فشار خودسوزى کرده اند و یا در "سوانح آشپزخانه اى" شمارش شده اند! این آمارها را در دنیا جمع بزنید. از نابودى و تجاوز و نقص عضو در محل کار تا اعدام و سنگسار و کشتن زیر شکنجه و قتل ناموسى و سوزاندن و شکنجه در خانواده و غیره. کدام جنگ در دنیا به اندازه کشتار زنان قربانى دارد؟ این جهاد کثیف زن کشى به کدام منافع خدمت میکند؟

و ما در دوره انگیزاسیون و ارتجاع قرون وسطى زندگى نمیکنیم. ما در دنیائى زندگى میکنیم که قریب دو سوم تولید و ثروت اجتماعى بدست زنان صورت میگیرد. چرا در عصر انفورماتیک و دنیاى قرن بیست و یکم و بدنبال مبارزات نسلهاى متمادى براى آزادى و برابرى هنوز زن بودن فى النفسه جرم است و باید این تاوان را پس داد؟ تردیدى نیست که ستم بر زنان با تاریخ بشر عجین بوده است. تاریخى که اساس آن جنگى است برسر قدرت و سلطه گرى. به انقیاد کشیدن زن جزئى از این تاریخ پیشا انسانى است. اما تاریخ عتیق هرچه بوده و هر سنت کثیفى را براى ما به ارث گذاشته است٬ امروز قرنهاست که در دنیاى سرمایه دارى زندگى میکنیم. و میدانیم که سنتهاى بسیار جان سخت تر و هرچه که سد راه گسترش بازار و سود سرمایه بوده است کنار زده شده و لغو شده است. چرا زن کشى و خشونت علیه زنان و نابرابرى زن و مرد به پشتوانه کل نظام قدرت مقاومت میکند و هر روز و هر دقیقه و هر ثانیه قربانى میگیرد؟ این چه حکمتى است که فرودست بودن زن از شناسنامه سرمایه دارى و قوانین و اخلاقیات و فرهنگش تفکیک ناپذیر است؟ حقیقت اینست که پاسخ سوال همینجاست٬ در نظام سرمایه دارى. اگر هنوز علیرغم مبارزات جنبشهاى پیشرو٬ ستم بر زن و خشونت علیه زن و نابرابرى زن و مرد در قلمروهاى مختلف یک واقعیت است؛ باید منفعتى روشن در سرمایه دارى داشته باشد. ستم بر زن یک رکن انباشت سرمایه و سود است. از کار خانگى تا تر و خشک کردن کارگر خسته اى که باید فردا سرکار برگردد٬ از تولید نسل جدید کارگر براى بازار و تربیت در مکانیسم خانواده بعنوان یک واحد اقتصادى مهم جامعه موجود تا کار در بازار با حقوق کمتر٬ همه جزو مخارج سرمایه است. همه جزئى از پروسه استثمار و هزینه اى است که باید سرمایه براى گرداندن چرخ تولید و بازتولید نیروى کار پرداخت کند. 

سود انجیل سرمایه است. سود قانون اساسى سرمایه است. ستم بر زنان٬ تداوم خشونت بر زنان٬ و نابرابرى زن و مرد رابطه مستقیمى با کسب سود در جامعه سرمایه دارى دارد. اساس این نظام بر تبعیض و نابرابرى و بهره کشى فرد از فرد مبتنى است و ستم بر زن در جامعه و در خانواده یک رکن این نظام و استثمار سرمایه دارى است. زنان براى آزادى کامل بعنوان انسان باید ریشه این نظام را بزنند. مبارزاه براى بهبود و تغییر قوانین به نفع زنان برحق تر از برحق است و باید مورد حمایت و پشتیبانى قرار بگیرد. اما باید بین هر تغییر و اصلاحى به نفع زنان رابطه روشنى با نفى ریشه ستم بر زن در جامعه طبقاتى امروز برقرار کرد. دیدگاههائى که هر نوع بهبود فورى موقعیت زنان را به امر سوسیالیسم حواله میدهند٬ همینطور دیدگاههائى که تلاش دارند سازشى بین خواستهاى زنان و جامعه موجود برقرار کنند٬ هر دو و هر کدام بنوعى افق پیشروى این جنبش را مخدوش میکنند. زن باید بعنوان انسان از قید هر نوع ستم آزاد شود. زن بعنوان انسان برابر نباید شرایط خفتبار موجود را بپذیرد. 

در جامعه اى که آپارتاید جنسى و تبعیض بر اساس جنسیت و زن کشى کمر به انکار نفس انسان بودن زن بسته است٬ پلاتفرم سوسیالیستى بدوا اعاده هویت آزاد انسانى است. سوسیالیسم جنبش انسانهاى آزاد براى رهائى از قید نظام طبقاتى و بردگى مزدى و مالکیت خصوصى بر ابزار تولید است. ٨ مارس سنت جنبش بین الملل سوسیالیستى است که براى اولین بار در جهان بعد از انقلاب اکتبر پرچم حقوق و آزادى زن را برافراشت. جنبش کمونیستى و سوسیالیستى جنبشى براى اعاده هویت انسانى و بازگشت اختیار به انسان است. به این اعتبار نفى هر نوع ستم و تبعیض فورا و بدون قید و شرط امر قائم بذات این جنبش است. براى سوسیالیسم مقابله با ستمکشى زن امرى "تاکتیکى" نیست٬ بلکه امرى هویتى و بلافصل و استراتژیک است. جنبش طبقه کارگر و کمونیسم کارگرى جنبش این رهائى همه جانبه است. 

در ٨ مارس باید به این تاریخ و این افق بلند ارجاع کرد. دراین روز باید بر خواستهاى فورى و پایه اى و نفى ارتجاع و آپارتاید و بیحقوقى زن تاکید کرد. دراین روز باید سرمایه دارى را بعنوان مسبب تمام مشقات انسان امروز به محاکمه کشید و براى سرنگونى آن فراخوان داد. نظامى که انسانها را با مذهب و ناسیونالیسم و قوم پرستى و جنسیت و "بومى" و "خارجى" و "هویت جنسى" و "اقلیت" و "اکثریت" و غیره قصابى میکند٬ از این تقسیمات کاذب ذینفع است. پرچم انسانى کمونیسم علیه کلیه این تقسیمات کاذب تاریخى است. کمونیسم برخلاف سرمایه دارى منفعتى دراین تقسیمات کاذب و هویتهاى کاذب ندارد. نفى ستم و تبعیض و نابرابرى و تعرض به بنیادهاى نظامى که ستم و تبعیض و نابرابرى ارکان آنست٬ پرچم ٨ مارس است. آزادى نسبى
زن ممکن است با سرمایه دارى تناقض نداشته باشد. باید براى تحقق هر درجه از این آزادیها در چهارچوب نظام موجود جنگید و بیوقفه تلاش کرد. اما آزادى زن بعنوان انسان و تحقق یک رهائى همه جانبه تنها با کمونیسم ممکن است. 

روز جهانى زن را به زنان و مردان آزاد اندیش و سوسیالیست و کمونیست تبریک میگوئیم. زنده باد سنت سوسیالیستى ٨ مارس! *