در آستانه ٨ مارس یادى از دو پیکارگر کمونیست

نیما انصارى

 
سوسن گل انصاری
ویکتوریا دولتشاهی
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی درایران تاکنون سرکوب و زندان و شکنجه و ترور و کشتار انسانهای آزادیخواه و کسانیکه با تحجر اندیشه و عمل این حکومت گران کوچکترین مخالفتی را ابراز کرده اند ، شهره عام وخاص است . از این جنبه تیرباران سوسن گل انصاری / ویکتوریا دولتتشاهی  اقدامی منحصر به فرد محسوب نمیگردد. تیرباران سوسن /ویکتوریا  درکارنامه سلسه کشتار ها وقتل عام های فعالین سیاسی و کمونیست ایران از جمله یکی ازجنایت های نابخشودنی رژیم محسوب میشود. دراین سه دهه ابعاد جنایت رژیم بقدری فجیع وگسترده بوده است که باورکردن اش نیز برای کسی که درجهنم جمهوری اسلامی نبوده باشد، به همان اندازه غیرعادی ودردناک مینماید.
آری حکومت هدف اش تنها جان سوسن/ ویکتوریا  نبود بلکه هدف به بند کشیدن آزادی اندیشه وبیان بود. سرمایه داران رژیم اسلامی برای رسیدن به هدف شان از بکار گیری هیچ وسیله ای ابا نداشتند. از خرداد ۶۰ تا کنون ده ها هزار نفر به جرم دفاع از آزادی اندیشه وبیان ، دفاع از حقوق کارگران ، زنان ، جوانان  تحت ستم واستثمار، کشتار شده اند وصد ها هزار نفر از خانه و کاشانه خود رانده شده اند . به همان جرمی که سوسن/ ویکتوریا  را کشتند .
یادشان گرامی و راه سر خشان که همان انقلاب سوسیالیستی و بر پایی یک دنیایی بهتر است پر رهرو باد….
این شعر را به این سه رفیق و تمامی جانباختگان به خون خوفته راه انقلاب کمونیستی تقدیم می کنم..
تنت پاره پاره دو چشمانت ستاره
از عشق بزرگ و سرخت نشانه داره
به رزم رفیقانت خاطره میاره
نشسته در خون تن تو گلگون
ز پیرهنت پرچم بسازم اکنون
تو زنده ایی جان به خشم یاران
چون مشعلی روشن در سنگر رفیقان
گرفتم به اغوش تنت را دوباره
از اون خرمن اتیش شعله ها می باره
شب سرد و تارم را کرده پر ستاره
به یادت ای جان همه رفیقان شررها
فرو زانند کنون به میدان
سرود رفیقان سرودی خروشان
طنین دارد اینک در کوچه و خیابان
خبر میدهد از مرک سرما یه داران