برای کارگران یا برای خود؟
به بهانهٔ نهم سپتامبر، انتخابات سوئد.
یک دولت بورژوائی و ضد کارگر قرار است دوباره توسط اکثریتی عظیم که به بردگی، مذهب و ناسیونالیسم عادت کردهاند انتخاب شود.
دولت خود نشانهٔ استثمار و نیروئی آموزش دیده برای حفظ منافع بورژوازی و حاکمیت آن است. طبقهٔ کارگر سوئد سالهاست که به “ربات”ی تبدیل شده است که نتوانسته است سنگی را روی سنگی بگذارد. “ال او” بعنوان بزرگترین اتحادیهٔ کارگری سوئد همیشه در حال مذاکره و آلت دست سوسیال دمکراتها برای رسیدن این حزب به قدرت بودهاست.
در این میان، مهاجران در سوئد که خود از آسیبپذیرترین قشر جامعهٔ سوئد هستند و هر گونه رفرم و تغییرات اجتماعی مستقیما این قشر را هدف خود قرار میدهد، کاسهٔ داغتر از آش شدهاند و برای احزاب مختلف سوئدی از خزانهٔ خالی مهاجرینی میبخشند که در طول سالهای گذشته همیشه گریبانگیر بیکاری، راسیسم و تجاوز دولتی به حقوقشان بودهاند.
مهاجر ناسیونالیست و مذهبی که بجای فکر کردن در مورد ارزش کار خود و اینکه بعنوان یک نیروی کار آماده وارد بازاز کار سوئد شده و یا اینکه چرا توسط دولت داران وقت در ازای قراردادهای دول مختلف سر از سوئد در آورده است، یا در گوشهٔ مساجد نشستهاند و یا شب و روز مشغول حفظ فرهنگ و سنتی که جا گذاشتهاند میباشند،
دلمه و فاسولیائی که در “وطن” گربه هم به آن راضی نیست، در “فرنگ” در صدر لیست غذاهای “ناب”اند و ملیتها با هم بر سر تعلق ملی “دلمه” با هم در اختلافند.
در کشوری که با صدها شیوه سعی میکند که مردم را و مخصوصا کارگران مهاجر را با تز ” احترام به فرهنگها” و “دلمه” غذای لیزی است و پوشیدن حجاب یک سنت است و “اذان” گوش خراش ملا در مساجد” حق خودشان است، توانسته است ، گتوئی به پهنای سوئد را تشکیل دهد و ساکنین این گتو را به طریقی که دوست دارد و مانند یک مترسک ، بگریاند و بخنداند.
بودجهٔ هنگفت دولت سوئد به انجمنهای اسلامی، ناسیونالیستی و سازمانهای دروغین دفاع از حقوق زنان و کودکان بی دلیل نیست، از لحاظ اجتماعی و اقتصادی بهترین گزینه برای دولتی است که هدفش ارزش گذاری انسان نه بر حسب انسانیت بلکه “فرهنگ و تعلقات مذهبی و ملی آنان میباشد.
اینکه دیگر احزاب دست راستی و میانهرو و سوسیال دمکرات چقدر در این امر شریکند را شکی نیست و در مجال این نوشتهٔ هم نیست، هدف من اشارهای دیگر به حزب چپ است که از هیچ لحاظ با احزاب یاد شده فرقی ندارد و تنها فرقی که این حزب با دیگر احزاب البته نه از لحاظ فکر و خط و مشی سیاسی بلکه از لحاظ ترفند انتخاباتی دارد اینکه این حزب توانستهاست به راحتی اسلامیون و افراد به اصطلاح چپ را با هم و کنار هم بخط نماید و از آنان بعنوان سیاهی لشکرهای رقابت با دیگر احزاب بورژوازی و برای رسیدن خود به رتبهٔ بهتری و نه بهتر کردن زندگی مردم اسثتمار شده و کارگران استفاده نماید.
حزب چپ “نوروز” را با ایرانیان جنش میگیرد و “رمضان” را با مسلمانان روزه میگیرد و اول ماه “مه” را با کارگران و رنگ قرمز راهپیمائی میکند و براحتی از قتلهای ناموسی میگذرد و در همان حال هم سد راه مبارزین و فعالین دفاع از حقوق زنان و کودکان هم میشود.
در دولت سوئد و احزاب بورژوائی آن مهاجر مترسک ناتوانی است که بوسیلهٔ آن ارزش “دلمه’ نگه داشته میشود، “فرهنگ” را حنا میزند، “فاسولیا” را میتواند به اشکال مختلف بپزد و برای دادن پز احترام به فرهنگها “اذان” را در سحرگاه میخواند.
تعدادی از چپهای به اصطلاح مدرن و کمؤنیست هم امروزها با تمام توانشان مشغول پخش نامههای شخصی و دعوت از مردم برای رای دادن به حزب چپ هستند ، حزبی که نماینده و کاندیدش ” آمنه کاکاباوه” نمایندهٔ ناسیونالیسم کٔرد و خود را به تاریخی آویزان کردهاست که بوجود آوردگان این تاریخ در همان اوایل مبارزهشان در مقابل تمام موارد یاد شدهٔ بالا ایستادند و جان خود را فدا کردند.
“آمنه” و یارانش، مبارزین دیروز و اعضای کنونی حزب “ااسلامی” چپ حق خودشان است که هر طور میخواهند به حزب چپ خوشخدمتی نمایند ولی حق ندارند از تاریخی سؤاستفاده نمایند که موازین ابتدائی و تفاوتها و مبارزه آن علیه موارد بالا و احزابی از جنس حزب چپ بودهاند.
در میان نمایندگان “چپ” مهاجرین کٔرد به رهبری “آمنه کاکاباوه” بیشتر از مهاجرین دیگر وارد کارزار شدهاند، حرکت آنها، به باور من جدا از یک حرکت سیاسی ، یک حرکت صرفا ناسیونالیستی و عشیرهای است. اینها کاری به وضعیت اسفناک طبقهکارگر و اذان گوش خراش و دیگر مشکلات اجتماعی ندارند، اینها برای کمک کردن به “آمنه” برای کارخانهٔ دلمه سازی و حفظ سنت دلمه و فاسُلیا به میدان آمدهاند و کورکورانه دنبال عنصری از حزب چپ افتادهاند که هیچ گونه ربطی به طبقهٔ کارگر و مردم ستمدیده ندارند.
رای دادن مهاجران و کارگران به هیچ عنوان نمیتواند تغییری را در زندگی آنها بوجود بیاورد به غیر از استثمارگری دیگر. رای هر کارگر تنها به رقابت بین احزاب بورژوازی در پارلمان سوئد که بتواند نخست وزیر و کابینهاش را معرفی کند کمک میکند و بس.
کارگران سوئد و مخصوصا کارگر مهاجر باید مواظب سارقین خودی باشند که با پرداخت هزینه از جیب خود کارگران و استفاده از چند ساعت در صف مبارزین بودن را به حساب خود واریز و توسط آن خود را نه برای دفاع از حقوق کارگران و مردم اسثتمار شده بلکه برای منافع خود و حزبشان استفاده میکنند.
طبقه کارگر بدون اتحاد و داشتن حزب خود هرگز نمیتواند از طریق دمکراسی بورژوازی به اهداف خود برسد، تاریخ جنبش کارگری چند دههٔ قبل و شکستهای آن حاکی از این واقعیت تلخ است.
کارگران جهان متحد شوید
*
یوسف رسولی