زنده باد هشت مارس ٢٠٠٩ روز جهانی زن

سیروان پرتونوری

هشت مارس روز جهانی زن، بر تمامی زنان کارگر و ستمدیده گرامی باد! زنان ستمدیده ایران در شرائطی این روز را گرامی می دارند که حاکمیت سیاه رژیم جمهوری اسلامی وضعیت حیات و معاش آنها را در یکی از دهشتناکترین شرائط ممکن قرار داده است. 

 نگاهی به خود مطبوعات رژیم ارتجاعی اسلامی، گواه کوچکی از شرایط ظالمانه ای ست که رژیم  اسلامی برای زنان در کشور ما ایجاد نموده است. علاوه بر تمامی ستم ها و مصائب و سرکوب طاقت فرسائی که در نتیجه حاکمیت نظام سرمایه داری وابسته بر کل آحاد محروم جامعه صرف نظر از جنسیت آنان اعمال می شود، زنان ما از یک ستم مضاعف به دلیل زن بودن خویش در رنجند که برخی از جلوه های روشن آن را می توان در عرصه های اقتصادی و اجتماعی زیر برشمرد: حجاب اجباری، دستمزد نامساوی برای کار مساوی، عدم تساوی در دستیابی به فرصت های شغلی، بیکاری، پدیده روزافزون دختران خیابانی، تکدی، رشد سرسام آور تعداد زنان خودفروشی که برای زنده ماندن چاره ای جز فروش بدن خویش ندارند، خودکشی و بالاخره سیطره فرهنگ ارتجاعی مردسالارانه ای که از سوی سیستم ضد انسان موجود به طور روزمره تجلیات غیرانسانی خویش را با فشار هرچه بیشتری بر زندگی زنان وارد می کند.

 

چنین اوضاع طاقت فرسائی به طور طبیعی اعتراض و مقاومت زنان ستمدیده را دامن زده و روزی نیست که ما با شکلی از اشکال پر تنوع اعتراض و مبارزات زنان روبرو نشویم. از به مسخره گرفتن قوانین حجاب اجباری رژیم تا فرار از از قید و بندهای روابط پدرسالارانه و مردسالارانه حاکم بر محیط خانه، از خودکشی به خاطر استیصال تا شرکت در اعتراضات و تظاهرات ضدحکومتی همه و همه پرده از خشم و نفرتی برمی دارند که این شرایط استثمارگرانه در زنان محروم ما ایجاد کرده است و باعث آن شده که زنان تحت ستم و به ویژه زنان کارگر و زحمتکش هر روز به شیوه و شکلی قوانین و مقررات زن ستیزانه رژیم پ اسلامی را به مصاف بطلبند. خشم و نفرتی که هر آینه با آگاهی به دلایل واقعی این شرایط نکبت بار توأم گردد، به نیروئی بنیان برافکن در جهت درهم شکستن عامل اصلی ستم بر زنان یعنی نظام حاکم تبدیل می گردد.

 

در طول تاریخ، ستم بر زن جزئی جدائی ناپذیر از نظم طبقاتی حاکم بوده و به همین دلیل هم رهایی واقعی زنان به لغو مالکیت خصوصی و نابودی جامعه طبقاتی وابسته است. و از آنجا که تاریخ رسالت نابودی متکامل ترین نظام طبقاتی یعنی سرمایه داری را بر دوش طبقه کارگر نهاده است، در نتیجه مبارزه برای رهایی زنان در پیوند ناگسستنی با مبارزه طبقه کارگر در جهت نابودی این سیستم ارتجاعی قرار می گیرد و تنها در بستر پیروزی این مبارزه و برقراری سوسیالیسم است که امکان واقعی جهت رهایی زنان مهیا می گردد. با درک این حقیقت است که زنان آگاه و مبارز باید ضمن پیشبرد مبارزات روزمره خویش بر علیه همه جلوه های فرهنگ زن ستیزانه و مردسالارانه ناشی از حاکمیت نظام سرمایه داری وابسته و رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بکوشند تا این مبارزات حق خواهانه را در جهت نابودی قطعی نظام سرمایه داری حاکم کانالیزه نمایند.

 

اگر واقعیت این است که این مالکیت خصوصی بر ابزار تولید است که به تدریج زن را به "ابزار صرف تولید" تبدیل نموده، پس آزادی راستین و قطعی زنان نیز در شرایط نابودی عامل اصلی بردگی زنان یعنی مالکیت خصوصی و برقراری کمونیسم راستین شکل می گیرد. به همین دلیل هر مبارزه واقعی جهت رهایی زنان باید با مبارزه در جهت نابودی نظام سرمایه داری و الغای مالکیت خصوصی و مناسباتش قرار گیرد.

 

امروزه،زنان در سراسر جهان با فرارسیدن هشتم ماه مارس، باری دیگر بر مطالبات بر حق خود با راه انداختن راهپیمایی و جلسات سخنرانی تاکید می کنند. از آنجا که هشت مارس ریشه در مبارزات طبقاتی علیه سیستم سرمایه داری دارد،دولتمردان تلاش می کنند با راه انداختن مجالس و جشن های فرامایشی هدف اصلی مبارزه تاریخی زنان را به فراموشی بسپارند،اما با نگاهی به تظاهرات و گردهمایی زنان در بسیاری کشورها می توان بخوبی متوجه شد که آنان در این کار موفق نشده و نخواهند شد.

 

 

تاریخچه هشت مارس

 

هر سال هشت مارس،روز جهانی زن، یادآور تظاهرات زنان کارگر صنعت نساجی نیویورک در هشت مارس  ۱۸۵۷ را متجلی می کند. در هشتم مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر پارچه باف در آمریکا به مبارزه برخاستند. شرایط کار و زندگی کارگران زن وحشتناک بود.آنان از ساعات کار طولانی و کشنده، دستمزد اندک و محرومیت از هر گونه امکانات رفاهی محروم بودند،علاوه بر این آنها بار نگهداری و بزرگ کردن فرزندان و کار خانگی را نیز به دوش داشتند، پس به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط کار شدند.  گرچه این تظاهرات به شکل خشونت آمیزی توسط پلیس از هم پاشیده شد اما در سال ۱۸۶۰،زنان کارگر با تشکیل اتحادیه ها یی خواستهایشان را در خصوص بهبود شرایط کار و درآمد مساوی تکرار کردند. هشت مارس در سال ۱۹۷۰،همراه با جهانی شدن جنبش سوسیالیستی و پدیدار شدن زنان سوسیالیست انقلابی که مبارزه برای رفع تبعیض جنسیتی و تبعیض طبقاتی را در پیوندی ارگانیک می دانستند و مساله مبارزه برای رهایی زن را در دستور کار قرار داده بودند، توسط زنان کارگر حرفه دوزندگی برای او
لین بار بطور غیررسمی برگزار شد. این مراسم برای بزرگداشت هزاران زن،که در اعتصابهای کارگری بیشمار اوایل قرن بیستم در برخی از مراکز کارگری،از قبیل مونترال،شیکاگو،فیلادلفیا و نیویورک،شرکت کرده بودند برگزار شد. در این بزرگداشت،زنان برای حق رای،دستمزد عادلانه،خاتمه شرایط کار طاقتفرسا و خاتمه بیگاری گرفتن از کودکان،دست به اعتراض زدند.  سال ۱۹۱۰،در جریان "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که زن سوسیالیست و انقلابی "کلارا زتکین" از رهبران آن بود پیشنهاد کرد که برای بزرگداشت مبارزات تاریخی زنان روزی انتخاب گردد. زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه مه" را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه مه، جایگاه و مفهومی داشت که می توانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت الشعاع قرار دهد. پیشنهاد کلارا زتکین در این کنفرانس توسط زنان هفده کشوری که در این کنفرانس حضور داشتند پذیرفته شد.  در سال ۱۹۱۰،خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک با مارش قدرتمند زنان بلرزه در آمد. تعداد زنان تظاهر کننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر می رسید. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله برده، به ضرب و  شتم زنان پرداختند و گروهی را دستگیر کردند.

در ۱۹ مارس ۱۹۱۱،در آلمان نخستین مراسم روز زن برگزار شد. علت انتخاب این روز،اهمیت تاریخی آن در مبارزات پرولتاریای آلمان بود. سال ۱۹۱۳ "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر نساجی در آمریکا، بعنوان «روز جهانی زن»  انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش آگاه و روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم هشت مارس را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند. زنان در شهرهای سن پترزبورگ و مسکو جلسه های بحث و سخنرانی تشکیل داده و تصمیم به انتشار مجله به نام «زن کارگر» گرفتند.در سال ۱۹۱۴، سرمایه داری،جهان را با جنگ جهانی اول روبرو ساخت،جنگی که فقط منافع سرمایه داران را تامین می کرد. زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ را تحت شعار مرکزی "علیه جنگ امپریالیستی" برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، اقشار و طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند. جنبش زنان نیز از تحولات عمومی و جهت گیریهای گوناگون سیاسی بر کنار نبود و نمی توانست باشد، چرا که این جنبش از دل همان جوامع و تضادهایش سر بلند کرده بود و از فضای سیاسی حاکم، جدا نبود. انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده «روز جهانی زن» شد. در سال ۱۹۱۵، و همزمان با شروع جنگ جهانی اول،زنان تلاش کردند که روز هشتم مارس «روز تظاهرات زنان بر ضد جنگ» شناخته شود و در آن تظاهراتی در سطح بین المللی انجام پذیرد که تنها در کشور نروژ تظاهراتی بزرگ برگزار شد.

ستاره هشتم مارس بار دیگر در سال ۱۹۱۷ درخشیدن گرفت. تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد روسیه علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانک آغازین انقلاب بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارس ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد. به همین دلیل روز هشت مارس را «انقلاب فوریه» نیز می نامند. با پیروزی انقلاب اکتبر، زنان روسیه گامهای مهمی در راه کسب حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خویش و رفع تبعیضات و ستمهای جنسی به پیش برداشتند.

سال ۱۹۲۱، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس بعنوان «روز جهانی زن» بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته هایشان فرا خواند.

از اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی یک جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات «روز جهانی زن» در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند،غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارس ۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. آنها از گرسنگی و فلاکت و بیکاری به تنگ آمده بودند. در همان روز، اسپانیای زخمی از فاشیسم شاهد تظاهرات هشتم مارس در مادرید بود. ۳۰ هزار زن رزمنده کمونیست  ، شعار "آزادی و صلح" سر دادند.

در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبشهای رهایی بخش در هر گوشه دنیا شکوفا شد. چین با شمار عظیم زنان و مردانش زنجیرهای کهنسال ستم و انقیاد را در هم شکست و در مدت زمانی کوتاه گامهای بزرگی در جهت رهایی زنان به پیش برداشت. در آن سالها، عمدتا دولتها و تشکیلات های مترقی و انقلابی بودند که در بر پایی «روز جهانی زن» می کوشیدند.

در دهه ۱۹۶۰، اوضاع سیاسی در گوشه و کنار دنیا پر التهاب و توفانی بود. در کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهایی بخش بپا خاسته بود. در کشورهای سرمایه داری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه بالا گرفته بود. بر بستر این اوضاع، جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت.

در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر "حق طلاق"، "حق سقط جنین"، "تامین شغلی"، "منع آزار جنسی"، "ضدیت با هرزه نگاری"، "کاهش ساعات کار روزانه" و غیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از
این زمینه ها پیشروی کند. دستآوردهای آن مبارزات در برخی از کشورها ماندگار شد. در آن دوره نیز، جنبش رهایی زنان بدرستی از جنبش عمومی انقلابی در اروپا و آمریکا جدا نماند و نمی توانست بماند. یک نمونه این امر، تظاهرات هشتم مارس ۱۹۶۹ در آمریکا بود. زنان انقلابی و مبارز در دانشگاه برکلی گرد آمدند و علیه جنگ تجاوزکارانه علیه ویتنام تظاهرات کردند.

دولتهای سرمایه داری مجبور بودند در مقابل جنبش رهایی زنان به تدابیر و ترفندهایی تازه متوسل شوند. "سازمان ملل" پا پیش گذاشت و در سال ۱۹۷۵، هشتم مارس را بعنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخت. این یک حرکت آگاهانه برای خنثی کردن و از محتوا تهی کردن این روز مبارزاتی بود. آنها ۸ مارس را برسمیت شناختند تا آنرا مهار کنند و تحت کنترل خود بگیرند. اما مراسم قلابی و فرمایشی «روز زن» و مجامع دیگری که از آن پس، توسط ستمگران در «حمایت» از زنان برگزار شده، هیچگاه نتوانسته اهمیت و جایگاه واقعی «هشتم مارس» را لوث کند.

 

بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و بالاخص از اواخر دهه ۱۹۷۰، با توسعه سرمایه داری و هجوم سرمایه به کشورهای عقب مانده، بخشهای بزرگتری از زنان از خانه بیرون کشیده شد و درگیر کار و تحصیل گشتند. در عین حال، زنان همچنان در جامعه موقعیتی درجه دوم داشته و اسیر نظام مردسالار بودند. این تناقض، مسئله زن را حادتر و انفجاری تر کرد. موضوعات و مسائل مبارزاتی جدیدی به میان آمد، زمینه گسترش جنبش رهایی زنان فراهم شد.

 

زنده باد هشت مارس روز جهانی زن

زنده باد کمونیسم علم رهایی بخش بشریت