جنگ طلبان و سهم مردم سوریه

حدود هفت سال از تحمیل یک جنگ جنایتکارانه به مردم سوریه میگذرد. آن زمان دول غربی و در راس آنها آمریکا همراه دولت مرتجع و متحد خود با جمع کردن جنایتکارترین گروههای آدمکش از گانگسترهای نظامی تا باندهای قومی – مذهبی و سازمان دادن همگی شان در “ارتش آزاد سوریه” تحت نام نجات مردم سوریه از دست اسد، جنگی را به مردمی که برای رهایی از استبداد به میدان آمده بودند تحمیل کردند، که هنوز خاتمه نیافته است. در این هفت سال مردم محروم سوریه با به جا گذاشتن ۵٠٠ هزار کشته، ویران شدن کل مملکت و آوراگی نصف جمعیت و خانه خرابی و ترس تا هم اکنون تاوان پس داده اند. هنوز سه میلیون انسان در منطقه ادلب در محاصره طرفین جنگ در میان آتش و خون بسر میبرند و چشم به انتظار دریچه ای برای نجات جان خود و کودکانشان هستند.

این ایالت آخرین نقطه در دست جبهه النصر و سایر نیروهای مسلح از “ارتش آزاد سوریه” و مخالفین اسد است. قطب پیروز در حال برنامه ریزی برای آخرین حملات وسیع خود به این منطقه و تعیین تکلیف نهایی آن و بیرون راندن مخالفین است. روسیه و دولت اسد به کمک ایران توپ باران و خمپاره باران این منطقه را شروع کرده و در حال ایجاد آمادگی خود برای جنگی همه جانبه به هر قیمتی هستند. رسانه های رسمی میگویند در این چند روز ٣٠ هزار نفر از ترس جنگ و قربانی شدن از این منطقه فرار کرده اند.

در حال حاضر منطقه ادلب و همه شهروندان آن در انتظار جنگ و جنایتی دیگر به نام رهایی شان هستند. مردم محروم در میان دو جبهه ارتجاع یعنی پس مانده های جریانات تروریستی و باندها قومی – مذهبی از “ارتش آزاد” و دولت سوریه و روسیه و ایران به عنوان متحدین اش گیر کرده اند. جنگ “آزاد سازی” این منطقه توسط قطب پیروز این بار نیز باید به قیمت تباهی و تحمیل آوارگی و کشتار مردم این منطقه به سرانجام برسد. مردم محروم تا کنون برای رهایی و آزادی خود و علیه جبهه النصر و در دفاع از زندگی خود و در اعتراض به جنگ و جنایت از هر طرف به کرات اعترضات کوچک و بزرگ راه انداخته اند. و امروز انتظار جنگی جنایتکارانه را می کشند.

جنگ در سوریه را ٧ سال قبل ابتدا دول غربی و در راس آنها دولت آمریکا شروع کرد. مسلم بود آن جنگ و جنایتی که طی این همه سال به میلیونها انسان تحمیل کردند سرسوزنی به مخالفت “دول متمدن غرب” با دیکتاتوری اسد و دفاع آنان از مردم سوریه ربط نداشت. اسد بهانه بود و جدال واقعی که در زیر شعارهای ریاکارانه دخالت “بشر دوستانه” و دفاع از مردم سوریه پیش برده شد، اساسا جدالی بزرگتر میان دول اصلی امپریالیستی در جهان چند قطبی و برای بازتعریف و تعیین دامنه اقتدار هر کدام در تقسیم دوباره جهان بود.

امروز و بعد از ٧ سال آمریکا و متحدینش جنگ را به رقبای خود باختند. دوره ای اینها هر جنگ و جنایت و بمب باران و با خاک یکسان کردن خانه و کاشانه مردم را “آزاد سازی” سوریه و “نجات” مردم آن نام میگذاشتند و امروز روسیه، ایران و متحدینش در ادلب پرچم “جنگ نجات بخش” مردم این منطقه را به قیمت کشتار مردم بیگناه در دست گرفته اند. “ناجیان” جانی جایشان عوض شده اما سهم میلیونها انسان در این جغرافیای جنگ زده کماکان کشتار، آوارگی و ویرانی است.

ریاکاری و بی شرمی به جایی رسیده که امروز آمریکا و دول اروپایی، راه اندازان اصلی این جنگ و ویرانی، به همراه سازمان ملل شان برای کودکان و غیر نظامیان و خطر کشتار آنها در اثر بمباران در ادلب، اشک تمساح میریزند. گویی مردم سوریه و بشریت متمدن نقش مخرب و ارتجاعی آنها در دامن زدن به بحران خاورمیانه و جنایاتی که به نام نجات مردم راه انداختند را فراموش کرده اند. انگار مردم سوریه توحشی که ماشین جنگی اینها به نام آزادی سوریه به این جامعه تحمیل کرد را فراموش کرده اند. امروز و بعد از ٧ سال از شروع این جنگ رسانه های غربی و سازمان ملل میگویند در سوریه بیش از نیم میلیون انسان کشته و هنوز و تا امروز ١١ میلیون آواره اند.

امروز آمریکا و متحدین او بعد از شکست در سوریه، پرچم “صلح خواهی” و ضرورت آتش بس و خطر موج آوارگی و جنایات بزرگ را در ادلب بلند کرده اند.

امروزدر قطب پیروز (روسیه، ایران، ترکیه) نیز بحث و مذاکره و جدل برای تعین سهم هر یک و دامنه نفوذ خود در سوریه در جریان است. نشست سه جانبه اخیر آنها در تهران و تلاش ترکیه برای ممانعت از حمله نظامی به ادلب با پرچم “خطر کشتار وسیع غیر نظامیان” و در حقیقت برای نجات گروههای جانی متحد خود در این منطقه، به جایی نرسیده است.

مستقل از تبلیغات ریاکارانه مسببین این جنایت، حقیقت مسلم این است که مردم سوریه در تمام این چند سال قربانیان بی تقصیر جدالی بودند که سرسوزنی نه تنها به آنها مربوط نبود، بلکه و بعلاوه در آن نقشی نداشتند. ادامه امروز این جنگ و تلاش روسیه و همراهان او برای پس گرفتن منطقه ادلب نیز، بی تردید برای مردم محروم جز آوراگی و گشتار و فقر و جنایت، نتیجه ای نخواهد داشت. مردم سوریه در کل این چند سال گوشت دم توپ جدال دولتهای بزرگ جهان برای حل معضلات پایه ای تر خود بودند. در سکوت سنگینی که جهان نسبت به جنایت در سوریه کرده است باید منتظر توحش افسار گسیخته دیگری این بار توسط روسیه، ایران و همراهان او در ادلب بود.

اگر روزی بشریت از اقتدار دولتهای جنایتکار حاکم بر جهان نجات یابد؛ اگر روزی رسانه های این دول که بخش مهمی از ابزار همه جنگها و جنایات تاکنونی بوده اند، بسته شوند و اگر پرونده توحش و بربریتی که این دولتها به نام دفاع از مردم به جهانیان تحمیل کرده اند افشا شود، برای صدها سال بشریت متمدن به یاد قربانیان خود اشک خواهد ریخت.